محقق ابتدای نشست در ارتباط با وضعیت کتاب کودک و نوجوان در ایران گفت: سابقه ادبیات کودک در دنیا طولانی نیست؛ به همین نسبت در ایران نیز ادبیات کودک عمر طولانی ندارد. در گذشته، آثاری که درباره بچهها نوشته میشد از زبان کودکان فاصله داشت. عمر کتاب کودک در ایران به صد سال هم نمیرسد. همان تعداد کم هم بسامد بالایی میان مخاطبان نداشت. از مقایسه تعداد عناوین منتشرشده در سالهای قبل و بعد از انقلاب و همچنین مقایسه نشر امروز با کشورهای همسان میتوان جایگاه ایران را در عرصه کتاب بررسی کرد.
وی در ادامه میگوید: قبل از انقلاب سی میلیون جمعیت داشتیم. از این تعداد، بیست میلیون بیسواد بودند و اغلب بیسوادان، بزرگسالان بودند. تعداد کتابهایی که قبل از انقلاب سال ۵۷ چاپ شده، تعدادش دو هزار عنوان کتاب در سال بوده است. یعنی برای سی میلیون نفر دو هزار عنوان کتاب چاپ شده است. این میزان بیشترین رشد کتاب را قبل از انقلاب داشته است. امروزه تعداد عناوین کتاب منتشرشده به بیش از ۱۱۰ هزار عنوان کتاب در همه شاخهها رسیده است. اگر این تعداد را بر دو هزار عنوان تقسیم کنیم، این رشد کتاب در ایران را نشان میدهد. اگر دو برابر جمعیت را هم لحاظ کنیم، باز رشد عناوین کتاب در ایران چند برابر شده است. بخشی از این رشد عناوین کتاب، شامل کتابهای ادبیات نوجوانان و جوانان است که در قالبهای مختلف در حوزه کتاب وجود دارد. این میزان رشد کتاب حتی در مقایسه با کشورهای دیگر وضعیت بسیار مناسبی است. مردم ما کتاب میخوانند و سرانه مطالعه در ایران برخلاف اظهارنظر بعضیها بهخصوص در خارج از کشور اصلا پایین نیست.
وی با اشاره به اینکه پایین بودن شمارگان کتاب طبیعی است، گفت: چاپ کتاب بهدلیل امکانات و هزینهای که دارد، سبب شده تیراژ کتاب پایین بیاید. این گرانی، کتاب را از سبد اغلب خانوادهها حذف کرده است. از طرف دیگر، بهدلیل هزینه بالای نشر کتاب، ناشران کتابهای خود را با تیراژ کم چاپ میکنند؛ چراکه هم انبار کردن کتاب هزینه بالایی دارد و هم اگر به فروش نرسد، سرمایه از دست میرود. بنابراین، عرضه کتاب در تیراژ پایین عاقلانه و بهصرفه است. امروزه در کنار چاپ کاغذی، چاپ دیجیتال داریم و براساس نیاز بازار کتابها تجدید چاپ میشوند. بنابراین، تعداد تیراژ کتاب پایین است و این پایین بودن تیراژ نشانه ضعف در عرصه انتشار نیست.
وی در مقایسه وضعیت نشر در ایران با سایر کشورها گفت: این پیشفرض وجود دارد که در ژاپن انتشار بعضی آثار یک میلیون تیراژ اما در ایران هزار جلد است. در حالی که در ژاپن، کتابهای جدی در همین تعداد چاپ میشود. در عین حال، استثنا هم وجود دارد؛ نباید آنها را برجسته کنیم. عموما تعداد فروش کتاب و رمانهای زرد بالا میرود. این فروش در بعضی کتابها بهخصوص کتابهای زرد وجود دارد اما نمیتوان این را به همه کتابها بسط داد. بنابراین، در مقام مقایسه باید اوضاع نشر در گذشته را با شرایط فعلی بررسی کنیم تا منطقی باشد یا باید با کشورهایی مقایسه شود که به لحاظ تمدنی و جمعیت با ما قرابت داشته باشد.
محقق در ادامه افزود: بسیاری از کتابهایی که در انگلیس چاپ میشوند و تیراژ بالایی هم دارند، بهدلیل وسعت بازار پخش در دنیا نمیتوان آن را با ایران مقایسه کرد. شاید ترکیه و مصر بهدلیل مشترکات فرهنگی و جمعیتی که با هم دارند، مقایسه معقولتری باشد. در حقیقت، مقایسه اوضاع نشر در ایران نسبت به سایر کشورها نشان میدهد، اوضاع نشر ما شرایط خوبی دارد. ما یکی از ۱۰ کشور اول دنیا در حوزه کتاب هستیم، بنابراین اوضاع نگرانکنندهای در حوزه کتاب نداریم اما در مقایسه با وضعیت مطلوبی که باید داشته باشیم، شرایط متوسطی داریم و باید تلاش کنیم تا به ایدهآلها برسیم. در ترکیه نصف ما کتاب منتشر میکنند اما در ایران از نظر عناوین و محتوا، وضعیت، خیلی بهتر است.
وی در ادامه گفت: قبل از انقلاب تعداد داستاننویسان کودکان و شاعران در حوزه کودک به اندازه تعداد انگشتان دست بود. مثلا در حوزه شعر تنها سه شاعر داشتیم. دولتآبادی، محمود کیانوش و امینی شریف تنها نویسندگان کتاب کودک قبل از انقلاب بودند. در کل کشور کسانی که برای کودکان شعر میگفتند، همین سه نفر بودند. بهجز کیانوش که کار نظریهپردازی، ترجمه و شعر انجام داده دو شاعر دیگر کیفیت آثارشان پایین است، البته امروزه در بعضی استانها بیش از سی شاعر کودک و نوجوان داریم. به طورکلی، دویست شاعر در حوزه کودک و نوجوان فعال هستند. از نظر تعداد کتاب هم همین فاصله وجود دارد. قبل از انقلاب کل کتابهای منتشرشده در حوزه کودک با تعداد کتابهای یک شاعر عصر امروز برابری نمیکند. هرچند میتوان درباره کیفیت کتابها بهصورت اخص صحبت کرد و جای نقد بسیاری وجود دارد.
در ادامه محقق درباره حوزه نشر الکترونیک گفت: هر نسل فرهنگ ویژه خود را دارد و با رسانههای زمان خودش بیشتر عجین است. مثلا نسل گذشته ترجیح میدهند بهجای نسخه دیجیتال، کتاب کاغذی را برای مطالعه انتخاب کنند. ولی از طرفی، خواندن کتاب لذتهایی دارد که اگر این لذت را درک کنیم، فضای مجازی را جایگزین کتاب نمیکنیم. بهتجربه ثابت شده که ریزهخوانی از طریق فضای مجازی مضر است. اگر خانوادهها خودشان کتاب بخوانند، کودکان و نوجوانان یاد میگیرند کتاب مطالعه کنند. اینکه دغدغه خانوادهها چه باشد، بر رشد ذهنی آنها تاثیر میگذارد. فضای خانه باید بهگونهای باشد که حسوحال کتابخوانی در آن وجود داشته باشد و کودکان را وارد وادی کتابخوانی کند.
جواد محقق در پایان گفت: اگر میخواهیم بچهها کتابخوان شوند، کافی است خودمان کتابخوانی را در برنامه زندگیمان قرار دهیم تا بتوانیم نرخ مطالعه کودکان را افزایش دهیم. در عین حال، آموزش و پرورش هم میتواند تاثیر مثبت و منفی در روند مطالعه کودکان داشته باشد. ساختار آموزشی ما بر روند کتابخوانی محصلان گاهی تاثیر منفی دارد. اینکه معلمان، دانشآموزان را تنها به کتابهای درسی محدود میکنند و در مدارس کتابخانهها فعال نیستند، نشان از همین ضعفهای آموزشی است. این در حالی است که معلمان باید مشوقان اصلی کودکان در مطالعه باشند. نیاز است معلمان آموزشهای ویژهای در این زمینه داشته باشند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد