در این فراخوان، تمرکز بر خاطرات این سفر بوده و علاوهبر جمعآوری این خاطرات، برای استفاده افرادی که توفیق حضور در این سفر را ندارند، استعدادیابی برای حمایت و مساعدت زائرانی که اهلقلم هستند و همچنین تولید و چاپ و نشر کتاب بهعنوان یک محصول فرهنگی ارزشمند نیز جزو اهداف این فراخوان بودهاست.
در بخشی از کتاب قدمهای عاشقی میخوانیم:
در ابتدای خیابان قبلهالعباس، موکبهایی قرار دارد که بیشتر این موکبها از سوی برخی از افراد منتسب به یک جریان خاص اداره میشوند. یک شب هنگام بازگشت از حرم، مقابل یکی از آنها گروهی را دیدم که مشغول گفتوگو بودند. نزدیک شدم و به سخنانشان گوش دادم. چند نفرشان سعی داشتند از مسأله قمهزنی دفاع کنند و چند نفرشان نیز مخالف این عمل بودند. موافقان درخصوص مسأله وحدت شیعه و سنی هم نظرات خاصی داشتند. مخالفان به استناد سیره اهل بیت، بهویژه رفتار امیرالمؤمنین در بیستوپنج سال خانهنشینی و همچنین پنج سال حکومت ایشان و نیز به حکم عقل در شرایط امروز جهان اسلام، بر ضرورت حفظ وحدت و پرهیز از رفتارهای تفرقهانگیز تأکید میکردند و موافقان نیز به استناد روایاتی از برخی کتب، سعی داشتند ثابت کنند لعن علنی در سیره اهلبیت مسبوق به سابقه است و اکنون نیز از مصادیق تبری و شعائر دینی محسوب میشود. ناخواسته وارد بحثشان شدم و من نیز به یکی از طرفهای گفتوگو پیوستم. از طرف مقابل پرسیدم: مگر شما در جزوهها و کتابچههایتان با انتقاد از حکومت اسلامی ایران مدعی نیستید که برخورد حاکمیت با مخالفان چهرهای خشن از دین به نمایش گذاشته و بسیاری از جوانان را از دین زده کرده است؟ پس چطور است که همین نگاه را درخصوص رفتارهایی چون قمهزنی ندارید و به تأثیری که این کار بر افکار مردم جهان میگذارد، نمیاندیشید؟ پاسخ داد: «اولا قمهزنی کار زشتی نیست و رسانههای غربی نیز از آن تمجید میکنند! و در ثانی جزء واجبات است، با تمسخر دیگران نباید آن را ترک کرد. این سرزمین جایی است که باید در آن خون ریخت. همه پیامبران در این سرزمین خون ریختهاند. ابراهیم در اینجا خون ریخته است و اسماعیل نیز، زکریا در اینجا خون ریخته است و یحیی نیز...». گفتم مرحبا به این حرف. ولی باور کن قمه زدن خون ریختن نیست. خون را کسانی ریختند که هشت سال دربرابر رژیم وحشی بعث و حامیان جهانیاش ایستادند. خون را کسانی که هشت سال جنگ نفر به نفر کردند، ریختند. خون را رزمندههای افغان و گمنامی که در سوریه برای دفاع از حرم بیبی میجنگند میریزند. خون را حسین همدانیها میریزند. خون را سیدحمید تقویفرها میریزند. خون را سربازان جان برکف قدس و بدر و حزبا... و حشدالشعبی میریزند. قمه زدن خون ریختن نیست. خون را کسانی میریزند که از بیستوهفت میلیون زائر اباعبدا...دربرابر سگهای وحشی داعش و حامیان آمریکایی و صهیونیستی آنها طوری حفاظت میکنند که در کشور جنگزدهای چون عراق، خون از دماغ یک نفرشان نمیآید تا این جمعیت عظیم به سلامت به خانههایشان بازگردند. خون را کسانی میریزند که از حریم این خاک مقدس طوری دفاع میکنند که کسی چون تو بتواند با خیال راحت در دل شب به خیابان بیاید و با باد نخوتی در دماغ، اینچنین به رجزخوانی بنشیند. قمه زدن خون ریختن نیست. خون را کسان دیگر میریزند. وقتی کمی آرام شدم احساس کردم پاسخی برای گفتن ندارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد