روانشناسی تاریک، دانشی منفی
روانشناسی دارک یا تاریک به مطالعه رفتارهایی میپردازد که برای کنترل و تسلط بر دیگران به کار میروند و برخلاف اخلاق و ارزشهای اجتماعی هستند و به همین دلیل، این نوع روانشناسی بهعنوان یک دانش منفی و نامطلوب در جامعه محسوب میشود. این حوزه از علم روانشناسی میتواند بسیار جذاب اما در عین حال نگرانکننده باشد. علاوه بر استفاده از این نوع روانشناسی در روابط عاشقانه که به هدف دستکاری عواطف و اسیر کردن افراد و بهنوعی بمباران عشقی انجام میشود، از این دانش منفی در سیاست و جنگ، نظیر اغتشاشات و آشوبهای اخیر برای به دست آوردن قدرت و برتری هم استفاده میشود که نباید قدرت آن را دستکم گرفت. جنگ روانی یا استفاده از تبلیغاتی که متکی بر ادعاهای نادرست یا تصاویر گمراهکننده باشد بیشتر برای تضعیف روحیه طرف مقابل استفاده میشود. همچنین بیشتر رهبران فرقههای منحرف از این روانشناسی برای متقاعد کردن پیروانشان استفاده میکنند تا مریدان خود را به هر کاری وادارند.
از روانشناسی تاریک تا روانشناسی علمی
ملیکا ملک زاده رضوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی در گفتوگو با جامجم میگوید: روانشناسی دارک یا تاریک شامل رفتارهای نامطلوب، مخرب، آسیبزا و ناپسند است. با استفاده از روانشناسی دارک افراد تلاش میکنند دیگران را کنترل کرده و تحت سلطه خود در بیاورند، در ذهن آنها نفوذ کنند و باعث برانگیختگی هیجانات منفی شوند. این روانشناسی بهدلیل اینکه تضاد بسیار زیادی با اخلاقیات، هنجارها و ارزشهای جامعه دارد این گونه نامگذاری شده است. با توجه به اینکه روانشناسی تاریک از تکنیکهای غیرعلمی و بدون پایه و اساس، غیراخلاقی و آسیبزا استفاده میکند، زیرشاخه روانشناسی زرد محسوب میشود. روانشناسان زرد علاوه بر پذیرش این تکنیکها میکوشند استفاده از آنها را درجامعه رواج دهند. روانشناسی دارک دقیقا خلاف روانشناسی علمی عمل میکند و چنین تکنیکها و محتوایی نهفقط مورد پذیرش روانشناسان علمی و معتبر نیست بلکه آن را محکوم میکنند، زیرا روانشناسان علمی بهدنبال کمک به مراجعان و بهبود سلامت روان آنها هستند. روانشناسان علمی به هیچوجه درپی کنترل، تسلط، فریب و نفوذ بر مراجعان نیستند و حتی تکنیکهای درمانی را که میخواهند استفاده کنند از قبل به مراجع اطلاع میدهند و او را آگاه کرده و با نیت بهبود وضعیت سلامت روان و با تمایل خود فرد آنها را انجام میدهند.
فضای مجازی، بستر روانشناسی تاریک
موضوعی که این روزها خیلی در جامعه و بهخصوص فضای مجازی باب شده، آموزش چگونگی ورود به روابط ناسالم با دختر و پسرهاست که بازار داغی هم دارد. در واقع بدون اینکه فرد بداند یا بفهمد در فضای مجازی با ورود به صفحات روانشناس نماها و حتی برخی دانشآموختگان این رشته، یک سری آموزشها را در خصوص چگونگی ورود به روابط ناسالم و روش حفظ آن دریافت میکند.
ملکزاده میگوید: در سنین نوجوانی و جوانی به لحاظ فیزیولوژیکی بههمریختگی هورمونی رخ میدهد و قدرت تصمیمگیری درست مختل میشود. علاوه بر این آگاهی و شناخت لازم درباره چنین مسائلی به جوانان داده نمیشود. حال در چنین وضعیتی نوجوان یا جوان به عنوان مخاطب در فضای مجازی با چنین پستهای به ظاهر جذابی مواجه میشود، بهخصوص زمانی که به صورت مداوم این مواجهه رخ بدهد، بهراحتی تحت تاثیر این مفاهیم و روشها قرار میگیرد، تشویق و ترغیب میشود، در باور و تفکراتش تغییرات زیادی اتفاق میافتد و در جهت عملی کردن این روشها تلاش میکند اما نهفقط به نتیجه مطلوب دست پیدا نمیکند بلکه دچار آسیبهایی همچون اضطراب، افسردگی، روی آوردن به مصرف الکل و مواد مخدر، بزهکاری، تضعیف عزت نفس و در موارد بحرانی حتی اقدام به خودکشی میکند. یکی از تکنیکهایی که کاربرد بسیار زیادی در این نوع روانشناسی و جنبه دستکاری عاطفی دارد، روش باجخواهی عاطفی است. در این تکنیک فرد، طرف مقابل خود را تهدید به عدم محبت میکند یا واقعا این کار را انجام میدهد و همچنین از ابزارهای ترس، احساس گناه و امتناع از صحبت با فرد برای تنبیه استفاده کرده تا قربانی خواستههای او را برآورده کند. تکنیک حذف محبت در روابط عاطفی و عاشقانه میتواند ابزار بسیار قدرتمندی برای ورود افراد به روابط و درخواستهای ناسالم جنسی باشدکه دراینخصوص جنس آسیبپذیر خانمها هستند.