مارول در برنامهریزی بلندمدت به دنبال کاشت اندیشههای انحرافی و عادیسازی جادو و جادوگری در بین مردم جهان است حتی از یک جادوگر، یک ناجی خلق میکند. دکتر استرنج در کتابهای کمیک آمریکایی منتشرشده توسط مارول کامیکس است که توسط نویسنده استن لی و طراح استیو دیتکو خلق شدهاند. او برای اولینبار در شماره ۱۱۰ از مجله قصههای عجیب در ژوئیه ۱۹۶۳ معرفی شد. بندیکت کامبربچ نقش شخصیت استیون استرنج را در فیلم دکتر استرنج (۲۰۱۶)، ثور: رگنراک (۲۰۱۷)، انتقامجویان: جنگ ابدیت (۲۰۱۸)، انتقامجویان: پایان بازی (۲۰۱۹)، مردعنکبوتی: راهی به خانه نیست (۲۰۲۱)، دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی (۲۰۲۲) ایفا کرده است.
خلاصه مجموعه
استیون استرنج، دکتر متخصص مغز و اعصاب همیشه طبق اصول رفتار میکند. این فرد مغرور و بدون شکست که در یک تصادف رانندگی، اعصاب دستش از کار میافتد و صدمه زیادی میبیند، برای درمان خود به کامارتاژ میرود و اساتید او با دیدن استعداد ذاتیاش او را پرورش میدهند و تبدیل به قویترین استاد برای نجات بشریت از شر شیاطین میشود.
کودکان و نوجوانان در فضای ناامن پلتفرمهای داخلی
این روزها درباره دهه هشتاد بد قضاوت میشود. به خاطر سنشان از پیش قضاوتشان میکنیم و این نسل را عصبانی و با رفتارهای نابهنجار توصیف میکنیم، در صورتی که ما نیز در فضای مجازی و فرهنگی وظایفی داریم که متأسفانه پلتفرمهای داخلی هم به وظیفه نظارتی خود و وظایفشان عمل نکردند و فیلمهای انحرافی بهراحتی با مجوز و دوبلهای پرهزینه در اختیار مخاطب ایرانی قرار میگیرد و خانوادهها نیز وقتی مجوز را میبینند، حس امن بودن به آنها القا میشود و فرزندان خود را بدون هیچ حفاظی در برابر این دنیای خطرناک انحرافی قرار میدهند. ما نیز محصولی برای این نوجوانان آماده نکردیم و پلتفرمها هم فقط محصولات هالیوودی را در این فضای امن تبلیغ کردند. با این حساب آیا مخاطب چاره دیگری جز انتخاب این محصولات پر رنگ و لعاب دارد؟ وقتی شاهد تغییرات رفتاری نسل نو میشویم با قضاوت فقط دهه هشتادیها را مقصر میدانیم، در حالی که نهادهای فرهنگی مقصر اصلی هستند.
هویت گمشده نسلهای جدید فرزندان ایران
دکتر استرنج با شنل جادوییاش به یک هویت تبدیل شده بهطوری که در مهمانیهای خاص، نوجوانان با این شکل و شمایل حضور پیدا میکنند که به آن کاس پلی میگویند.
کاس پلی، پدیدهای جدید است که سعی دارد هویت نوجوانان را تغییر دهد و فرد خود را تبدیل به شخصیت اول آن فیلم و انیمیشن، انیمه و مانگا کند که در مجموعههای اونجرز هم این نکته دیده میشود. هالیوود فقط به دنبال درآمدهای دلاری نیست بلکه سرمایهگذاری در تغییر سبک زندگی برایش اولویت دارد، ازجمله تبدیل کردن فرد به آن شخصیت فیلم، هویتبخشی به جهان فیلم و در پایان الگوسازی از ابرقهرمانانی که در فیلم حضور دارند؛ تا بیننده آرزو کند یکلحظه جای مثلا دکتر استرنج جادوگر باشد. وقتی ما برای نسل جدید الگوسازی نکردیم دیگران برای ما الگوسازی میکنند و اینگونه تربیت فرزندان به دست رقیب فرهنگیمان میافتد.
دشمنی صهیونیزم با سلیمان نبی
هالیوود و صهیونیزم در فیلمهای مختلف سعی دارند به حضرت سلیمان نبی (ع) توهین کنند و در قسمت اول دکتر استرنج نیز از کتاب سحر سلیمان نام برده میشود. صهیونیستها سلیمان را ساحره مینامند تا پیامبر، حضرت سلیمان به گفته آنها گمراه شده، ولی در اسلام سلیمان پیامبر بزرگی است که هر آنچه انجام داد به خواست خدا بود. حلقههایی که دکتر استرنج بهوسیله آنها سحر و جادو انجام میدهد نیز اشاره به انگشتر سلیمان دارد که به گفته صهیونیستها جادو انجام میداد و جنها را در اختیار میگرفت. در دوران سلیمان نبی، جنها در ضعیفترین وضعیت بودند که حضرت سلیمان با قدرتی که خدا به او داد، توانست بر آنها پیروز شود.
میوه ممنوعه
در سکانسی با اشاره به قدرت کتاب ممنوعه، سیبی گاز زده میشود و دوباره برگردانده میشود که اشاره به انسان اولیه و حضرت آدم داردکه میوه ممنوعه سیب را خورد، در اینجا دکتر استرنج بهوسیله کتاب ممنوعه چندین بار این حرکت را تکرار کرد و برگرداند. دکتر استرنج فردی است نابغه و مغرور که با علم و دانش برای موفقیت خود از ممنوعهها رد میشود.
چند جهانی و جهان موازی
در فیلمهای دکتر استرنج و مجموعههای آن شاهد دنیای موازی و وجه آنها هستیم که چند نسخه از فرد در دنیاهای دیگر مشغول زندگی هستند، افکاری که وجود ندارند و وهمی است که فراماسونری سعی دارد بهوسیله آن جهان را به خود سرگرم کند تا به اهداف خود برسد.
مادر باکره
در مسیحیت، مریم مقدس بدون ارتباط با فردی دارای فرزند شده، ولی در داستانهای دکتر استرنج مادر باکره منظور یک کهنالگوست؛ چنانچه در قسمت دوم با مادری روبهروییم که فرزندانی دارد که مرده هستند و میخواهد آنها را زنده کند و از دنیای دیگر آنها را فرابخواند و در اونجرز نیز مادر باکره فرزندی دارد که در تعالیم این فرقه انحرافی وجود دارد که همان مادر باکره فرقه کابالا است.
ماکیاولیستها در هالیوود
ماکیاولیستها معتقدند اخلاق در سیاست جایی ندارد و برای حفظ حکومت و دولت نباید از هیچ شرارتی ترسید. هر وسیلهای برای رسیدن به هدف و پیروزی و ماندگاری را این عقیده میپذیرد. حتی عبور از تمام افکار ممنوعه و اندیشههای انحرافی و شیطانی و پیمان بستن با شیاطین برای زنده ماندن و یکی شدن با آن را برای پیروزی و زنده ماندن خود انتخاب میکنند. در صورتیکه منجی پایانی بر شر و پیروزی نور بر تاریکی خواهد بود، ولی هالیوود و مارول سعی دارد اندیشههای انحرافی را به مخاطبان خود القا کند.
تبدیل دکتر به استاد
دکتر برای خود خط قرمزهایی دارد و حاضر نیست قوانین ممنوع را انجام دهد، ولی استاد فرقه، برای حفظ جامعه و بشریت دست به تبانی با شیاطین میزند که در قسمت اول دکتر استرنج تبدیل دکتر به استاد را شاهدیم و او را استاد مینامند.
نظم جهانی نوین و دهکده جهانی
غرب بهوسیله رسانه سعی دارد هوش و حواس مخاطب خود را به دست بگیرد تا هرچه رسانه غربی بگوید باور کند و نظریه نظم نوین جهانی و فراماسونری جهانی را برای مخاطب به وجود میآورد که دیگر آماده ظهور منجی نباشد و آماده صلح با دجال باشند، تا دیگر برای رهایی از دجال و ظلم کاری نکند و مذاکره را به جهانیان معرفی میکند تا این خفت را قبول کنند. نمادی که در پایان قسمت دوم شکل میگیرد چشم جدیدی است که در دو چشم دکتر استرنج به وجود میآید و یکی از نمادهای فراماسونری و نظم نوین جهانی است.
پاسخ با فرهنگ مهدویت
نهادهای فرهنگی باید نوجوانان و جوانان را با فیلمها و سریالها آماده ظهور کنند و هر فردی باید در این مسیر قدمی بردارد تا این آمادهسازی به شکل مفیدی انجام شود. متأسفانه تاکنون فعالیتی جدی در این زمینه دیده نشده و مخاطبان تحت تأثیر آثار هالیوود، غرق در فرهنگ غرب میشوند و باید دستگاههای مرتبط آثار مؤثری درزمینه ظهور بسازند تا مخاطبان با منجی و نشانههای ظهور بیشتر آشنا شوند.
بذر اندیشه انحرافی در هالیوود
همزیستی با شیطان، اندیشهای است که در آن جنگیدن با شیطان و ظلم از بین میرود و بهجای آن صلح با شیاطین، راه اصلی است که معرفی میشود. مذاکره و صلح با شیاطین یکی از اصولی است که در مفاهیم اصلی کابالیستها وجود دارد. در قسمت جدید دکتر استرنج در چند دنیای دیوانه، اصلیترین مطلبی که به ما معرفی میکند، این است که دکتر استرنج با شیاطین صلح، معامله و مذاکره میکند. جهان در حال فروپاشی است و دکتر استرنج کسی است که دنیا را با پشت سر گذاشتن قوانین ممنوعه و جادوهای ممنوعه نجات میدهد؛ ولی خود با این شیطان یکی میشود و چشم سوم که در پایان این قسمت در استرنج به وجود میآید، به معنای یکی شدن با شیطان است که مفاهیم شیطانپرستی و کابالیستی بهوضوح در این قسمت مشاهده میشود. در این بخش شاهد ضعیفشدن انجمنهای ایلومیناتی هستیم و راهکار نهایی، پیوستن به شیطان معرفی میشود و فقط صلح با آنها راه چاره نیست، بلکه در قسمت دوم دکتر استرنج در مولتی ورس، یکی شدن را معرفی میکند و چشم سوم شیطانی جزوی از نمادهای اصلی است.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد