برای اینکه زندان مرکز اصلاح و تربیت باشد، برخی مسائل ضروری است؛ پس باید برنامههای علمی، تربیتی و فرهنگی در زندانها اجرا شود. تفکیک و طبقهبندی بین زندانیان به طور دقیق لحاظ شود که مجرمان متناسب با جرمشان از هم جدا نگهداری شوند. برای مثال یک شرور و قاتل با کسی که چک بلامحل صادر یا کلاهبرداری کرده نباید در یک بند مشترک قرار داشتهباشند. از همه مهمتر اینکه جمعیت زندان باید در حدی باشد که بتوان کارهای فرهنگی و تربیتی را در مورد زندانیان انجام داد. به عبارتی ما در زندان نباید تورم جمعیت داشتهباشیم.
در قانون مجازات اسلامی سال۹۲ به مسأله مجازات جایگزین حبس، توجهی ویژه شدهاست تا قاضی بتواند در مورد برخی جرایم به جای حبس، مجازات جایگزین و اجتماعی بدهد. اما اجرای این مسأله منوط به امکانات اولیه و از جمله تدوین آییننامه لازم از سوی قوه قضاییه است که اگر این مقدمات فراهم شود، آن زمان قضات از این امکان استفاده میکنند. البته غیر از آن هم در قوانین قبلی و جدید راههایی برای گریز از مجازات حبس وجود دارد.
مواردی مانند امکان تعویق صدور حکم، امکان تعلیق اجرای مجازات، امکان اعطای آزادی مشروط به زندانی، امکان تخفیف یا تبدیل مجازات در قوانین وجود دارد. بنابراین دست قضات در این مسأله باز است. اما از لحاظ فرهنگی دیدگاه برخی قضات و مردم حبسمحور است که این باعث شده از راههای قانونی برای مجازات جایگزین استفاده نشود.
به طور کلی نمیتوان گفت قضات تمایل دارند حبسزدایی صورت بگیرد یا خیر؟ اما همانطور که گفته شد در بین قضات و مردم دیدگاه حبسمحور وجود دارد که اگر کسی حبس نشود یعنی مجرم مجازات نشدهاست و از اجرای عدالت ناامید میشوند. در حالی که اگر علاوه بر فرهنگسازی، به مردم آموزش داده شود که مجازات جایگزین حبس هم نوعی تنبیه است تاثیری به سزا در بازپروری افراد با جرایم سبک دارد و این تفکر نزد مردم اصلاح خواهدشد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد