روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش نهم)

عصر حکومت

نفوذ مسلمانان و به‌خصوص پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در دوران مغول آنچنان بود که بسیاری از آنان را به دین اسلام جذب کرد. امثال شاهرخ، سلطان مقتدر تیموری که هنرپرور و علم دوست بود و خدمات بزرگی نسبت به آستان قدس رضوی انجام داد. چنانچه سه‌بار به زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیه السلام) شتافت، اطراف حرم آن امام همام را گسترش داد و همسرش، گوهرشاد نیز مسجدی بزرگ در کنار حرم بنا و مدارسی برای طلاب بنا کرد یا الجایتو از ایلخانان مغول که نام سلطان محمد خدابنده را برای خود برگزید و گنبد عظیم سلطانیه در زنجان از آثار اسلامی برجای مانده از اوست.
کد خبر: ۱۴۲۳۱۴۶
نویسنده سعید مستغاثی - مستندساز و کارشناس سینما

در این دوران بود که نفوذ علما، مراجع و روحانیت اسلام، فزونی یافت و حتی زمزمه‌های حاکمیت فقیه و ولایت او ساز شد. چنانچه در سال‌های پس از مرگ سلطان ابوسعید در سال۷۳۶هجری قمری که نظام حکومت مرکزی از هم گسیخته شده و تسلط ایلخانان بر ایالات روبه ضعف می‌رفت، یک روحانی و عالم اسلامی به نام شیخ خلیفه در سبزوار مکتبی به‌وجود آورد که به تاسیس یک حکومت پیرو اهل بیت(علیهم السلام) در منطقه منجر شد. 
پس از این‌که شیخ خلیفه به‌طرز مشکوکی به دار آویخته شد، روحانی دیگری به نام شیخ حسن جوری جانشین وی شد و با مریدانش از سبزوار هجرت کرد، به شهرهای مختلف رفت و برای برپایی حکومت اسلامی ترغیب و تبلیغ می‌کرد. این‌گونه یکی از مهم‌ترین قیام‌های اسلامی تاریخ پس از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) به نام سربداران شکل گرفت که سبزوار یا بیهق آن روزگار را مرکز حکومت اسلامی خود قرار دادند. پس از آن به‌‌تدریج شهرهای دیگری مانند جوین، اسفراین، جاجرم و بیارجمن را از اشغال مغولان به درآورده و به حکومت اسلامی افزودند.
از همین رو علما و مراجع این دوره، تحت تاثیر نهضت و حکومت سربداران قرار گرفتند. از آن جمله ابتدا باید به محمد بن مکی معروف به شهید اول اشاره کرد که از جبل عامل لبنان آمد و در حوزه حلّه عراق تحصیل کرد. فقه را نزد فخرالمحققین آموخت و پس ادامه تحصیل در بغداد، کربلا و مدینه به جزین بازگشت و مدرسه فقه را پایه‌گذاری کرد. او برای فراگیری حدیث به شهرهای مکه، مدینه، بغداد، دمشق و فلسطین مسافرت کرد و از محضر ۴۰عالم اهل تسنن حدیث فراگرفت. سپس به دمشق رفت و حوزه درس خود را چنان گستراند که به‌دلیل تسلط بر مبانی فقهی از همه مذاهب اسلامی در جلسات درسش شرکت می‌جستند. محمد بن مکی به‌دلیل چنین شهرت و آوازه‌ای از سوی حاکم سربدار وقت، علی‌بن موید به خراسان دعوت شد تا رهبری معنوی پیروان اهل بیت(علیهم السلام) را به‌عهده‌بگیرد. 
در برخی تواریخ آمده که شهید اول نیز به پیروی از نهضت سربداران، جنبشی شبیه به آن در لبنان برپا کرد تا از این طریق به حکومت اسلامی برسد. اما سید مصطفی تفرشی صاحب کتاب «نقد الرجال» که او را شیخ‌الطائفه نیز لقب داده است، می‌نویسد: «سعه صدر و رواداری او در امر مباحثات علمی و دینی، برخی تنگ نظری‌ها را به چالش کشاند، به‌گونه‌ای که به همین دلیل به حبس افتاد و سپس در سال۷۸۶هجری قمری به حکم قاضی برهان الدین مالکی و قاضی عباد بن جماعه شافعی به اعدام محکوم شد. ابتدا سرش را قطع کردند و سپس دارش زدند و سنگسارش کردند و بعد حتی جنازه‌اش را به آتش کشیدند.» 

شهید اول دارای تالیفات بسیاری است که مهم‌ترین آنها عبارتند از‌:

الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، البیان فی فقه الرساله الالفیه، الرساله النقلیه، غایه المراد فی شرح الارشاد، اللمعه الدمشقیه که این کتاب معروف‌‌‌‌‌‌ترین کتاب فقهی شهید اول برشمرده می‌شود و شهید ثانی نیز برآن شرحی نوشته که تاکنون به‌عنوان کتاب درسی حوزه‌های علمیه جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفته است. «لمعه» کتابی است مختصر و دقیق که تمام ابواب فقه را دربردارد.
شرف‌الدین مقداد بن عبدا...، معروف به فاضل مقداد که به فاضل سیوری و مقداد بن عبدا... سیوری نیز شهرت دارد، از شاگردان شهید اول به شمار آمده و معروف‌ترین کتاب فقهی وی، «کنز العرفان» است که در این کتاب آیات الاحکام مورد بحث و استدلال قرار گرفته است و فقهای بعدی معمولا فتاوای او را از این کتاب نقل کرده‌اند.
از دیگر علما و مراجع این عصر، احمد بن فهد حلی، معروف به ابن فهد حلی از فقها و علمای نامدار قرن۹ است که او هم در حلّه به دنیا آمد و در کربلا و در محضر شهید اول و فخرالمحققین درس خواند و فقه آموخت و بعد حوزه کربلا را رونق بخشید. در بعضی اسناد، علما او را به خاتم المجتهدین(کسی که فتاوای او در عالم پیچیده) و شیخ مشایخ اسلام توصیف کرده‌اند.
کتاب معروف فقهی او «وسیله» نام دارد و کتاب‌هایی نیز در تفسیر نوشته است. فتواهای او در وسیله مورد استناد فقهای بعدی قرار گرفت. می‌گویند او علم بلاغت(معانی و بیان) را شرط اجتهاد می‌دانست.

پاورقی
۱- محمد باقر موسوی خوانساری- روضات الجنات- جلد ۷- صفحه ۹
۲- همان – صفحه ۱۰
۳- همان – صفحه ۱۷۱
۴- محمدباقر موسوی خوانساری- روضات الجنات- جلد۱- صفحه ۶۸
۵- همان

newsQrCode

نیازمندی ها