بحران پیری جمعیت در کشور ما ازجمله خطراتی است که تا سالهای دیگر با آن روبهرو خواهیم شد. البته این موضوع جدیدی نیست چرا که سالهاست پژوهشگران حوزه جمعیت به این موضوع تاکید میکنند اما آنچه که مهم است نحوه مراقبت و تامین حمایتهای مورد نیاز این جمعیت است. از طرفی سالمندی درحالی به سمت زنانه شدن پیش میرود که تنهازیستی زنان سالمند و انتخاب این الگو، آسیبپذیری آنها را نیز افزایش میدهد و توجه به کیفیت زندگی این افراد یکی از عوامل اساسی در سلامت اجتماعی بهشمار میرود.
۳۰ درصد از جمعیت تا سال ۲۰۵۰ بالای ۶۰ سال میشود
محمود مشفق، دانشیار جمعیتشناسی و مدرس دانشگاه درخصوص زنان سالمند تنها به جامجم میگوید: «سالخوردگی جمعیت مهمترین چالشی است که اکثر کشورهای جوان در نیمقرن آینده با آن مواجه میشوند. در حال حاضر مسأله بسیاری از کشورها رشد فزاینده جمعیت نیست، بلکه ساختار سنی و سالمندی جمعیت است. ۳۰ درصد از جمعیت کشور ما تا سال ۲۰۵۰ به بالای ۶۰ سال میرسد. زمانی که یکسوم از جمعیت کشوری بالای ۶۰ سال شود، آن کشور باید زیرساختهای لازم را برای مواجهه با جمعیت سالخورده قوی کند. دولت باید سبک زندگی این افراد را بهگونهای مدیریت کند که آنها سالم پیر شوند. در صورت فراهمکردن این زیرساختها، سالمندی آنقدر هم بحرانزا نبوده، بلکه تبدیل به یک فرصت میشود.»
امید به زندگی زنان بین ۴ تا ۶ سال بیشتر از مردان است
وی با اشاره به الگوی تنهازیستی میافزاید: «هم اکنون با موضوع زنانه شدن سالمندی مواجه هستیم. طول عمر و میانگین متوسط امید به زندگی زنان بین چهار تا شش سال از مردان بیشتر بوده و ممکن است زودتر همسران خود را از دست دهند و تنها زندگی کنند. هنگام ازدواج عموما بین چهار تا ۱۰ سال سن پسران از دختران بیشتر و امید به زندگی پسرها کمتر است.»
این دانشیار جمعیتشناسی معتقد است: «زمانی که زنان به سن سالمندی میرسند بین پنج تا ۱۰ سال پس از مرگ همسرانشان بیشتر زنده مانده و زنانه شدن سالمندی را رقم میزنند.» وی تصریح میکند: «در اکثر مواقع فرزندانشان ترک منزل کرده و خانواده جدید تشکیل میدهند. همین امر منجر به افزایش تجردزیستی و در پی آن تنهایی و انزوای اجتماعی زیاد در بین زنان سالخورده میشود.»
افزایش ازدواجهای غیررسمی نسبت به ازدواجهای سنتی
در بین دختران دورهای تحتعنوان همسرگزینی و زوجیابی وجود دارد. این دوره از ۱۴ یا ۱۵ سالگی آغاز و تا ۲۵ سالگی و حتی بیشتر ادامه دارد. وقتی از زمان این دوره بگذرد، تعداد درخواستها و خواستگارها کاهش پیدا کرده و این دوره به پایان میرسد.مشفق ضمن بیان این مطلب میگوید: «در یکسری از افراد در سنین پایین، میل به ازدواج بالا بوده اما با افزایش سن، تمایل آنان برای ازدواج کم میشود. این سؤال پیش میآید که توازن تعداد دختران و پسران به چه شکلی است؟ آیا به اندازه کافی برای دخترانی که در سن ازدواج هستند، همسران بالقوه وجود دارد؟ زمان تغییر این موارد، میزان تمایل به همسریابی یا ازدواج در یکی از دو جنس کمتر شده و میل به تجردزیستی، تشکیل ازدواجهای غیررسمی یا سفید نسبت به ازدواجهای سنتی بیشتر میشود.»
تجرد قطعی و بروز بیماریهای روانی
مشفق با اشاره به پیامدهای این موضوع یادآور میشود: «مهمترین پیامد این موضوع فقر اقتصادی و از دست دادن شبکههای اجتماعی حمایتکننده است. در صورت ازدواج بهموقع زن و مرد، آنان برای حل مسائل و موانع اقتصادی مخصوصا برای بهبود وضعیت خود در دوران سالمندی تلاش میکنند اما تجرد قطعی مشکلات متعددی را بهدنبال دارد. هرچه اندازه این شبکه اجتماعی کوچکتر شود، سلامت روانی و جسمانی افراد را تا حدودی تحت تاثیر قرار میدهد. چنین افرادی در بلندمدت دچار بیماریهای روانی همچون افسردگی پنهان، حاد یا مزمن شده و شاید به مصرف الکل یا مواد مخدر روی آورند.»
وی بر این باور است که تجردزیستی و تمایل افراد مجرد نسبت به بیماریهای روانی بیشتر از متاهلان است و بخشی از جمعیت از توان و قابلیت باروری آنان استفاده نشده و همین موضوع به کاهش میزان فرزندآوری و باروری در کشور منجر میشود.
تشویق جوانان به ازدواج بهنگام
این مدرس دانشگاه میگوید: «ما باید به این سمت برویم که تشکیل بنیان خانواده و ازدواج را برای جوانان مخصوصا در کلانشهرها که هزینه زندگی بالاتر بوده، آسان کنیم. دولت باید در این زمینه کمک کند. یکی از عوامل مهم و موثر در این موضوع، سریع شاغل شدن، داشتن استقلال و منبع مالی است. از طرفی امید به آینده در جوانان باید افزایش پیدا کند تا الگوی آرمانی خود را برای تشکیل زندگی مشترک در یک بازه زمانی متعارف پیدا کنند. البته برخی از آنان میل به تجردزیستی دارند چرا که آینده را برای خود تیره و تار میبینند.» مشفق معتقد است که افزایش امید به آینده، تسهیل و ایجاد استقلال اقتصادی، ایجاد زمینه برای دستیابی به مسکن برای جوانان، فرهنگسازی درباره سبک زندگی ایرانی - اسلامی در ازدواج بهنگام و تبلیغ و ترویج مزیتهای زندگی در شبکه روابط زندگی خانوادگی بهجای تجردزیستی از عمدهترین راهکارهای این مسأله محسوب میشود.