درباره تلویزیون و بهخصوص سریالسازی در تلویزیون، نباید نگاهمان این باشد که مخاطب حداقلی هم کفایت میکند، بلکه باید دورنمای تولیدات تلویزیونی، کسب بالاترین حجم مخاطب باشد. اگر از همان زمان ارائه طرح و قبل از تصویب دنبال این باشیم که طرحهای دارای قابلیت جذب مخاطب بالا را ارائه کرده و برای آنها تصویب بگیریم به احتمال زیاد کیفیت کارمان بهتر خواهد بود.
نگاه کارمندی به تولید در تلویزیون و اینکه بالاخره پولی هست و باید خرج شود، نگاه مناسبی نیست. چون تلویزیون رسانه اول مملکت ماست و کم و کیف آن خیلی زود مورد توجه رقبا قرار خواهد گرفت.
اینکه بخواهیم در باد موفقیتهای زیر ۴۰درصدی بخوابیم، صحیح نیست و وقتی میبینیم تهیهکنندهای مدام سریال میسازد، ولی سریالهایش هر سال کمتر از سال قبل مخاطب دارد، باید شرایط کارش را محدود کرد یا حداقل از او خواست که تغییری در روند کاری خود بدهد.
در کنار بازپخش سریالهای ماندگار تلویزیون که همچنان مخاطب دارند و خیلی هم مایه خوشحالی است که چنین سریالهای ماندگاری داریم، متاسفانه روز به روز آمار تعداد مخاطبان سریالهای متأخر کم میشود. طبق آماری که اخیرا شنیدم، سریالی داشتهایم که هزینه خوبی هم برای تولیدش صرف شده، ولی فقط با ۳.۵درصد تعداد مخاطب روی آنتن پخش رفته است. از طرف دیگر پرببینندهترین سریال هم آمارش زیر ۴۰درصد بود و این جای تاسف دارد. بخشی از این عدم استقبال به وضعیت روحی و روانی و شرایط زیست مردم برمیگردد که سریالهای تلخ، تیره، کدر و تکراری را پس زدهاند و باید با ساخت برنامههای شاد، مفرح و کمدی حس و حال مردم را خوب کنیم. البته که تولید سریال سرگرمکننده منافی درنظر گرفتن ایام و مناسبتهای سوگواری نیست و اتفاقا اگر داستانپردازیهای ما درست باشد، میتوان در ایام سوگواری هم سریالهای سرگرمکننده تولید کرد. زمانی آقای علی دارابی از مدیران پیشین رسانهملی در جلسهای که با برنامهسازان داشت، عنوان کرد اگر قرار است برای عید سریال تولید کنیم به جای سه سریال، شش سریال تولید کنیم تا بهترینها روانه آنتن پخش شده و بقیه هم در زمان دیگری پخش شوند. با این شیوه رقابتی، سطح کیفی تولیدات ارتقا پیدا میکند؛ این، روش بدی نبود و باز هم میتوان به آن اتکا کرد.
اعتماد به تهیهکنندگان و کارگردانهای امتحان پسداده و دادن آزادی عمل در حین تولید سریال به آنها هم بحث بسیار مهمی است. از طرف دیگر با وجود شوراهای متعدد و نظارتهای چندگانه نمیتوان انتظار خروجی خوبی داشت و باید نظارتها را واحد کرد تا یکدستی کارها بالا برود. نکته مهم دیگر در این روزگار در بحث تولید سریال، ساخت سریال به صورت تعاملی و در قسمتهای محدود مثلا در ۱۰قسمت است که پخش شده و اگر موفق بود، بخشهای دیگرش بدون هدر رفتن هزینه ساخته شود. روند تولید در دنیای امروز، تابع نظرات مخاطب است و حتما متوجه شدهایم اخیرا تولیدکنندگان سریالهای شبکه خانگی نیز بعد از عدم اقبال به قسمتهای ابتدایی سریالها، کلا قید ادامه تولید را زدهاند، ولی اشتباه آنجاست که همان ابتدا بر روی شش تا ۱۰قسمت اولیه برنامهریزی داستانی مجزا نکردهاند که به عنوان یک پیشدرآمد مناسب سنجیده شود و متاسفانه گاهی بدون اینکه داستان، شروع شود، ناگهان سریال تعطیل میشود. تلویزیون باید بتواند صنعت سریالسازی را با قدرت احیا کرده و کاری کند که باز هم سریالهای خوب تولید شود و علاوهبر داخل کشور در کشورهای اطراف نیز مورد استفاده قرار گیرد.