باید واقع‌بین باشیم. سینمای ایران در کلیت خود حال و روز خوبی ندارد. البته این وضعیت پاندولی و غالبا رو به فروپاشی مربوط به پارسال و قبل ازاین نیست، بلکه کلیدش از خیلی سال قبل خورده، یعنی ۱۰سال است به طوری‌که در برخی گرایش‌ها خوب است.
کد خبر: ۱۴۰۳۵۵۰
نویسنده محمدتقی فهیم - منتقد سینما

مثلا سالن‌ها هرسال چند فیلم پرفروش به خود می‌بینند که در زمره کمدی‌های نازل محسوب می‌شوند، با این‌حال کمک قابل توجهی برای زنده نگه داشتن چراغ سینما‌ها هستند.

درعین این‌که چند فیلمی هم ساخته می‌شود که با رویکرد استاندارد سینمایی، موضوع و مضامینی دارند که در راستای شعارهای انقلاب اسلامی قابل تاییدند، ضمن این‌که همچنان آثاری در گونه مقاومت و دفاع‌مقدس تولید می‌شود که آبروی سینمای ایران را حفظ و تقویت می‌کند. ولی همه‌ اینها جریان اصلی این سینما را تشکیل نمی‌دهد.

جریان اصلی را فیلم‌هایی تشکیل می‌دهد که نه به‌درد دنیای مردم می‌خورد و نه در آخرت به دادشان خواهد رسید، بلکه فقط دنیای سازندگان‌شان را تامین می‌کند، چراکه به‌رغم نداشتن حمایت مردمی، همچنان تهیه‌کنندگان‌شان مورد حمایت دستگاه‌ها قرار می‌گیرند. چرا چنین است؟ آن هم در شرایطی که همه چیز داریم. در واقع به نسبت آغاز به‌کار سینمای نوین ایران، دارای همه لوازم و امکانات ساخت و نمایش فیلم هستیم اما کمتر اثری هم‌قواره فیلم‌های دوره اول تاریخ سینمای پس از انقلاب به منصه ظهور می‌رسد. مروری بر فیلم‌های تولید شده ۱۰، ۱۵سال اخیر نشان می‌دهد آثار قدرتمندی به لحاظ امکانات ساخته شده ولی همین‌ها فاقد حس و اندیشه درخور توجه و ماندگار هستند. از فیلم‌های اولیه مجید مجیدی به‌ویژه «بچه‌های آسمان»، دیگر خبری نیست و فکر کردن به کار عدالت‌خواهانه‌ و تند و تیزی همچون «پدر» که ممکن نیست. از نمونه‌های اولیه فیلم‌های میرکریمی ردی به چشم نمی‌خورد، همچنان که از مهرجویی، تقوایی، کیمیایی و... انتظار نمی‌رود و دیگر امیدی به فیلم‌های حال خوب کن از آنان نباید داشت. واقعا چرا؟ غفلت... بله غفلت... .

دیروز سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی بود که به همین مناسبت، روز هنر انقلاب اسلامی تثبیت و نام‌گذاری شده است. ۳۰سال از این فقدان می‌گذرد. این مرد بزرگ تابلویی برافراشت مبنی براین‌که: «مبادا غافل شویم و روزمرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند» و حالا سال‌هاست که این غافلی همه‌مان را درهم پیچیده است. حالا فیلمسازان نه‌فقط از وجودشان که از پول‌شان هم نمی‌گذرند تا آثارشان کار تفریحی و فرهنگی بکند.

چنان غفلت غلبه کرده است که فکرش را هم نمی‌توان کرد که کسی پیدا شود قبل از دریافت سهم خودش، چند قدم بردارد. بدون دفتر و اسکان در هتل درجه یک، سفر خارج و ... طرحی را دنبال نمی‌کند. غفلت از آخرت عادی سازی شده است. دنیاپرستی روال و زیست شده اما غافل شدن از دین، مذهب و آخرت سرآمد همه‌چیز دارد کار می‌کند. هنر و سینما، بنگاه معاملاتی شده است و... .

ولی از همه این موارد که بگذریم ازاین نکته نمی‌توانیم به‌سادگی عبور کنیم که عرصه هنر و خصوصا سینما، خالی از نظریه‌پرداز و منتقدی جدی مانند شهید آوینی شده است. فقدان آدمی توانمند در زمینه نظری خیلی جلوه دارد و نتیجه این خلأ هم مشهود و آشکار است. دیگر جای شهید پر نشد. کسی نیامد تا مانند سید مرتضی برملا کننده انحرافات روشنفکری باشد، خطر گرایش‌های سکولاریستی را گوشزد کند، لیبرال‌های سینما و سینمایی‌ها را افشا کند، جریان نفوذ فرهنگی را تحلیل و نقطه‌های خطرساز را اعلام کند، هنر و سینمای بومی را بشناسد و مصادیق را معرفی کند و... خلاصه این‌که نیازمند برنامه‌ها، نشست و جلساتی هستیم تا غافل شدن‌مان را به چالش بکشد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها