سواد را میتوان بهعنوان شایستگی یا دانش در حوزهای خاص نیز تعریف کرد. اگر این گونه باشد، سواد تغییر اقلیم، شایستگی یا دانش در زمینه تغییرات اقلیمی، آثار راهحلهای آن است. اهداف آموزش تغییر اقلیم شامل موارد زیر است: اینکه یادگیرنده درکی از علوم پایه اقلیم و تغییرات اقلیمی داشته باشد. اینکه مردم و سازمانها بتوانند تصمیمهای آگاهانه بگیرند و اینکه رفتار ما تا حدی تغییر کند که ما عامل تغییر اقلیم نباشیم.
سواد علمی «توانایی درگیر شدن با موضوعات مرتبط با علم و با ایدههای علمی، بهعنوان یک شهروند متفکر» است. این نشان میدهد که مردم فقط بینشهای معتبر علمی را میپذیرند که مبتنی بر شواهد تجربی است.
داشتن نوعی نظریه درباره یک پدیده کافی نیست. آن نظریه باید در مقابل واقعیات و استدلال انتقادی ایستادگی کند. علم ابزار بسیار قدرتمندی برای درک دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. یافتههای آن اغلب ضد شهودی هستند. یک فرد متوجه گرمایش جهانی نمیشود. هیات بین دولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) بهصراحت اعلام کرده است: «شواهد علمی برای گرمشدن سامانه اقلیمی بیچونوچرا است». وظیفه هیات بیندولتی تغییرات اقلیمی، نظارت بر نتایج پژوهشها در سطح جهانی است و اعضای آن دانشمندان برجسته هستند. شواهد واقعی قانعکنندهای از تغییرات سریع اقلیم وجود دارد: دمای جهانی در حال افزایش است، ورقههای یخی قطبی در حال کوچکشدن هستند، یخچالهای طبیعی در حال ذوبشدن هستند و....
علاوهبراین، رویدادهای اقلیمی بهشدت در حال افزایش هستند و باعث آسیبهای فزاینده میشوند. دادهها نظریههای علمی را تایید میکنند. راههای برونرفت از بحران، همگی علمی هستند. راهحلهای پایدار و قابل اندازهگیری وجود دارد.
در مقیاس جهانی، میتوانیم انرژیهای تجدیدپذیر را جایگزین سوختهای فسیلی کنیم. گذار به سبک زندگی سازگار با اقلیم امکانپذیر است. فوریت تغییرات اقلیمی از سوی همگان، بهویژه مدیران اجرایی پذیرفته نشده است. صنعت قدرتمند سوختهای فسیلی مخالف اصلاحات است. از سوی دیگر، بعضی افراد با اطلاعات نادرستی آرامش مییابند. بسیاری از مردم در کشورهای درحالتوسعه ادعا میکنند که سهم کشورشان در تغییرات اقلیمی اندک است.
به صدادرآوردن زنگخطر صرف کار نمیکند. درک علمی تغییرات اقلیمی نهتنها میتواند انکارگرایی را کاهش دهد، بلکه باور به راهحلهای موجود را نیز برانگیزد. دروغهای اخبار جعلی زمانی که علوم پایه درک نشده باشند بهراحتی پذیرفته میشوند. برنامههای درسی مدارس برای ارتقای سواد علمی خوبند، ولی کافی نیستند.
تغییر باید یک فرآیند چندسطحی باشد: در سطوح شخصی، محلی، ملی و جهانی. هر فرد در هر جامعه باید مبانی علمی تغییرات اقلیمی را درک کند. ما باید با تاکید بر استدلال مبتنی بر شواهد عینی (مثلا از رخداد مکرر سوانحی مانند سیلاب و خشکسالی که در ایران ما بهویژه در سه دهه اخیر خسارات روزافزونی برجای گذاشتهاند)، نظریههای توطئه را رد کنیم. برای رسیدن به سواد علمی اولیه نیازی به مدرک دانشگاهی نیست. روزنامهنگاری علمی مفید است و بسیاری از محققان تلاش میکنند تا به مردم کمک کنند تا تحقیقات خود را درک نمایند. اکنون با پادکستها و ویدئوهایی از سخنرانان متخصص با زیرنویس در اینترنت، میتوان برای انتقال مهمترین مطالبی که به سواد علمی کمک میکند، بهره برد.
دروس علوم مدرسه که از نظر محتوا دقیق هستند و برای دانشآموزان لذتبخش هستند، آنها را آماده میکند تا شهروندانی آگاه در مورد اقلیم باشند. تغییرات دهه اخیر در کتابهای درسی در ایران به این مهم کمک کرده است. نظام آموزشی غیررسمی ما نیز توانایی پرورش لذت و علاقه برای ایجاد نگرش مثبت، آگاهی و مسئولیت نسبت به محیط زیست را در کنار توسعه سواد علمی دارد.
اهمیت موضوع محیطزیست چنان است که تلاش جدیتری برای ترویج علم در این زمینه و افزایش سواد علمی مردم در کشور ما اضطراری است. آمارها گویای این است که اعتبار بخش تحقیق و توسعه در قانون بودجه سال ۱۴۰۰، ۰.۶۸درصد بود و در سال ۱۴۰۱ به ۰.۴۲درصد رسیده است. این در حالی است که قرار بود این سهم در برنامه ششم توسعه به ۳ درصد برسد، اما همچنان در حال نوسان و حتی کاهش است. این معضل از نگاه بسیاری از کارشناسان بهدلیل وضعیت تحریمها و مشکلات اقتصادی کشور رخ میدهد، اما به نظر میرسد با بازنگری در تخصیص بودجه به نهادها و سازمانهایی که در اولویتهای اساسی هستند بتوان این مسأله را مدیریت کرد. سازمانهایی که شاید بودجههای قابلتوجهی داشته باشند، اما نقششان در مسیر توسعه و پیشرفت کشور به اندازه علم و فناوریهای جدید کلیدی نباشد.
روزنامه جام جم