درمجموع ایده خوبی بود اما بدبیاریهای خاص خودش را هم داشت. از ترکیدن پاکت و پخش شدن شیر به در و دیوار حیاط و کلاسها گرفته تا سوراخ شدن کیسهها و ریخته شدن شیر در کیف و بین جامدادی و کتابهای درسی. بعضیها از ترس این مسائل هرطور بود شیرهایشان را درمدرسه استفاده و امحا میکردند و نمیگذاشتند کار بیخ پیدا کند! برخی هم شیرهایشان را در کیف نمیگذاشتند و با سلام و صلوات دستشان میگرفتند و به خانه میبردند. خلاصه شیرتو شیر بود زمان ما!
طبق گفتهها بودجه شیر مدارس درچندسال اخیر به انحراف کشیده شده و سوءمدیریت و نظارتهای غلط باعث شده تا دیگر بچهها موظف به مصرف کلسیم کافی نشوند. این وضعیت، سرانه مصرف شیر را پایین آورده و با کمبود این نوشیدنی مغذی و پراهمیت، حالا ذائقه بچهها دیگر مصرف شیر را برنمیتابد.لزوم طرحی احساس میشود تا دوباره دانشآموزان ابتدایی ما حتما در سبد غذاییشان شیر داشته باشند. توزیع شیر بعد از صبحگاه سخت و پردردسر بود اما بهنظرم مزیتهایش برای سلامت بچههای ایران بهسختیهایش میارزید!