در نشست نقد و بررسی کتاب دست به گریبان عشق مطرح شد

عرفان‌های نوظهور، خدای ذهنی را می‌خواهند، نه خدای واقعی

نشست نقد و بررسی کتاب «دست به گریبان عشق» با همکاری مجموعه تم استوری و کتابخانه مرکزی پارک‌شهر تهران برگزار شد. این نشست به‌صورت همزمان از تلویزیون اینترنتی کتاب پخش شد.
کد خبر: ۱۴۲۸۵۱۴
 
عرفان‌های نوظهور منکر حضور خدا هستند
حجت‌الاسلام مسلم گریوانی، نویسنده اثر با اشاره به مطالعه تطبیقی عشق در عرفان اسلامی و شبه‌عرفان‌های نوپدید در کتاب دست به گریبان عشق، گفت: تعریف عرفان‌های نوپدید سخت است؛ چون شخصیت‌ها و جریان‌های متعددی است که در دوره مدرن از سال۱۹۶۰ به بعد در پی تحولات مدرنیسم، شکل گرفته‌اند. این تحولات، شئونات مختلف زندگی انسان را تحت‌تأثیر قرار داده. دعاوی این عرفان‌ها که معمولا شخص‌محور است و اشخاص کاریزما و برخی از شبه‌جریان‌های علمی معاصر تحت عنوان تفکر جدید، آن است که مکاتب ، مذاهب و مشارب کهن و قدیمی برای درمان رنج‌های انسان معاصر ناکارآمداست؛ شاید به این دلیل که مکاتب گذشته مسأله کارآمدی نداشته و مسأله‌شان حقانیت بوده است. انسان امروز به اعتبار تحولات و قطع شدن رابطه انسان با آسمان، یک‌جورهایی رابطه معنوی‌اش با خدا قطع شده، همان‌طور که نیچه گفت خدا مُرد و منظورش این بود که کارکرد خدا از بین رفته است و منکر حضور خدا بود و نه وجود خدا ؛ این ویژگی همه مذاهب ، ادیان جدید و عرفان‌های نوظهور است که دنبال چیزی بودن است ‌تا امید و نشاط ببخشد. 
   
تعبیر اُشو درباره فیلسوفان
ویژگی دیگر این جریان‌ها و عرفان‌ها این است که تجربه‌محور است. عرفان ما پشتوانه فلسفی و نظری دارد ولی آنها از این موضوع فراری‌اند و حتی بسیار متحورانه درباره فلسفه صحبت می‌کنند. اشو، تحصیلات فلسفی دارد اما می‌گوید فیلسوفان، سگان تاریخ‌اند! این تجربه ‌محوری بر پایه تجربیات شخصی است در‌حالی‌که عرفان اسلامی، روش شهود را انتخاب می‌کند. خیلی از ما تجربیات معنوی و شخصی زیادی داریم مثل اولین‌باری که چشم‌مان به کعبه افتاد یا امثال آن. گاهی ممکن است در نگاه به طبیعت، حس حیرت و معنویت به ما دست بدهد؛ این حس در عرفان‌های نوظهور به‌صورت روشمند،‌ محور فعالیت‌های‌شان می‌شود. این تجربیات را هم در قالب مکتب و مذهب ارائه می‌کنند. اینها یک‌سری آموزه‌های مشترک دارند که کلیدی‌ترین و پرتکرارترین اصولی مذهبی‌شان مسأله عشق است. اشو در جایی می‌گوید:‌ مریدی نزد من آمد و گفت خدا کجاست؟‌ گفتم: نگرد که خدا نیست؛ خدا همین‌جاست؛ خدا خودت هستی؛ خدا خودم هستم... این پریشان‌گویی نتیجه آن انکار مبانی است. آیا واقعا حضور خدا را از وجود خدا می‌شود منفک کرد؟
   
مگر راه دیگری غیر از قلب برای شناخت خدا وجود دارد؟
دکتر حمیدرضا مظاهری‌سیف، منتقد این نشست ضمن بیان این‌که این کتاب از نظر ظاهری جذاب است و جنبه‌های زیبایی‌شناسانه در آن به‌خوبی روایت شده، گفت: در این کتاب، از ارجاعات کمی بهره برده شد. دومین نکته این که تناقض‌هایی در عرفان‌های نوظهور وجود دارد اما نگار این تناقض‌ها در این کتاب و برای نویسنده هم حل نشده است. برای نمونه در این اثر به جایگزین شدن خود فرد با ایمان به خدا در عرفان‌های نوپدید اشاره شده اما در بخشی دیگر از خداگرای انسان‌محور سخن به میان آمده است که به نظر می‌رسد عبارت خودگرای انسان‌محور به واقعیت نزدیک‌تر باشد. همچنین در جایی آقای گریوانی نقدی را با عنوان انحصارگرایی در شناخت قلبی خداوند به عرفان‌های نوظهور مطرح کرده است و حال آن‌که مگر راه درست دیگری غیر از قلب برای شناخت خدا وجود دارد؟ آیا با حس می‌خواهیم خدا را بشناسیم؟ اصلا قلمرو و کارکرد براهین منطقی به آنجا نمی‌رسد. ایمان در حقیقت، چشمی است که در قلب باز می‌شود برای شناخت خدا. در ادامه نویسنده کتاب عنوان کرد: این عرفان‌ها منکر خدای متشخص است اما مرتب درباره خدا حرف می‌زند. آنها خدای ذهنی را می‌خواهد و نه خدای واقعی؛ چون به‌دنبال تعالی نیست و فقط درصدد کسب آرامش‌است. در این عرفان‌ها خدا ابزاری برای رسیدن انسان به انسان است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها