پس از مرگ کریماف در سال ۲۰۱۶ میلادی، شوکت میرضیایف، جانشین او شد و سیاستهای متفاوتی را در قبال همسایگان اتخاذ کرد. این امر موجبات نزدیکی بیشتر ایران و ازبکستان به هم نسبت به قبل را فراهم آورد. تا جایی که سال گذشته در حاشیه چهاردهمین اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و ازبکستان، نخستین تفاهمنامه فرهنگی دو کشور توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی جمهوری اسلامی ایران و وزارت فرهنگ ازبکستان به امضا رسید. اگرچه ایران و ازبکستان مرز مشترک ندارند، اما پیشینه فرهنگی مشترکی دارند که جنبههای مختلف آن میتواند در همکاریهای فرهنگی دوجانبه مورد توجه قرار گیرد.
یکی از پیوندهای مهم مردم ایران و ازبکستان شخصیتهای تاریخی و فرهنگی متعددی است که نزد آنها ارزشمند و محترم شمرده میشوند. ابنسینا از جمله شخصیتهای مطرح تاریخی است که بین مردم ایران و ازبکستان به یک اندازه شهرت و اعتبار دارد. او حوالی بخارا متولد شد و پس از رسیدن به دوران جوانی، مدتی در همین شهر به طبابت در دربار نوح دوم سامانی پرداخت. نوح دوم سامانی به پیشینه فرهنگی غنی و کهن ایران بسیار علاقه داشت و به دنبال حفظ احیاء و اعتلای آن بود. از همین رو، دقیقی را که بهعنوان شاعری چیرهدست شناخته میشد به دربار خود فرا خواند تا شاهنامه منثور ابومنصوری را همراه با سایر داستانهای حماسی به جا مانده از دوران گذشته به نظم دربیاورد و آنها را در قالب اثری بزرگ و ارزشمند حفظ کند. با اینحال، دقیقی نتوانست انجام این کار را به پایان برساند و بهدست یکی از غلامان متعصب دربار کشته شد. دقیقی، کار سرایش شاهنامه را از ظهور زرتشت آغاز کرده بود و عدهای این کار را مغایر با تعلیمات اسلام میدانستند. مدتی بعد فردوسی کار نیمهتمام دقیقی را به پایان رساند و (به گفته خودش) از ابیات او نیز در شاهنامه خود استفاده کرد. پدر نوحدوم، یعنی منصور یکم سامانی نیز علاقه فراوانی به فرهنگ و تاریخ ایران داشت. او به وزیر خود ابوعلی بلعمی دستور داد کتاب تاریخ طبری را از عربی به فارسی ترجمه کند. بلعمی علاوه بر انجام این کار، مطالب و اطلاعات تازهای به متن کتاب اضافه کرد که در متن اصلی آن وجود نداشت. به این ترتیب، نسخه ترجمه شده توسط او به کتاب تازهای تبدیل شد که در حال حاضر به عنوان یکی از نخستین متون تاریخی فارسی شناخته میشود. شرح زندگی تمام افرادی که نام آنها به میان آمد سوژه بسیار مناسبی برای تولید پروژههای مشترک فرهنگی اعم از کتاب، فیلم، سریال و نمایش توسط اهالی فرهنگ و هنر ایران و ازبکستان است. در واقع تمام رخدادهایی که به آنها اشاره شد در نقطهای از آسیای میانه به وقوع پیوست که اکنون به عنوان بخشی از خاک ازبکستان شناخته میشود.
ترویج گردشگری فرهنگی
پس از روی کار آمدن شوکت میرضیایف به عنوان رئیسجمهور ازبکستان، تمرکز ویژهای بر گسترش صنعت گردشگری در این کشور و سرمایهگذاری قابل توجهی در این زمینه انجام شد. بهطوری که در سال دوم ریاستجمهوری او، صنعت گردشگری در ازبکستان ۱۷درصد نسبت به سال قبل رشد داشت. شهرهای سمرقند بخارا و خیوه نقاط دیدنی فراوانی برای ایرانیها (بهخصوص افراد علاقهمند به تاریخ و ادب و فرهنگ) دارد و میتواند به یکی از مقاصد اصلی گردشگری آنها تبدیل شود؛ بهعنوان مثال آرامگاه پوریای، ولی (پهلوان محمود خوارزمی) در شهر خیوه قرار دارد و بازدید از آن در قالب تورهای گردشگری پرجاذبه، جالب به نظر میرسد. از سوی دیگر، بازدید از آرامگاه فردوسی، حافظ، سعدی و ابنسینا نیز به طور حتم برای اهالی ادب و فرهنگ ازبکستان جالب خواهد بود. به کمک همکاریهای مشترک فرهنگی و تدارکدیدن تورهای گردشگری دوجانبه میتوان چنین بازدیدهایی را آسان کرد و علاوه بر جنبههای فرهنگی، جنبههای اقتصادی و میزان ارزآوری این فرآیند را نیز مدنظر قرار داد؛ بهخصوص آنکه دولت ازبکستان تمرکز ویژهای بر امر توسعه گردشگری دارد و از همکاریهای سازنده در این زمینه استقبال میکند.
ظرفیتهای فرهنگی نوروز
یکی دیگر از نقاط اشتراک مردم ایران و ازبکستان که میتواند زمینهساز ایجاد پیوندهای مستحکم فرهنگی شود، توجه به برگزاری باشکوه جشن نوروز است. در ازبکستان نیز مانند سایر همسایگان شمالی ایران، تقویم رسمی بر مبنای سال میلادی است و نوروز به عنوان آغاز سال جدید شناخته نمیشود. با اینحال در این کشور نیز مانند بیشتر کشورهای آسیای میانه، روز ۲۱مارس تعطیل رسمی است و به عنوان یک سنت دیرینه و باستانی به نام نوروز جشن گرفته میشود. با آنکه سلطه خفقانآور و هفت دههای سران کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بر ازبکستان، موجب کمرنگ شدن برخی از سنتهای نوروزی مانند انداختن سفره هفتسین در این کشور شد، اما جشن نوروز در ازبکستان بهطور کامل از بین نرفت و همچنان با شکوه و شادی فراوان برگزار میشود. در حال حاضر تنها سبزه و سمنو در سفره نوروزی مردم ازبکستان وجود دارد و مراسم پختن سمنو در این کشور بین خانوادهها بسیار پرطرفدار است. در نوروز، اجرای تئاتر سنتی اسکیه رونق فراوانی در هر کوی و برزن دارد و بسیار مورد توجه مردم قرار میگیرد. نمایش اسکیه، نوعی نمایش قدیمی طنز در ازبکستان است و اجراکنندگان آن به عنوان اسکیهچی شناخته میشوند. به کمک پیوندها و همکاریهای تنگاتنگ فرهنگی میتوان این قبیل نمایشهای سنتی را بیشتر به مردم ایران شناساند و ایرانیان فرهنگدوست را با انواع مختلف هنر در کشورهای همسایه آشنا کرد. در مجموع نوروز در ازبکستان بسیار شاد و باشکوه و بیشتر در قالب کارناوالهای رنگارنگ برگزار میشود که مشاهده آن میتواند برای مردم ایران جالب باشد. از همین رو برگزاری تورهای نوروزی فرصت فرهنگی و اقتصادی دیگری برای ترویج و استحکام روابط دوجانبه است که میتوان به آن توجه داشت.
مرزهای فرهنگی جابهجا شدنی نیست
شهرهای سمرقند و بخارا که زمانی به عنوان بزرگترین مراکز فرهنگی ایران شناخته میشدند، اکنون در خاک ازبکستان قرار دارند و به عنوان دومین و پنجمین شهر بزرگ این کشور شناخته میشوند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام استقلال کشورهای جدید از آن، رابطه دو کشور ازبکستان و تاجیکستان بلافاصله به سردی گرایید. یکی از دلایلش آن بود که تاجیکها دو شهر سمرقند و بخارا را بخشی از تمدن خود میدانستند و تعلق آن به خاک ازبکستان را غیرمنطقی میخواندند. البته دو کشور از سال۲۰۱۶ به بعد تلاش کردند گامهای مثبتی در جهت حل این اختلاف بردارند. متاسفانه ایران به عنوان کشوری که در سالهای دور هر دو تمدن تاجیک و ازبک را در دل خود جای داده بود، در تمام این سالها نقش مهم و قابلتوجهی در جهت حل اختلافهای مذکور ایفا نکرد. در حالی که این امکان وجود داشت تا بتوان به کمک همکاریهای فرهنگی سهجانبه چنین اختلافهایی را کمرنگ جلوه داده و در عوض این پیام را گسترش داد که اگرچه مرزبندیها و خطکشیهای جغرافیایی ممکن است در طول زمان ما را به ظاهر از هم جدا کند، اما پیوندهای فرهنگی و تاریخی عمیقی که بینمان وجود دارد، ناگسستنی است و همیشه ما را به عنوان برادر و خواهر کنار یکدیگر نگه خواهد داشت.
منبع: روزنامه جام جم