گزارش «قاب‌کوچک» از آثاری که با حال‌و‌هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

درباره نوشته‌ای علیه معلی:

نقد یا سوءفهم

متنی در مخالفت با حسینیه معلی، دیدم‌. ظاهرا متنی رادیکال به قلم محسن حسام مظاهری در نقد ماهیت و اهداف این برنامه است اما مشکل اساسی آن نه نقد، بلکه فهم نادرست از هستی یک برنامه تلویزیونی است. بدفهمی دلایل گوناگون دارد‌. گاه ریشه شناختی دارد و از فقد معرفت در‌باره وجود یک پدیده بر‌می‌خیزد‌.
متنی در مخالفت با حسینیه معلی، دیدم‌. ظاهرا متنی رادیکال به قلم محسن حسام مظاهری در نقد ماهیت و اهداف این برنامه است اما مشکل اساسی آن نه نقد، بلکه فهم نادرست از هستی یک برنامه تلویزیونی است. بدفهمی دلایل گوناگون دارد‌. گاه ریشه شناختی دارد و از فقد معرفت در‌باره وجود یک پدیده بر‌می‌خیزد‌.
کد خبر: ۱۴۱۷۰۶۸
نویسنده احمد میراحسان  | نویسنده و پژوهشگر
گاه معضل، فهم کارکرد یک پدیده است و گاه جابه‌جایی در امر واقعی و حتی در حقیقت دو رخداد ‌سبب سوءفهم شده و توقع نابجا از پدیده‌ای فراهم کرده که اساسا قرار نیست جانشین پدیده‌ای دیگر شود و این سبب کژفهمی شده است‌. البته گاه اهداف غیر‌معرفتی و ناصادقانه در حمله به پدیده‌ای وجود دارد و ایجاد دو‌قطبی وهمی شبهه‌افکنی بی‌ارزش و عوامفریبانه‌ای شکل می‌دهد‌. 
در اصل تقابلی بین دو پدیده آیین و نمایش یا نمایش آیینی و نمایش تلویزیونی یا مستند و گفت‌وگو در‌باره آیین و بیان و نمایش نمونه در استودیو وجود ندارد و انگیزه‌های ایدئولوژیک، سیاسی‌کارانه و دعواهای جناحی و قدرت‌طلبانه و خرابکاری در کار رقیب، باعث این پوشش ضدیت نقادانه می‌شود و ما تنها با دو ساختار متفاوت روبه‌روییم نه جانشینی یکی به‌جای دیگری!، این امر شبهه‌افکنی بی‌ارزش و عامه‌پسندی را شکل می‌دهد!
مایل نیستم مطلقا به نقد شخصی به‌نام اقای مظاهری تهمت اغراض نهان روشانه بزنم و بنا را بر صدق در گفتار و‌ نیت خیر قرار می‌دهم. اما با نیت خیر هم می‌شود خطاهای بزرگ مرتکب شد. از‌جمله در‌باره همین موضوع مورد بحث!
حرف منتقد بر سر آن است که حسینیه معلی، اساس کارش بر عدم‌معرفت به ماهیت، شکل و نحوه اجرای آیین مذهبی استوار است. فشرده نظر منتقد آن است حسینیه معلی‌ با استودیویی کردن آیین مذهبی عزاداری اصیل و سنتی عاشورایی و حسینی، آیین را «‌با خروج از زمینه‌اش تهی و بی‌معنا» کرده است‌. خوب ببینیم براهین مخالفت چیست‌؟ آیا یک حس و درک شخصی است که با کلی‌گویی بی‌برهان، جامه سنجش علمی پوشیده؟ آیا با همین بازگویی مختصات برنامه‌ای که کارکردش چیز دیگری است، ‌این ویژگی نمایشی را امر منفی وانمود می‌سازد‌؟ نکات درست در تعریف آیین چه ربطی به شبهه درباره یک برنامه تلویزیونی دارد که کاملا واضح است خود آیین نیست بلکه گفتارو شناخت و نمایش نمونه‌ها و تبلیغ اصالت‌ها‌ست. این دو، هریک در جای خود معتبر است‌. زیرا کار دوتاست و بازنمایی و معرفی عینی و نمایشی ارزش‌های آیین به زبان رسانه کاری غیر از اجرای واقعی آیین در فضای زنده بیرونی و زمان/مکان واقعی است‌. و کسی که این را درک نکند نقدش خانه‌ای ار تارهای تنیده عنکبوت است که با وزش کمترین تعقل و تفکر و واکاوی فرومی‌پاشد‌. همین مهم‌ترین خطا و مبنای اشتباه متن مذکور است .
