به گزارش جام جم آنلاین، اواخر مرداد امسال زنی با پلیس ۱۱۰ تهران تماس گرفت و از سرقت خانه والدین شوهرش در جنوبغرب تهران اطلاع داد. ماموران به خانه مورد نظر رفتند و زوج سالخورده را مصدوم و بیهوش یافتند.
آن دو به بیمارستان منتقل شدند و عروس جوان در تحقیقات پلیسی گفت: والدین شوهرم نیاز به نگهداری و مراقبت داشتند و هرروز یکی از عروسها و دخترها برای نگهداری از آنها نزدشان میرفت. آن شب شوهرم ماموریت بود و من بهجای او آنجا رفتم. سفارش پیتزا دادم و منتظر بودم که پیک غذا را بیاورد.
۱۰ دقیقه بعد ناگهان در آپارتمان باز و بسته شد و یکدفعه دیدم مردی کلتبهدست وارد شده است.
دستهاوپاهای مرا با پارچه بست و داخل اتاق انداخت. کلید گاوصندوق را به زور از آنها گرفت. بعد از آنکه صدایی نیامد، پارچههای دستهاوپاهایم را باز کردم و بیرون آمدم. والدین شوهرم دستهاوپاهایشان با پارچه بسته شده و بیهوش بودند. اموال داخل گاوصندوق ازجمله طلا، برلیان و دلار که ارزش چهارمیلیارد تومانی داشت به سرقت رفته و سارق مسلح فرار کرده بود.
پرونده با دستور قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران به پلیس آگاهی تهران ارسال شد. دو هفته بعد زوج سالخورده که از مرگ نجات یافته بودند مورد تحقیقات قرار گرفتند و گفتههای عروسشان را تایید کردند. سرانجام با گذشت چند ماه از وقوع این سرقت، اوایل هفته گذشته مرد سالخورده که شاکی پرونده بود به پلیس آگاهی تهران آمد و گفت: عروسم درحالیکه انگشتر برلیانی به دست داشته بهعنوان مهمان به خانه یکی از اقوام همسرم رفته و گفته بوده که پسرم آن را برایش خریده، اما صاحبخانه شک کرده و عکس آن انگشتر را گرفته و برایمان ارسال کرده که مطمئن شدیم انگشتر سرقتی است و او در این ماجرا نقش دارد. با شکایت وی عروس خانواده بازداشت شد و وقتی انگشتر سرقتی از خانهاش کشف شد اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم سالها ازدواج کرده و صاحب فرزند نمیشدیم و درگیری داشتیم.
هروقت او از نزد خانوادهاش بازمیگشت اخلاق و رفتارش عوض میشد و دخالت آنها را باعث این همه دعوا میدانستم. حتی چند مرتبه تا پای طلاق هم رفتیم. یک روز بهطور اتفاقی در یک رستوران متوجه دعوای دو مرد شدم. به نظرم یکی از آنها خلافکار بود و زیر نظرش گرفتم. او حتی خواست خودرویم را سرقت کند که سر بزنگاه رسیدم و ناکام ماند.
وی افزود: او دزدی سابقهدار بود که اجیرش کردم. اول خواستم اموال خانه خودم را سرقت کند که نشد و نقشه عوض شد. قرار شد مسلحانه وارد خانه والدین شوهرم شود و اموال آنها را سرقت کند. برای واقعی جلوه دادن ماجرا مرا کتک زد و دستوپایم را بست. دستهاوپاهای آن دو را هم بست، تا حد مرگ کتکشان زد و اموال را به سرقت برد. چند روز بعد از قرارمان انگشتر برلیان را از او گرفتم. انگشتر را بعد از ماهها به دستم انداختم و به خانه یکی از اقوام مادرشوهرم رفتم و وانمود کردم شوهرم برای تولدم خریداری کرده، اما او انگار شک کرد و باعث شد گرفتار شوم.
با اعتراف او سارق مسلح فراری هم شناسایی و چند روز پیش در خانهاش در جنوبشهر بازداشت شد و در تحقیقات اعتراف کرد و گفت: چند بار بابت سرقت خانه به زندان افتادم. بعد از آزادی دوباره سرقت میکردم که با این زن آشنا شدم. او پیشنهاد سرقت را داد که قبول کردم. انگشتر را به او دادم و بقیه اموال را من بردم و به مالخران فروختم.
با اعتراف متهم به سرقت، مالخران نیز شناسایی و بازداشت شدند و برای همه متهمان قرار قانونی صادرشد. پرونده این سرقت در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۴ تهران در دست بررسی است.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: