احساس امنیت در کنار درخت

کد خبر: ۱۳۹۳۸۱۷

جام جم آنلاین البرز: حیف که قدر درخت ها را نمی دانیم. زیر سایه آن ها خستگی هامان را می شکافیم، از شمیم شکوفه های آن گلاب می گیریم، خون میوه های آن را می مکیم، از استخوان های آن الوار می تراشیم و بدون این که اجازه بگیریم از سرشاخه هایش اجاق هامان را روشن نگه می داریم، اما باز حضور سبز او را در نمی یابیم.

چقدر از ستون شانه های آن برای خودمان مکعب میز در آوردیم. اما اشستهای ما در خود بزرگ بینی کور نشد. پوست اش را کندیمبرای این که آن را کارخانه ها ورق- ورق کنیم، اما هیچ وقت تنهایی، او را کتاب نکردیم.

ای کاش حتی برای یک بار، دوش به دوش درخت ها می ایستادیم تا جاودانگی را تجربه کنیم تا بدانیم که چه شکوهی دارد. وقتی سرانگشت هایمان را در این ها فرو می بریم تا میوه های ستاره ها را بچینیم من هیچ وقت ندیدم درختی در مقابل باد بشکند، اما دوباره بهار به شانه هایش جوانه بزند. من ندیدم میوه ای بیفتد و از تخم آن درختی برنخیزد.

در کنار درخت انسان احساس امنیت می کند. وقتی ایستاده است، میوه های بهشتی را در مشت های خود دارد و وقتی می افتد پلی می شود برای رهگذرانی که می خواهند از ژرف درگاه ها بگذرند تا خودشان را به بلندی ها برسانند.

من درختی را می شناسم که زبان آدم ها را می شناسد و هر رهگذری هم که از دور چشم در چشم او می دوزداو را به سایگاه خودش دعوت می کندو برای او فرشی پهن می کند از برگ و شبنم و هیچ مسافری را دست خالی بر نمی گرداند.

زمین را آماده کنیم تا درخت ها در گلخانه ها از پا نیفتند. جنگل ها را دریابیم تا کویر جای پای آن ها را پاک نکند.

  

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها