هیچچیز با ارزشتر از خانواده نیست؛ این باوری است که در طول سالها زندگی، از مجموع هر آنچه به آن اعتقاد داشتیم، به ما رسیده است.
توصیههای دینی، منش بزرگان خانوادگی ارزشهای اجتماعی، هنجارهای عرفی و... همه و همه ما را به خانواده دوستی و احترام و نیکی به آنها ارجاع دادهاند. خانوادهای که در آن به دنیا آمدیم، پرورش یافتیم، در سختیها و آسانیها کنار هم ماندیم و یار و غمخوار هم بودیم و در یک کلام همدیگر را دوست داریم؛ یک دوست داشتن به معنای واقعی. اما کاش یادمان نرود این دوستداشتنها را به هر قیمتی که شده پیش خودمان محفوظ نگه داریم و اجازه ندهیم یک موضوع اجتماعی، دغدغه سیاسی و اختلافنظرهایی اینچنینی، ما را به جان هم بیندازد. پدر را روبهروی پسر و خواهر را مقابل برادر قرار بدهد. حرف بزنیم، گفتگو کنیم، هشدار بدهیم و آگاه کنیم، اما پایمان را فراتر از مرزهای اخلاقی که سالها به آن پایبند بودهایم، نگذاریم. کافی است نگاهی به دور و برمان بیندازیم و ببینیم چند خانواده صرفا به دلیل اختلافنظرهایی اینچنینی، مدتهاست با هم حرف نمیزنند، همدیگر را نمیبینند و اعصابشان به هم ریخته و مخدوش شدهاست. انگار یادمان رفتهاست ما که جز همدیگر کسی را نداریم؛ پس اگر فرزندم اینطور فکر میکنداز حق بدیهیاش برای تصمیمگیری استفاده کرده است. به او احترام بگذارم، او را ببینم، بشنوم و البته فرصت اظهار نظر به خودم را هم بدهم. آنوقت است که میتوانم بایستم و از دوست داشتن خانوادهام بگویم؛ خانوادهای که متفاوت از یکدیگر فکر میکنند، اما همچنان همان هستند که از روز اول بودند؛ همدل و همراه.
خلاصه این که حیف است همدیگر را از دست بدهیم؛ پیش هم باشیم و دلمان کدر باشد. حیف است این روزها زندگیمان را با تلخی از همدیگر بگذرانیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد