ضیغمی، بازیگر فیلم سینمایی «عطر آخر اردیبهشت» به کارگردانی و تهیه کنندگی بهاره رهنماست که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران میشود. درباره تازهترین فعالیت نیوشا ضیغمی در سینما با او گفتوگویی در جامجم داشتیم که در ادامه میخوانید.
شما یکی از معدود بازیگران هستید که در کارنامه حرفهای خود نقشهای متفاوت بسیار دارید....
اساسا ذات بازیگری و تجربههای مختلف در قالب نقشهای متفاوت برای من بسیار جذاب است. در سالهای اخیر به دلیل شرایط زندگیام بالاجبار کمی از کار فاصله گرفتم اما در حال حاضر باتوجه به اینکه حدود ۲۰سال از زمان ورودم به حرفه بازیگری میگذرد بهواقع بازیگری برایم به معنای دیده شدن، شهرت و... نیست بلکه جذابیت آن برایم به تجربه نقشها و دنیاهای متفاوت است. رسیدن به این حس برای یک بازیگر بر اثر تجربه بهوجود میآید و بازی در نقشهای مختلف مهم میشود.
فیلمنامه عطر آخر اردیبهشت که اکنون در حال اکران است، چه ویژگیهایی داشت که آن را پذیرفتید؟
باتوجه به سابقه دوستی که با بهاره رهنما و شناختی که از کتابها، نمایشها و کلا جهانبینیاش دارم، میدانستم که با دغدغه و هدفمند دست به انجام کاری میزنم. بهرغم اینکه فضای مجازی بعضی بازیگرها را بیرحمانه به چالش میکشد، سرکوب و برایشان حاشیهسازی میکند اما بهاره رهنما استوار ایستاد و از نظر من کسی است که جذابیت قلمش درباره زنان و داستانهایی با مسائل زنان بسیار جذاب است. عطر آخر اردیبهشت، فیلمی درباره مهاجرت زن ۴۰سالهای است که در روزهای آخر اقامتش در ایران، دورهمی دوستانهای برپا میکند اما در این دیدار دوستانه، رازهای عجیبی برملا میشود. زمانیکه این فیلمنامه را خواندم، احساس کردم تمام زنان آن را باور میکنم و برایم ملموس آمدند.
از چه نظر کاراکترهای عطر آخر اردیبهشت برای شما ملموس و باورپذیر هستند؟
وقتی در یک محیط کاملا زنانه مثل باشگاه، آرایشگاه و... قرار میگیرید، امکان ندارد لااقل یکی از آنها راجع به ازخودگذشتگی زنان به خاطر همسر، فرزندان و... صحبت نکند. در جامعه امروز زنانی را میبینیم که بهدلیل مشکلات اقتصادی حاضر به ازدواج میشوند. با نگاه به پیشینه این زنان میبینیم که شاید آنها شخصیتهای منفی نباشند و جبر شرایط آنها را وادار به انجام کاری میکند. کلا آثاری که نگاه تحلیلی به کاراکترها دارد و آنها را بدون قضاوت سیاه و سفید مطلق نمیبیند، دوست دارم و عطر آخر اردیبهشت اینگونه است. خود بهاره رهنما میگوید؛ این فیلم اولین فیلم زنانهای است که مردان در آن آدمهای بدی نیستند اما در آن حرفهای زنانه با صدای بلندتری بیان میشود. ضمن اینکه زمانی که انگشت اتهام به سمت برادر، پدر یا همسر خودمان گرفتیم، باید طرف دیگر را به سمت زنان بیاوریم.
نقش شما هم در این فیلم تاثیرگذاری خاصی دارد. فکر میکنید پرچالشترین بخش بازیتان در این فیلم چه بود؟
وقتی فیلمنامه را خواندم، فکر کردم نقشی را که بهاره رهنما در این فیلم ایفا کرده، قرار است به من پیشنهاد شود اما خانم رهنما کاملا برخلاف تصورم عمل کرد و نقشی را به من داد که تا به حال بازی نکرده بودم. شاید اگر به قول معروف دو دوتا چهارتاهای مرسوم بازیگری بود باید نقش من و بهاره جابهجا میشد اما او ریسک کرد و قضیه را برعکس دید. نقش من در این فیلم یک زن معمولی است مثل هزاران زنی که در جامعه میبینیم. ویژگی شاخصی هم به لحاظ بازیگری نداشت. یعنی معتاد، روانپریش، اغواگر و... نبود اما غوغا و اتفاقاتی که در درونش رخ داده، باعث بروز چالشهایی برای او شده است. او شخصیتی درونگرا دارد و معمولا در سینمای ایران کاراکترهایی که نمودهای بیرونی ندارند، دیده نمیشوند اما برای خودم به این لحاظ که ما به ازاهای اجتماعیاش بسیار زیادند، خیلی باورپذیر بود و با آن ارتباط برقرار کردم.
بهاره رهنما برای بازیگرانش موقعیتی را فراهم میآورد که طی بازی بر اساس خلاقیتهایشان هم عمل کنند؟
بله. بهاره کارگردانی بسیار منعطف است، چون بازیگری هم میکند. کارگردان ـــ بازیگرها خیلی با بازیگرها ارتباط بهتری برقرار میکنند، چون در جایگاه بازیگر بوده و میداند وقتی برای بازیگر جایی برای رهایی میگذارد، اتفاقات بهتری رخ میدهد. در چنین حالتی قطعا کارگردان بهعنوان چشمی که از بیرون بازی بازیگر را میبیند، نکات لازم را به او یادآور میشود اما او را محصور صفر تا صد آنچه خود میگوید، نمیکند.
در سالهای اخیر بیشتر فیلمهایی در جلبنظر مخاطب موفق است که بخشی از ویژگی کاراکترهایشان از دید مخاطب پنهان مانده یا اینکه هرگز درباره آن به تفصیل صحبت نشده است. پرداختن به قهرمانانی که نحوه زندگی، عملکرد و تفکراتشان برای مخاطب امروزی قابلتامل است. درباره چنین زاویه نگاهی در فیلمسازی و جلب مخاطب صحبت میکنید؟
اساسا انسان موجودی چندوجهی است. در گذشته بهخصوص در فیلمفارسی یا سینمای هند کاراکترها یا سفید مطلق بودند یا سیاه مطلق. از نظر من چنین انسانی اساسا وجود ندارد. در روانشناسی هم آمده تمام رفتارهایی که امروز یک فرد در زندگیاش نشان میدهد ماحصل اتفاقات و پستیوبلندیهایی است که در طول زندگیاش دیده است. شخصیت انسان لایهلایه است که به پیچیدگی او منجر شده است. دقیقا نمایش و دیدن همین انسان واقعی و پیچیده است که برای مخاطب سینما جذابیت دارد. البته نه صرفا سینما بلکه هر اثر هنری وقتی به رئالیته نزدیکتر میشود، جذابیت آن بالاتر میرود.
عطر آخر اردیبهشت، فیلمی است که براساس واقعیتهای زندگی زنان میانسال ساخته شده است. زنانی که قطعا دغدغهها و بحرانهایشان با زنان دهههای بعدیشان بسیار متفاوت است. به نظر شما خانمهای جوان هم میتوانند با این فیلم ارتباط برقرار کنند؟
درست است که جهانبینی دختران امروزی بسیار متفاوت از زنان میانسال و نسل مادرانشان است اما عشق، وفاداری و... عواطفی است که هیچوقت تغییر نمیکند و بین انسانها مشترک است. هرچند نسل ما اخلاقمدارتر بود و نسل جدید بیپرواتر و از این جهت دغدغههای نسل ما برای دختران جوان امروزی کمرنگتر شده.درهرحال فکر میکنم اساسا زن بودن با المانهایی گره خورده.ازاین جهت در طول تاریخ در تمام جغرافیای جهان عشق،عشق و خیانت، خیانت است.ماهیت این مفاهیم تغییر نمیکند. بنابراین فکر میکنم هر زنی در هر سن و سالی که باشد، بتواند با عطر آخر اردیبهشت ارتباط برقرار کند.
بارها شاهد بودهایم که اگر فیلمی بهدرستی به مشکلات و معضلات زنان بپردازد، فروش خوبی در گیشه دارد که همین نشاندهنده آن است که مخاطبان ایرانی از ساخت این فیلمها رضایت دارند. آیا در این سالها با ساخت فیلمهای اجتماعی درباره زنان توانستهایم بخشی از مشکلات آنان را برطرف کنیم یا خیر؟
بله، قطعا. توجه به مسائل زنان از واجبات است. فیلمهای سینمای ایران معمولا با محوریت مشکلات و مصائب مردان پیش میرود. موضوعات زنانه اما، توام با جزئیاتی است که خود زنان نسبت به آن اشراف بیشتری دارند و خوشبختانه سینمای ایران از فیلمسازان زن قدرتمندی برخوردار است. برخلاف خیلی از موارد دیگر که زنان انگار گوشه رینگ رفتهاند اما در سینما زنان توانستهاند جایگاهشان را پیدا کنند. پرداختن به مشکلات زنان در سینما و هر حوزه دیگری از واجبات نهفقط جامعه ایران بلکه هر جامعه دیگری است، چون ریشه یک خانواده و مدیریت عاطفی زندگی بهعهده زنان است. بخش عمده تربیت فرزندان که آیندهسازان یک کشور هستند بهعهده زنان است. امروز جامعه ما درگیر بحرانهای زیادی ازجمله طلاق است که روزبهروز بیشتر میشود. به عبارتی بنیان خانواده متزلزل شده و ادراک زنانهای که این معضلات را واکاوی کند و آنها را به تصویر بکشد بسیار جذاب است. از الگوهای من در سینما زندهیاد فرشته طائرپور است. اقتدارشان در تهیهکنندگی، قلم شیوایشان و ... برای من همیشه حکم درس را داشت. زمانی که ایشان کتاب «زندوم» را مینوشتند آن را به من هدیه دادند. دیدگاهی که در این کتاب داشتند برایم بسیار جذاب بود و بعد هم که فیلمش درآمد با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه شد یا نگاهی که در آثار رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی، بهاره رهنما و دیگر فیلمسازان نهفته از ظرافتهایی برخوردار است که هرگز یک مرد نمیتواند اینگونه ببیند و فیلمسازی کند. پرداختن به موضوعات زنان در سینما را باید خود زنان انجام دهند و امیدوارم زنان صاحباندیشه در این حوزه روزبهروز بیشتر شوند.
و در پایان عطر آخر اردیبهشت چه جایگاهی در کارنامه حرفهایتان دارد؟
بیشترین عاملی که باعث شد در این فیلم بازی کنم به دوستی و شناختم از بهاره رهنما برمیگردد. از اینکه توانست این فیلم را بسازد بسیار خوشحالم و منتظر باقی فیلمهایش هستم. عطر آخر اردیبهشت تازه اکران شده و واقعیتش تا الان خیلی بازخوردی از مخاطبان نگرفتهام اما در فضاهای اکران خصوصی که قرار میگیرم وقتی رضایت مخاطب را میبینم خوشحال میشوم و طبعا از بازی در آن راضی هستم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: