به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات در این پرونده از زمستان سال گذشته با شکایتهای مشابه پیرمردها از پسر جوانی آغاز شد. بررسی شکایتها نشان داد، قربانیان در فضای مجازی، پارکها و سفرهخانهها با پسر جوانی آشنا شده و خیلی زود به او اعتماد کرده بودند. پسر جوان سپس راهی خانه پیرمردها میشد و با نوشیدنی مسموم آنها را بیهوش و کارتبانکیشان را سرقت میکرد. پسر جوان همچنین دربرابر اتهام آزار برخی قربانیان و تهیه فیلم سیاه از آنها قرار گرفته بود. درحالیکه ۲۰ زن و مرد از متهم به خاطر سرقت و آزار و اذیت شکایت کرده بودند، ماموران با او قرار صوری گذاشته و دستگیرش کردند. متهم در جریان تحقیقات به سرقت کارتبانکی پیرمردها اعتراف کرد اما منکر آزار و اذیت آنها شد. او به افسر پرونده گفت: «شش سال قبل برای کار به تهران آمدم. ماهی هشتمیلیون تومان حقوق میگرفتم و کمکخرج خانوادهام بودم. این اواخر یک موتورسیکلت خریدم اما نتوانستم قسط آن را پرداخت کنم و بدهی بالاآوردم. بههمیندلیل فکر سرقت به ذهنم رسید. در فضای مجازی و پارکها بهخصوص پارکدانشجو با پیرمردها طرح دوستی میریختم و میگفتم دانشجو هستم. آنها بعد از چند ساعت یا یکی دو روز مرا به خانهشان دعوت میکردند. درمسیر از آنها میخواستم کمی خوراکی بخرند. اینطوری رمز کارتبانکیشان را متوجه میشدم. وقتی به خانه میرفتیم، با نوشیدنی مسموم پیرمردها را بیهوش کرده و کارتبانکیشان را سرقت میکردم. رمز آن را داشتم و قبل از اینکه بههوش بیایند، موجودی آن را برداشت میکردم.»
با تکمیل تحقیقات در دادسرا برای متهم کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه ششم دادگاه کیفری تعدادی از شاکیان حضور داشتند و شکایت خود را علیه متهم مطرح کردند. یکی از شاکیان در شکایت خود گفت: «متهم یک روز با من تماس گرفت و مدعی شد از دوستان عمویم هست و جانش در خطر است. او از من برای رساندن عمویم به مرکز درمانی اخاذی کرد. بعد هم فهمیدم با عمویم طرح دوستی ریخته و بعد از بیهوشکردن پیرمرد، کارتبانکیاش را سرقت کرده است.» شاکی دیگر که مرد ۷۵سالهای بود هم به قضات گفت: «یک روز برای خرید نان از خانه بیرون رفته بودم که با پسر جوان همکلام شدم. میگفت دانشجوست و دنبال کار میگردد. دلم برایش سوخت و او را برای صبحانه به خانه دعوت کردم. در کار ساخت ساختمان هستم و میخواستم او را در پروژه استخدام کنم. این پسر در چای من قرص خوابآور ریخت و وقتی بیهوش شدم، طلاهای همسرم را همراه مقداری پول نقد و کارتبانکیام سرقت کرد. او هشتمیلیون تومان حقوق بازنشستگیام را از حسابم برداشت کرد.»
بعد از شکایت شاکیان نوبت به دفاع متهم رسید که او با انکار ادعای تعدادی از شکات گفت: «من فقط کارتبانکی سرقت میکردم و به وسایل خانه و طلاها دست نزدم. با پیرمردها طرح دوستی میریختم و آنها زود اعتماد میکردند. بعضی از شاکیان بعد از چند ساعت مرا به خانهشان دعوت میکردند. در نهایت دو روز زمان میبرد تا نقشهام را اجرا کنم.»
متهم درباره اتهام آزار و اذیت برخی قربانیان اظهار داشت: «اتهام آزار و اذیت را قبول ندارم. فیلم سیاه میگرفتم تا آنها را از شکایت منصرف کنم.»
پس از دفاعیات متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.