ببینید این درست نیست که آیین مذهبی یک فرم نمایشی نیست، بلکه آیین نمایشی فرم نمایشی خود را دارد که با هستی آن ممزوج است‌. این هستی به نمایش در‌آمده، ویژگی‌اش آن است که بازی نیست بلکه زندگی جاری دارای اصالت و عمل واقعی در زمان‌/ مکان واقعی است‌. مثلا جشن عقد یک رخداد واقعی و دارای فرم بصری و بیرونی است، حتی عروسی در تصویر ذهنی هم فرم نمایشی دارد چه رسد به اجرای واقعی آن. پس از نظر هستی‌شناسی آیین عزا هم همین قاعده صدق می‌کند. 
سینه‌زنی یک عزای واقعی است و عناصر ساختاری و فرمی آن کاملا قابل تجزیه و تحلیل است. حرکت بدن، فرم خاصی دارد، عنصر موسیقی آن و هماهنگی نمایش حرکت دست و موسیقی نوحه و سوگ و شروع و شکل‌های پیکره سینه‌زنی و پایان‌بندی آن کاملا ساختارمند، پس دارای فرم تجسمی است که با فرم هنر آیینی زبانی و گفتاری با مکتوب و ادبی فرق دارد‌. حال ما در استودیو در قلمرو شناخت، کاوش، ارزشگذاری، تبلیغ و... ‌می‌توانیم برنامه‌ای در‌باره آیین با نمایش نمونه‌های واقعی و معرفی آیین‌های غنی مناطق مختلف بومی بسازیم. 
این چه ایرادی دارد؟ اشتباه نویسنده دو‌ چیز است و آن است که حقیقت داشتن و زنده بودن عزای آیینی را دال بر فقدان فرم تجسمی و نمایشی دانسته که اساسا درکی سطحی از نمایش و عامیانه و بی‌توجه به مبنای فلسفی نمایش با معانی مختلف است‌. وقتی مادری در سوگ فرزندش یا فرزندی در سوگ مادرش از ته دل عزاداری می‌کند حتی در بیخودانه‌ترین شکل عاطفی عزاداری، عمل او‌ تجسم و نمایش بیرونی امر درونی او است و صورت خاص خود را دارد، چه رسد به عزای واقعی عزای حسینی و آیین آن که به‌وسیله ائمه معصوم علیهم‌السلام در سه صورت بکا و ابکی و تباکی، بر وجه نمایش دادن این احساسات درونی تأکید شده است‌. منتقد نمایش و صورت عزای آیینی را با فرم تئاتر یکی گرفته و بنا به این درک غلط، ساختمان فکر غلط را کج تا ثریا بالا برده است.
 

تفاوت نمایش معلی و آگاهی‌بخشی آن

و نکته دیگر اصلا تفاوت نمایش معلی و سنجش و آگاهی‌بخشی آن در استودیو با عزاداری در زمان/مکان زنده درک نشده است و آن همه مخالفت را بر‌مبنای یک درک غلط عجولانه و سطحی و با پیشداوری که حتی در معرض اتهام غرض‌ورزی سیاست‌بازانه می‌تواند قرار گیرد. بعد از همه این سخن‌ها، باید بگویم بررسی غلط معلی، متکی است بر عدم شناخت درست این کار و زبان رسانه و کار رسانه‌ای پیرامون آیین عزا و آگاهی‌بخشی و نشر کار اصیل به زبان تصویر و تجسم صمیمانه و کارشناسان دست‌اندر‌کار آیین و تمایزش با مراسم زنده‌ عزا در کوی و برزن و محله و مسجد و تکیه و خیابان که دو کار متفاوتند، نه آن‌که یکی بخواهد جانشین دیگری شود‌!
 
 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها