عمدتا اهمیت تنوع زیستی به دلیل نقش آن در حفظ ثبات زیستبومهاست. زیستبوم به محدوده زندگی همه زیستمندان در شرایط طبیعی محیطی یک منطقه اطلاق میشود و سلامت آن بهواسطه زیستمندان ساکنش حفظ میشود. هرچه در زیستبومی، تنوع گونهها بیشتر باشد زنجیره غذایی طبیعیتر و شبکههای حیاتی زیستمندان پیچیدهتر میشود. نتیجه این پدیده، محیطی پایدارتر با قابلیت چینش و نظمبخشی بیشتر است.
تعادل در زیستبوم، بقا و پایداری همه زیستمندان را تضمین میکند. این تعادل بهقصد بیان شرایط متعادل موجودات زنده مانند انسان، گیاهان و حیوانات و همچنین محیط آنها به کار میرود و به معنای وجود محیطی مناسب برای تکثیر و شکوفایی زیستمندان و جلوگیری از ناهماهنگیهای زیستمندان است. زیستبوم سالم مبتنی بر گونههای گیاهی و جانوری متفاوت، بهعنوان مبانی محیطزیست شکل میگیرد.
ازآنجا که در مباحث مرتبط با محیطزیست و زیستبوم، انسان نقش محوری دارد، همین توجه به برهمکنشهای انسان و طبیعت عامل تمایز در تعریف محیطزیست و طبیعت است. در توجه به اهمیت تنوع زیستی در زیستبوم نیز عامل منافع آن برای انسان مدنظر است. حفظ تنوع زیستی از باب خدماتی که برای انسان دارد نظیر تامین آبهای دائمی و تمیز و ایجاد اقلیم پایدار و پیشگیری از وقوع چالشهای محیطزیستی حائز اهمیت است. تنوع منابع ژنتیکی، دارایی و سرمایه با توان بالقوه برای حفظ زیستبوم پایدار برای انسانهاست.
تنوع زیستی و حفظ زنجیرههای غذایی و بقای گونههای جانوری به معنای پایداری محیطزیست در جهت تعادل طبیعت و بقای انسان است. از سویی انسان نیز به دلیل توانایی بیشتر در تسلط بر طبیعت، در حفظ تعادل زیستبومها نقش دارد. کاهش تنوع زیستی برای انسان تبعات منفی دارد. چهبسا که نابودی تنوع زیستی بسیار خطرناک است و ازبینرفتن یکگونه اغلب باعث ازبینرفتن گونههای دیگر میشود و در خطر انقراض قرارگرفتن گونهها به معنای عدم تعادل در زیستبوم و مرگ تدریجی آن است. تغییر اقلیم، هرگونه دگرگونی برگشتناپذیر طولانیتر از رخدادهای منفرد آبوهوایی است. بنا به تعریف فوق، تغییر اقلیم بر همه وجوه حیات از موجودات میکروسکوپی خاک تا گیاهان و جانوران و انسانها مؤثر است. با تاثیر بر چرخه هیدرولیکی و منابع آب و اختلال در چرخههای زیستی، زیستبومها را دچار تغییر میکند. اقدامات انسانی و افزایش گازهای گلخانهای و گرمایش زمین با تغییر در وضعیت گونهها، ثبات شبکه غذایی زیستبوم خشکی و آب را تغییر میدهد مقاومت گونهها در مواجهه با شرایط محیطی را کاهش داده و سبب کاهش تراکم گونهها و حذف برخی دیگر از گونهها میشود. تغییر اقلیم کارکرد موجودات خاکزی و آثار متقابل آنها و کیفیت آب و گردهافشانی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
از سویی اقدامات انسانی امکان مهاجرتهای اقلیمی گونههای جانوری را از بین برده یا محدود کرده است. البته امکان اندک مهاجرت اقلیمی در انحصار گونههای پرندگان و برخی حشرات است. اما سایر گونههای جانوری نظیر خزندگان و دوزیستان و... در معرض خطر انقراض و آسیبپذیری بیشتر هستند.
این موارد بیانگر آن است که عصر حاضر علاوه بر بحران اقلیمی با بحران تنوع زیستی و انقراض گونهها بهعنوان بحرانهای جدی کره زمین مواجه است. از طرفی بسیاری از پژوهشگران معتقدند احیای زیستبومهای طبیعی و حفظ گونهها میتوانند آثار منفی تغییر اقلیم را کاهش دهد.
روزنامه جام جم