قتل پایان دوستی مجازی
زن جوان متاهل وقتی به درخواست دوستی یک جوان 30ساله ناشناس پاسخ مثبت داد، به خواب هم نمیدید این دوستی روزی رنگ خون به خود بگیرد. حدود ساعت3 بامداد 16تیرماه بود که اهالی خیابان شاهنامه18 مشهد صدای فریادهای زن جوانی را شنیدند. همه از کشته شدن شوهر 36 ساله او صحبت میکردند. به گفته زن جوان افراد غریبهای پس از ورود به خانهاش، شوهر او را به قتل رسانده و هنگام فرار قاتلان، آنها را دیده بود. پلیس دوربینهای مداربسته را بررسی کرد و همانطور که زن جوان گفته بود، دو نفر پس از قتل با هول و هراس از خانه فرار کرده بودند، اما ماموران همچنان به زن جوان مشکوک بودند و بعید نبود نقشه قتل را زن جوان کشیده باشد. پلیس او را زیر نظر گرفت و در ادامه متوجه تماسهای مشکوک میان او و یک جوان 30ساله شد. زن بازداشت شد و در اعترافات خود گفت با شوهرش اختلاف داشت و از زندگی با او خسته شده بود: «مدتی قبل در فضای مجازی با مرد جوانی به نام رضا آشنا شدم و با او دردل کردم و او هم گفت شوهرم را به قتل میرساند. از بقیه ماجرا خبر ندارم و نمیدانستم واقعا نقشه قتل شوهرم را کشیده است.»
پلیس مخفیگاه رضا را شناسایی و او را همراه همدستش دستگیر کرد. وقتی رضا مقابل قاضی جنایی مشهد قرار گرفت، به جنایتش اعتراف کرد و گفت:« من متاهل هستم و سه بچه دارم. یک روز در فضای مجازی بودم که نسبت به پیج اینستاگرامی یک زن جوان کنجکاو شدم. برای او پیام فرستادم و او هم جوابم را داد. او اولین زنی بود که با او دوست میشدم. با هم قرار گذاشتیم و از زندگیاش برایم گفت و اینکه نقشه قتل شوهرش را کشیده است. من هم خام حرفهایش شدم و قبول کردم او را بکشم. با یکی از دوستانم وارد خانه او شدیم. مقتول خواب بود که دوستم با آجر به او ضربه زد و من هم با چاقو کار را تمام کردم.»
او را فریب دادم و تعرضکردم
کاخ آرزوهای بهاره 16ساله روی سرش آوار شده بود و نمیدانست با رسوایی به بار آمده با دستان خودش چه کند. پسرجوان باید سزای کارش را پس می داد. به اداره آگاهی تهران رفت و پرده از ماجرایی برداشت که خواب را از مدتها پیش به چشمش حرام کرده بود. روی صندلی که نشست، سردرد دلش باز شد: « اواخر سال95 بود که با جوان دانشجویی به نام آرمان در اینستاگرام آشنا شدم. او در رشته معماری درس میخواند. یک روز به بهانه اینکه میخواهد مرا ببیند و خواستگاری کند، جلوی خانهمان آمد. آن روز مادرم در خانه نبود و او هم با سوءاستفاده از این فرصت وارد خانه شد و با چربزبانی و فریب، به من تجاوز کرد. او حتی با هک صفحه مجازیام عکسهایم را در اینترنت منتشر کرد و آبرویم را برد. با شکایت بهاره، ماموران آرمان را دستگیر کردند و شهریور سال96 در دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. بهاره هم آن روز در دادگاه حضور داشت. آرمان برقراری رابطه با بهاره را قبول کرد، اما اتهام تعرض را رد و از کارش ابراز پشیمانیکرد. اما ابراز پشیمانی پایان کار نبود و با توجه به مدارک پزشکی قانونی، آرمان به اتهام زنای غیرمحصنه به 100ضربه شلاق و دو سال تبعید محکوم شد.
هویت جعلی و کلاهبرداری
زندان، سرانجام پسر جوان 20 سالهای بود که با سودای پولدار شدن بدون زحمت، از زنان و دختران در فضای مجازی کلاهبرداریکرد و در یکی از شهرهای مرزی شمالی خراسان رضوی دستگیر شد. کیارش در مورد زندگیاشگفت: «پدر و مادرم هر دو قاچاقچی بودند و برای حمل و خرید و فروش مواد مخدر با هم همکاری میکردند، اما هر دو وقتی داشتند محموله سنگینی از مواد مخدر را به مشهد میبردند، دستگیر شدند و به زندان افتادند. آن زمان مادرم مرا باردار بود تا اینکه وقتی به مرخصی آمده بود، مرا به دنیا آورد و به مادربزرگم داد.»
جرم پدر کیارش نسبت به مادرش سنگینتر بود، اما مادر پس از چند سال ماندن پشت میلههای زندان آزاد شد و از همسرش طلاق گرفت و بعد هم با مرد جوانی ازدواج کرد و رفت دنبال سرنوشت خودش. کیارش هم کنار مادربزرگاش زندگی میکرد: «به خاطر چهره زیبا و تیپ خوبیکه داشتم، دختران زیادی دوست داشتند با من رابطه داشته باشند. هرکدام به امید اینکه با او ازدواجکنم، هدیههای گرانقیمت برایم میخریدند و هزینههایم را پرداخت میکردند. وقتی دیدم در فضای مجازی دختران به راحتی فریب میخورند، من هم تصویر زنی را در پروفایلم قرار دادم و نامم را گذاشتم خاله ویدا و ادعا کردم دوستان مختلفی از شهرهای مختلف دارم که حاضرند با پسران جوان دوست شوند.»
کیارش با همان نام جعلی زنانه شروع به پرسهزنی در شبکههای غیراخلاقی کرد و مردان هوسران هم برایش پیام گذاشتند و گفتند حاضرند به خاطر دوستی با او، هزینههای زیادی پرداخت کنند. پسرجوان هم با استفاده از این فرصت، با آنها در شبکههای اجتماعی قرار میگذاشت و در هر شهری که بودند آدرس اداره پست را میداد که بعد از واریز پول، مقابل اداره پست منتظر دختر یا زنی بمانند که تصاویر دروغین و فتوشاپی او را دیده بودند: «نمیدانستم پلیس تمام شبکهها را کنترل میکند و زمانی به خود آمدم که دستبندهای آهنین بر دستانم گره خورده بود.»
در فضای مجازی به کسی اعتماد نکنید
سرهنگ نقی مهر، رئیس پلیس فتا استان گیلان با اشاره به اینکه مجرمان این فضا با چهره واقعی خود ظاهر نمی شوند ، هشدار داد: همانطورکه در فضای حقیقی به افراد ناشناس اعتماد نمیکنیم، در فضای مجازی نیز نباید به هرکسی اعتماد کرد. امروزه سوء استفاده کلاهبرداران و سودجویان ازفضای سایبری برای دستیابی به اهداف ناصحیح و پلیدشان افزایش یافته و با بهرهگيری از ناآگاهی و سادگی افراد در این فضا منجر به آسیبهای جبران ناپذیری میشود. همچنین سرهنگ ابوطالبی رئیس پلیس فتا استان یزد با توجه به آسیب ها و تهدیدات شبکههای اجتماعی در کشور توصیه کرد: کاربرانی که ارتباطشان با انگیزه ازدواج است، باید توجه داشته باشند که این رابطه بیشتر بر عشقورزی کور استوار است و عقلانیت در این گونه تصمیمگیریها وجود ندارد، از سوی دیگر، دوستیهای اینترنتی نه تنها مشکلی از پسران و دختران حل نمیکند، بلکه اگر این روابط به ازدواج بینجامد، در زندگی مشترک سوءظن و بیاعتمادی را برای دو طرف به همراه دارد.با توجه به هویتهای کاذب در فضای مجازی به هیچ عنوان با افرادی که در شبکههای اجتماعی دوست شدهاند و اطلاعات کافی از آنها ندارند قرار ملاقاتهای حضوری، خصوصا در اماکن خلوت نگذارند و به منزل، باغ و... که از سوی این افراد دعوت میشوند نروند و بهتر است والدین خود را در جریان دوستیهای خود در شبکههای اجتماعی بگذارند.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد