به انگیزه عذرخواهی آکادمی‌اسکار از دختر شجاع سرخپوست

دادخواهی رنگین‌پوستان از هالیوود

۴۷سال از زمانی می‌گذرد که یک سرخپوست در قالب یکی از شخصیت‌های مکمل درام اجتماعی و معترض «دیوانه‌ای از قفس پرید» میلوش فورمن ظاهر شد و به صورت استعاره‌ای از ظلمی درآمد که طی چند دهه در حق این قشر مصیبت‌زده از سوی دولتمردان آمریکایی و نژادپرستان اعمال شده‌است. حالا پس از نزدیک به نیم قرن، یک بار دیگر وضعیت سرخپوستان و ظلم و ستمی که بر آنان روا می‌شود، در فیلمی سینمایی مورد بحث قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۱۳۷۸۰۰۴
نویسنده کیکاووس زیاری - گروه فرهنگ و هنر
این بار مارتین اسکورسیزی، فیلمساز مولف نیویورکی است که در «قاتلین ماه گل»، سراغ یکی از تاریک‌ترین بخش‌های تاریخ آمریکا رفته و به بازبینی فاجعه‌ای پرداخته که یک قرن پیش بر سر یکی از قبیله‌های سرخپوستان کشور رفت. با وجود تلاش فراوانی که از سوی مسئولان رسمی آمریکا طی یک قرن گذشته صورت گرفت تا این فاجعه به دست فراموشی سپرده شود، این ماجرا در اذهان و افکار عمومی زنده ماند و اکنون اسکورسیزی آن را در سطح وسیعی معنی می‌کند.

این درام افشاگرانه تعلیقی با حال و هوای وسترن خود، داستانش را از رمان تحسین شده و پرخواننده دیویدگران گرفته و به بازخوانی وقایع مربوط به کشف نفتدر دهه ۲۰ میلادی در اکلاهما می‌پردازد. با ورود سرمایه‌داران طمعکار که به دنبال غارت این منبع طبیعی بودند، اهالی قبیله اوسیچ، ساکنان اصلی این محل به تدریج به شکل مرموزی کشته و ناپدید می‌شوند. به زودی مشخص می‌شود یک نسل‌کشی بیرحمانه صورت گرفته و سرمایه‌دارانی که نفت کشف شده را برای خود می‌خواستند، دست به پاکسازی قومی‌اهالی این قبیله سرخپوست زده‌اند.

آماده شدن قاتلین گل ماه برای اکران عمومی با عذرخواهی رسمی‌آکادمی‌اسکار از دختر سرخپوست شجاعی همراه شده که سال ۱۹۷۳ به درخواست مارلون براندو و به نیابت از او روی صحنه اسکار رفت و بیانیه بازیگر در رد جایزه اسکار را -که در دفاع از حقوق اقلیت سرخپوست بومی‌آمریکا، از قبول جایزه بهترین بازیگر مرد امتناع کرده‌بود- قرائت کرد. همان زمان بسیاری از تحلیلگران اجتماعی و منتقدان سینمایی حضور خانم ساچین لیتلفدر را تحسین کردند و ۸۵ میلیون نفر در سراسر جهان صحبت‌های او را به صورت زنده شنیدند. ساچین سال ۲۰۲۰ در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی گفت بلافاصله بعد از قرائت بیانیه براندو، دو مامور امنیتی او را از سالن مراسم بیرون کردند و هنگام خروج جان وین را دید که در گوشه‌ای ایستاده و با خشم و غضب او را نگاه می‌کند. اهل فن بیانیه عذرخواهی آکادمی اسکار را اولین بیانیه سیاسی آن در رابطه با اتفاقاتی از این دست می‌دانند و عقیده دارند تلاش بی وقفه سرخپوستان و سیاهان آمریکا برای کسب حقوق قانونی‌شان، دلیل اصلی و اول صدور این بیانیه بوده‌است.

صحنه عوض می‌شود؟

از سوی دیگر از شواهد امر چنین برمی‌آید که‌هنرمندان رنگین‌پوست آمریکایی هم به دنبال بازخوانی داستان‌ها و حکایت‌های قدیمی‌هستند تا آن‌ها را با رنگ و بوی ضد نژادپرستانه در معرض دید و قضاوت تماشاگران آمریکایی و بین‌المللی بگذارند. نیا داکوستا، خانم فیلمساز جوانی که به تازگی فعالیت‌های هنری خود را آغاز کرده، به‌نوعی سردمدار این جریان شده و در کنار جردن پیل، فیلمساز و فیلمنامه‌نویس سرشناس سینما در تدارک ساخت و تولید درام‌هایی ترسناک و اجتماعی هستند که مضمون‌شان درباره ظلم و اجحافی است که در حق سیاهان آمریکا می‌شود. فیلم جدید داکوستا «هدا گابلر» اقتباسی سینمایی از نمایش مشهور هنریک ایبسن به همین نام است که با حال و هوایی تازه و ضد نژادپرستانه تعریف می‌شود.

نمایش ایبسن اولین بار سال ۱۸۹۱ روی صحنه رفت و قبل از این بار‌ها و بار‌ها در دو دنیای سینما و تلویزیون به صورت فیلم و مجموعه درآمده که‌معروف‌ترینشان «هدا» محصول سال ۱۹۷۵ با بازی گلندا جکسن است که برایش نامزدی جایزه اسکار را هم به همراه آورد. این داستان درباره زنی است که با جامعه پیرامون خود درگیر است و باید در خانه‌ای اقامت کند که نمی‌خواهد و ازدواجی را تجربه کند که مخالف آن است و نمی‌داند صدای اعتراضش را چگونه باید به گوش قدرتمندان برساند. نزدیکان فیلمساز گفته‌اند او قصد دارد ایفای نقش شخصیت محوری داستان را به بازیگری سیاهپوست بسپارد تا‌بتواند در دل داستان، به بررسی مسائل و مشکلاتی بپردازد که جامعه رنگین‌پوستان آمریکا سال‌هاست با آن دست به گریبان هستند.

تغییراتی راکه داکوستا قصد اعمال آن‌ها روی نمایش ایبسن دارد، ممکن است صدای اعتراض طرفداران این نمایشنامه‌نویس را بلند کند، اما داکوستا می‌گوید کار خودش را خواهدکرد و از ویترین سینما برای بیان درد و رنج سیاهان استفاده خواهدکرد. به‌گفته منتقدان، این همان کاری است که او با دومین ساخته سینمایی «کندی من/ مرد شکلاتی» انجام داد. داکوستا با بهره‌گیری از داستان معروفی که سال‌هاست به عنوان یک افسانه شهری روایت می‌شود و چند نسخه سینمایی دلهره‌آور از آن ساخته شده، به ماجرا‌ها رنگ و بوی تازه‌ای داد و آن را به زجر و بی‌عدالتی که سیاهان در یک قرن اخیر در آمریکا متحمل شده‌اند، گره زد. اجرای جدید و متفاوت داکوستا از کندی من با استقبال بالای منتقدان سختگیر و تماشاگران جدی سینما روبه‌رو شد و نشان داد در گونه ترس و دلهره هم می‌توان سراغ داستان‌هایی رفت که در ارتباط با ظلم و ستم رفته بر سیاهان باشد.

«برو بیرون» ادامه دارد

البته داکوستا در شرایطی این اقدام انقلابی را انجام داد که کمی‌قبل از او جردن پیل در درام ترسناک و معمایی «برو بیرون» خود این کار را انجام داده و راه را برای ادامه دادن آن توسط هنرمندان رنگین‌پوست باز و هموار کرده‌بود. برو بیرون که خبر تولید قسمت دوم آن رسما از سوی پیل تایید شده، مشکلات قشر سیاهپوست آمریکا را در دل داستانی ترسناک و دلهره‌آور تعریف و گونه‌ای تازه از ژانر ترس و دلهره را به منتقدان و تماشاگران معرفی می‌کند. داستان فیلم درباره جوانی سیاهپوست است که قصد ازدواج با یکی از همکلاسی‌های سفیدپوست خود را دارد. او بعد از ورود به ملک ویلایی خانواده دختر، متوجه اتفاقات و علائم نگران کننده‌ای می‌شود و به‌زودی می‌فهمد کسب‌و کار این خانواده قرار دادن روح افراد کهنسال سفیدپوست در بدن جوانان سیاهپوست است. این نوع بهره‌کشی از سیاهان، نکته‌ای بود که در دل داستان فیلم مطرح شد و به شدت مورد توجه منتقدان و گروه‌های مختلف اجتماعی قرار گرفت. اطلاعی از داستان قسمت دوم برو بیرون نیست، اما پیل گفته جنبه ضد نژادپرستی آن بیشتر و سنگین‌تر از قسمت اول خواهدبود. تحلیلگران سینمایی می‌گویند فروش بالای دو فیلم کندی من و برو بیرون و استقبال گروه‌های وسیع اجتماعی و مردمی‌از آنها، نشان می‌دهد جامعه آمریکا و بین‌المللی آمادگی شنیدن داستان‌هایی تازه در ارتباط با تاریخ پردرد و رنج سیاهان آمریکا را دارد و از حرف‌های جدیدی که در این باره مطرح و بازگو می‌شود، استقبال می‌کنند. 

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها