با این حال بر اثر فقدان دانش استراتژیک و حتی عدم فهم حداقلی مولفههای تاکتیکی جاری در میدان نبرد توسط اعضای ناتو، این استراتژی هنوز عرصهای برای بروز پیدا نکرده و عملا آمریکا و بازیگران اروپایی ناتو صرفا متمرکز بر «جنگ»و متعلقات آن هستند. در این میان شاهد از بین رفتن قدرت مدیریت صحنه نبرد از سوی غربیها هستیم. موضوعی که حتی نارضایتی برخی اعضای اروپایی ناتو از جمله ویکتور اوربان نخستوزیر مجارستان را نیز برانگیخته است. ارائه طرح صلح پیشنهادی چین در قبال جنگ اوکراین، با واکنش سلبی و بعضا مبهم اعضای پیمان آتلانتیک شمالی مواجه شده است. ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو مدعی شده پکن به دلیل محکوم نکردن روسیه در جنگ اوکراین، صلاحیت ارائه طرح صلح پیشنهادی به کییف را ندارد! این درحالی است که اساسا مطابق اصل «واسطهگری» در نظام بینالملل، یکی از اصلیترین پیششرطهای واسطهگری، عدم حمایت مطلق بازیگر یا بازیگران میانجی از یکی از طرفهای نبرد است. چینیها در طول یک سال اخیر، هیچگاه در رایگیری شورای امنیت یا مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه روسیه رای مثبت یا منفی ندادهاند اما رای آنها در اکثر موارد ممتنع بوده است! رای ممتنع چینیها نشان میدهد که آنها در عین مخالفت با ماهیت جنگ اوکراین، حاضر به همراهی با سیاستهای سلبی و مداخلهگرایانه آمریکا و اتحادیه اروپا در شعلهور ساختن آتش جنگ نبودهاند. اتفاقا همین رویکرد بینابین، مقدمه و پیششرط مهم واسطهگری پکن در جنگ اوکراین محسوب میشود.
آنچه در طول یک سال اخیر در جنگ اوکراین نمود پیدا کرده، مربوط به نوعی سردرگمی راهبردی در ناتو است که با سپری شدن زمان، بر ابعاد و گستره آن افزوده میشود. این سردرگمی، به همان راهبرد کلان ناتو در جنگ اوکراین مربوط میشود. این راهبرد «فقط جنگ» یا «هم جنگ هم صلح» یا «نه جنگ نه صلح» بوده است! به عبارت بهتر، در قاموس راهبردی ناتو، اساسا سیاست «فقط صلح» معنا و مفهومی ندارد. از این رو زمانی که طرح صلح اوکراین از سوی مقامات پکن ارائه شد، ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو در مواضعی فوری و بدون آنکه در جریان جزئیات طرح ۱۲محوری چینیها قرارگیرد، سریعا آن را رد کرد! این واکنش عجولانه دبیرکل ناتو، نشاندهنده وجود یک «خط قرمز غیراعلامی» اما «محسوس» به نام «صلح در اوکراین» میباشد. برهمین مبنا، زمانی که مذاکرات اولیه صلح میان کییف و مسکو با حضور وزرای خارجه دو طرف منازعه در استانبول برگزار شد، شاهد سنگاندازی ناتو درمذاکرات و درنهایت، توقف و شکست آن بودیم. اکنون در سال ۲۰۲۳ میلادی، «صلح» کماکان حکم خط قرمز غربیها در اوکراین را دارد! پس از یک سال از آغاز جنگ اوکراین، آمریکا و اعضای اروپایی ناتو به سه دلیل، با انعقاد پیمان صلح در جنگ اوکراین مخالف هستند:
نخست اینکه شرکتهای تسلیحاتی در سرتاسر اروپا و آمریکا، مشغول کاسبی با خون شهروندان اوکراینی و کسب درآمدی گسترده در جنگ هستند. دوم اینکه با توجه به تسلط نسبی روسیه برمناطق شرقی (مناطق محل منازعه) و شرایط میدانی نامساعد نبرد به ضرراوکراینیها، انعقاد پیمان صلح در برهه کنونی خروجی مدنظر سران ناتو را نخواهد داشت.
سوم اینکه اختلافات میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بر سر ادامه سیاست هم صلح هم جنگ، به نقطه اوج خود رسیده است. به عنوان مثال، مقامات کرواسی، یونان، سوئیس و مجارستان بارها تاکید کردهاند که قدرت ریسکپذیری آنها در قبال حمایت تسلیحاتی از اوکراین محدود است و آنها نمیتوانند بیمحابا وارد این عرصه شوند. در هر حال، امروز سران پیمان آتلانتیک شمالی بیش ازهر زمان دیگری با کلید واژه صلح بیگانه هستند! فراتر از آن، سران پیمان آتلانتیک شمالی که با اصرار بر گسترش ناتو نقش مولد و آغازگر جنگ اوکراین را ایفا کردهاند، اکنون قدرت ذهنی، عملیاتی و تحلیلی گذار از وضعیت جنگ یا جنگ -صلح به وضعیت صلح مطلق را ندارند. در اینجا مشخص میشود که چرا سران غربی هرگونه طرح صلحی را در نطفه خفه کرده و از این طریق، مانع از چینش میز مذاکرات دیپلماتیک میان کییف و مسکو میشوند. البته در این معادله، ممکن است تحتتاثیر شرایط پیچیدهای که میان اعضای پیمان ناتو حاکم شده، شاهد یک تغییر رفتار در قبال جنگ باشیم اما فعلا این منطق و عقلانیت در میان سران پیمان آتلانتیک شمالی قابل مشاهده نیست! بهتر است بگوییم عقلانیت مدتهاست به حلقهای مفقوده در تصمیمسازی جمعی اعضای ناتو
تبدیل شده است .
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد