رسانههایی که هوادار غرب هستند و مدام آزادی بیان را نقض کرده و به آشوب دعوت میکنند، برابرتر هستند و به راحتی از تحریمها گریختهاند. اما رسانههایی که میکوشند به شکل آزاد فعالیت کنند، در تیررس حملات غرب و مجامع غربی قرار میگیرند تا صدای مردم از گلویشان خارج نشود.
نکتهای که به وضوح در تحریم پرستیوی و حملات گاه به گاه غرب به رسانههای مستقل ایرانی هم دیده میشود و در مقابل، آنهایی که تحت عنوان ایران و بینالمللی بودن فعالیت میکنند، تنها تشویق به آشوب میکنند و صدای مخالف را تاب نمیآورند. اینکه چرا این نبرد نابرابر در عرصه رسانه شکل گرفته، اتفاق تازهای نیست اما کالبدشکافی و تحلیل آن، میتواند بسیاری از تلاشهای غرب برای خاموش کردن صدای ایران را آشکار کند. در همین رابطه با برخی کارشناسان مسائل بینالملل صحبت کردیم و نظر آنها را درباره این نوع برخورد متناقض کشورهای غربی جویا شدیم.
سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بینالملل و کارشناس ارشد مسائل منطقهای در خصوص علت تمایل غرب به تحریم رسانههایی مثل پرستیوی به جامجم میگوید: یکی از مسائل مهمی که امروز در جهان در حوزه رسانه تاکید میشود، تاثیرگذاری رسانه برای افزایش شناخت و بصیرت مخاطبان است. قطعا در طول یک دهه گذشته جایگاه رسانهها نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده و این رسانهها هستند که نیازها، درخواستها و تمایلات افراد را در حوزههای مختلف مشخص میکنند. در واقع امروز جنگ رسانهای واقعی بین حق و باطل و بین جهان سلطه و جهانی است که قصد دارد مستقل زندگی کند. برای اولین بار نیست که این جنگ به صورت نابرابر علیه رسانههای کشورهای مستقل عمل میکند. نباید فراموش کنیم پرستیوی یا دیگر رسانههای عضو اتحادیه رادیو تلویزیونهای جهان اسلام، در سالهای گذشته نیز درگیر این مشکل شدهاند. بارها به صورت عمومی یا موردی، این رسانهها را تحریم کردهاند. حتی در شرایطی با توجه به توانمندیهای نظام سلطه در حوزه ماهواره، برخی رسانهها از فرکانسهای ماهوارهای حذف شدهاند.
وی ادامه میدهد: این مسأله نشاندهنده تاثیرگذاری این نوع رسانههاست؛ رسانههایی که توانستند صدای فلسطین و آرمان مردمش را به جهان منتقل کنند، رسانههایی که توانستند داعش را با عنوان تروریستی در جهان معرفی کنند. این رسانهها در بسیاری موارد موضوعاتی را که مردم به آن علاقه دارند و رسانههای نظام سلطه به آن نمیپردازند یا به هر دلیلی موضوعات را به شکل وارونه به جهان منتقل میکردند، به جهان نشان دادند. به همین دلیل هم مورد کینه نظام سلطه قرار گرفتند. این کارشناس مسائل بینالملل تاکید میکند: در هفتههای اخیر هم دیدیم ضمن تاکید بر تحریمهای قبلی، پرستیوی را به نوعی تحریم و از روی ماهواره خارج کردند تا صدای واقعی مردم در نقاط قابل توجهی از دنیا به خصوص اروپا و آمریکا به خود مردم و کسانی که به شنیدن اخبار به آن زبان علاقهمندند، نرسد. این نشاندهنده ظلمی است که در نظام بینالملل حاکم است. البته این مسأله میتواند محرکی برای حرکت جدی در ارسال ماهواره به نقاط مختلف کرهزمین باشد تا رسانههای مستقل هم بتوانند از آن استفاده کنند و صدای خودشان که همان صدای واقعی بخش قابلتوجهی از مردم جهان است، به گوش مردم حقیقتجو برسد.
وی تصریح میکند: در واقع این روزها مسأله آزادی و آزادی بیان و نقض آن، با استانداردهای دوگانه از جانب نظام سلطه تعریف میشود. رسانههایی که به شکل مستقیم - چه به شکل مالی و چه به صورت پشتیبانی و فکری - توسط نظام سلطه اداره میشوند، مورد حمایت هستند. طبیعی است نمیتوان انتظار داشت آن رسانهها تحریم شوند. رسانههایی مورد تحریم واقع میشوند که به دنبال بیان حقیقت هستند و میخواهند چهره واقعی نظام سلطه را به مردم دنیا معرفی کنند. قطعا شبکههای آن طرفی مثل بیبیسی فارسی یا رادیو فردا و اینترنشنال که علیه کشورهای مستقل از جمله جمهوری اسلامی کار میکنند، مورد حمایت نظام سلطه هستند و به هیچ عنوان تحریم نمیشوند؛ چه بسا حمایت بیشتر هم میشوند.
غرب، ایران را رقیب خود میبیند
حسن لاسجردی، کارشناس مسائل بینالملل در این باره معتقد است که غرب از ایران به شکل رقیب یاد میکند. وی در این زمینه به جامجم میگوید: در ارتباط با حذف پرستیوی از شبکههای ماهوارهای به ویژه در غرب باید به رویکردهای سیاسی غرب نسبت به ایران اشاره کرد. ما با غرب مواجهه طولانی مدت داریم که تنها به حوزه سیاسی خلاصه نمیشود. ممکن است در حوزههای اقتصادی و فرهنگی هم باشد. به همین دلیل قطع کردن پرستیوی که در گذشته درباره شبکه العالم هم تکرار شدهبود، نشان میدهد غربیها به دنبال یک مواجهه همهجانبه با ایران هستند و میخواهند از همه ابزارهایشان برای رویارویی فرهنگی استفاده کنند. نکته دیگر اینکه، غربیها بر این باورند که جمهوری اسلامی، یک اسلام سیاسی را بروز داده که مواجهه صریحی با تمدن غربی دارد. دوست ندارند هیچ رقیبی در تمدن غربی داشتهباشند و به همین دلیل برخلاف شعارهای آزادی بیان، در این حوزه طرفدار آزادی غیربیانی هستند.
وی ادامه میدهد: به نظرم آنچه اهمیت دارد این است که آنها از ایران و هرچه با ایران مرتبط است به عنوان یک رقیب یاد میکنند و نمیخواهند این رقیب در میدان به شکل آزادانه با آنها رقابت کند. در عین حال، وقتی مسائل ما با کشورهای غربی رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد و مخالفتهای داخلی سیاسی اعلام میشود، کشورهای غربی تلاش میکنند از آن استفاده کنند؛ زیرا به زعم آنها زمینه مناسبی برایشان فراهم آمدهاست. همزمان با اعتراضهای داخلی، تلاش میکنند روی موج مخالفتها سوار شوند و با ایجاد تنگنا - مثل بستن رسانههای ایران - با مخالفان همنوایی کرده و جای پای سیاسی و قابل اتکا برای اعمال فشار در داخل ایران پیدا کنند.
لاسجردی عنوان میکند: در تعریف غربیها از آزادی بیان و حقوق بشر، بحث منافع خیلی موثر است. ما در تفکرات غربی هر کدام از اینها را میخواهیم معنا کنیم، مهمترین نقطه تشخیص آن، منافع است. مواردی مثل حق تعیین سرنوشت، حق آزادی فردی یا جمعی که همگی در منافع آنها گره خوردهاست. اگر غرب فکر کند مجموع فعالیتهای رسانههایی مثل رسانههای فارسی زبان خارج از کشور میتواند به منافع آنها کمک کندو این منافع را ارتقا دهد، حتما حامی آن میشود و میکوشد از چنین فرصتهایی استفاده کنند.
این کارشناس مسائل بینالملل میافزاید: تمرکز رسانههای فارسیزبان خارج از کشور به مسائل اخیر ایران زیاد بوده و من فکر میکنم مسئولان فرهنگی باید به فکر راهی برای ارتقای مرجعیت رسانههای داخلی ایران باشند تا پیوند بین مردم و حاکمیت همچنان پابرجا بماند.
مدعیانی که سد آزادی بیان میشوند
نکته مهم نقض آزادی بیان از سوی افرادی است که خود مدعی این آزادی هستند. محسن پاکآیین، کارشناس مسائل بینالملل در خصوص تحریم رسانههای ایرانی مثل پرستیوی به جامجم میگوید: کشورهای غربی به خصوص آمریکا و اتحادیهاروپا مدعی این هستند که انتقال اطلاعات باید آزاد باشد و میگویند این مسأله باید بخشی از دموکراسی و حقوق انسانها باشد. اما همینها در مقام عمل، رسانههایی را که برخلاف سیاستهایشان باشد، محدود یا تحریم میکنند که معمولا پرستیوی و العالم در معرض این اتفاقها هستند. این مسأله خلاف موازین بینالمللی بوده و خلاف شعاری است که غرب ادعای آن را دارد. وی ادامه میدهد: جمهوری اسلامی باید در مجامع بینالمللی و نهادهایی که در این زمینه وجود دارد، دعاوی خود را مطرح کند. اگرچه این مجامع زیرنظر غربیهاست اما طرح آن باعث میشود چهره واقعی افرادی که از حقوق بشر دم میزنند مشخص شود و بقیه کشورها که در معرض این اتفاق هستند، متحد شده و چارهاندیشی کنند. در این صورت میتوان با تروریسم رسانهای که با حمایت غربیها و صهیونیسم جهانی صورت گرفته، مقابله کرد.
پاکآیین تاکید میکند: قطعا تحریم پرستیوی مخالف آزادی بیان و انتقال اطلاعات است. وقتی آمریکاییها اجازه نمیدهند اخبار پیشرفت جمهوری اسلامی از طریق این رسانهها منتشر شود، طبیعی است افکار عمومی جهان نوع دیگری درباره ایران برداشت میکنند و این مسأله خود مخالف ادعای آزادی بیان است.
نبرد نابرابر
هر طور که بخواهیم به مسأله نگاه کنیم، یک نبرد نابرابر است. رسانههایی مثل اینترنشنال و بیبیسی فارسی تمام تلاش خود را میکنند تا امنیت و آرامش در داخل ایران برقرار نباشد. تلاش میکنند تحت گروههای بینام و نشان، مردم را به حضور در خیابان و آشوب تشویق کنند. اما از آن طرف، از حمایت غربیها برخوردارند و به راحتی مسیر خود را طی میکنند. در طرف دیگر این نبرد، رسانههای مستقلی مثل پرستیوی قرار دارند که همه تلاششان بیان صدای آنهایی است که تریبونی در رسانههای غربی ندارند. درست همین رسانهها در معرض تحریم قرار میگیرند تا آنچه با عنوان آزادی بیان از سوی غرب مطرح میشود، از سوی خودشان نقض شود. نبرد رسانهای میان کشورهای غربی و کشورهایی مثل ایران، کاملا نابرابر است و غرب هم این را خوب میداند که گاه و بیگاه رسانههای مستقل ایران را تحریم میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد