موسیقی تیتراژ عصاره یک سریال است

موسیقی تیتراژ این مجموعه تلویزیونی با گویش گیلکی توانست ویژگی منحصربه‌فردی برای مخاطبان داشته باشد.

سریال ابر می‌بارد روایت زندگی یکی از پرستاران بیمارستان‌های رشت به نام «پریسا» بود که در نخستین ماه‌‌های شیوع ویروس کرونا با فوت مادربزرگش براثر کرونا و به‌هم‌خوردن نامزدی‌‌اش، درگیر مشکلاتی می‌شود.

همچنین تیتراژ درواقع به گونه‌ای داستان‌سرایی غیرمستقیم از شخصیت اصلی است که در میان غم و اندوه و مصائب پیش‌آمده، گرفتار شده و تنهایی او را به تصویر می‌کشد. با مهدی محمدنژاد، آهنگساز تیتراژ سریال «ابر می‌بارد» درباره ویژگی‌های موسیقی تیتراژ آن گفت‌وگو کرده‌ایم.

ابر می‌بارد، یک سریال استانی است. شما چطور برای موسیقی این سریال آهنگسازی کردید؟ المان‌هایی که برای ساخت آن در نظر داشتید چه بودند و چه ویژگی‌هایی داشتند؟

موسیقی متن سریال اثر صابر غلامی‌پور، دوست و هم‌استانی عزیزم است و اثر «واران» که در تیتراژ پایانی این سریال استفاده شده، درحقیقت اثری است که در سال ۹۷ ساخته و به‌عنوان یک اثر مستقل منتشر شده بود که مورد توجه عوامل تولید سریال قرار گرفته و استفاده شد. جغرافیای گیلان و به‌ویژه شرق گیلان، با آب‌وهوای معتدل و مرطوب و بارندگی‌های مکرر، برای گیلانی‌ها خاطرات احساس‌ها و تجربه‌های مشترک و گاهی متفاوت به همراه دارد. مثل حس خوشایند یک کشاورز از یک بارندگی به‌موقع و نگرانی از بارندگی‌های فصل برداشت محصول... مثل حس یک عاشق از هوای بارانی در کنار معشوق یا به دور از او ... . و برای من که فکر می‌کنم «عشق» جوهر زندگی و هستی است، به‌تصویرکشیدن این احساس بارانی عشق و امید و بیم دوری از معشوق یکی از نداهای قلبی بود که در این اثر، با تمام وجودم به آن پاسخ دادم.

این‌که خوانندگی آن هم به عهده خودتان بوده قطعا دلایل خود را دارد. از این دلایل بگویید؟

به‌طورکلی هر چقدر که واسطه‌های اجرای یک اثر هنری محدودتر باشد، خلوص، اصالت و وفاداری به منبع الهام اثر بیشتر است چراکه در مسیر انتقال دریافت‌های ذهنی به دیگران، همیشه بخشی از ظرایف و نکته‌های اثرگذار، تحریف یا دگرگون می‌شود‌.

فکر‌ می‌کنید موسیقی تیتراژ این مجموعه از متن آن جداست یا از دل آن برآمده است؟ ضمن این‌که جایگاه موسیقی تیتراژ در سریال کجاست. آیا جایگاه قابل‌قبولی دارد؟

به نظرم موسیقی متن این سریال با کلیت مجموعه هماهنگی دارد. جدا از این به‌شخصه از این‌که موسیقی تیتراژ کار کنم لذت می‌برم. درواقع بسیار حس عمیقی است که بتوانی عصاره‌ای از یک فیلم سینمایی یا سریال را در موسیقی تیتراژ آن تصویر کنید و از این نظر اگر موفقیت در این تصویرسازی حاصل شود، به نظر من جایگاه قابل‌قبولی دارد.

سازبندی‌ها و تنظیم چگونه و بر چه مبنایی صورت گرفت؟

سازبندی با الهام از آثار آهنگساز بی‌تکرار زنده‌یاد استاد عباس خوشدل، ارکستر زهی با همراهی تیمپانی، کلارینت، فلوت، ابوا و سه‌تار بوده که البته سازبندی مورد علاقه من در اجرای آثارم است.

آیا جز موسیقی تیتراژ، نوازندگی و... موسیقی متن هم کار کرده‌اید؟

برای چند تئاتر بله اما برای فیلم و سریال با وجود این‌که بسیار علاقه‌مندم به این کار تاکنون موقعیت همکاری پیش نیامده است. امیدوارم این فرصت پیش بیاید و بتوانم تجربیات خود را به خدمت بگیرم.

این اشتباه نیست که موسیقی متن یک سریال به یک آهنگساز سپرده می‌شود و تیتراژ آن به آهنگسازی دیگر با سلیقه و ایده‌آل‌های مختلف؟ دچار دوگانگی نمی‌شود؟

در کار هنر، مهم، حاصل‌شدن نتیجه مطلوب و اثرگذار است. اگر نتیجه خوب باشد فرقی ندارد چه کسی تیتراژ را ساخته و چه کسی موسیقی متن را. اگر در این مهم بین هنرمندان همکاری‌ها و همدلی‌هایی صورت بگیرد، به نظر من خیلی هم خوب و سازنده خواهد بود.

موسیقی تیتراژ چه تاثیری می‌تواند در روند پیشبرد داستان در کلیت مجموعه تصاویر داشته باشد؟

همه ما تجربه شنیدن موسیقی تیتراژ فیلم‌ها و سریال‌هایی را داشتیم که گاهی برابر و گاهی بیشتر از خود پروژه تصویری، آن موسیقی را دوست داشتیم. بنابراین، گویی «حرف‌های نگفته» یا «حرف‌های مگو» لابه‌لای تصاویر، قرار است که در تیتراژ پایانی به تصویر در بیاید. این خواسته از طرف مخاطب احساس شده و عوامل تولید برای پاسخ به آن، در پایان سریال‌ها و فیلم‌ها از موسیقی‌ای که بیانگر حرف‌های نگفته یا حرف‌های مگو باشد، استفاده می‌کنند.

بنابراین رسالت یک آهنگساز در تامین این خواسته مخاطب بسیار سنگین و مهم است.

درخصوص موسیقی باکلام، سهم شاعر و خواننده هم در این میان بسیار مهم و حیاتی است.

از کودکی با موسیقی آشنا شدم

مهدی محمدنژاد در پاسخ به این سؤال که از دیگر تجربه‌های فعالیت موسیقی‌تان بگویید و این‌که از چه زمانی خواندن و کلا موسیقی برای‌تان جدی شد؟ می‌گوید: پدرم صدای خوبی دارد و من از کودکی به تقلید از او آواز می‌خواندم. ضمنا شیفته آثار استاد زنده‌یاد فریدون پوررضا و استاد فرامرز دعایی بوده و هستم. از سال ۷۶ نوازندگی سه‌تار را آغاز کردم و سال ۸۳ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شدم. پس از فارغ‌التحصیلی با آهنگسازی، نوازندگی، خوانندگی و رهبری گروه‌های موسیقی، فعالیت هنری را ادامه دادم. سال ۹۶ آموزشگاه موسیقی اهورا را در شهرستان رودسر تاسیس کردم که بتوانم در یک مجموعه حرفه‌ای به هم‌استانی‌های عزیزم خدمت کنم. الان هم به‌عنوان آهنگساز، نوازنده و خواننده فعالیت دارم.