گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین محمدصادق کفیل مدیر مرکز تخصصی صحیفه سجادیه:

نجات عاشورا از تحریف مهمترین اقدام تبلیغی امام سجاد است

شُکوه استاد دینانی

پیش‌درآمد: نوشتار پیش‌روی شما استاد دینانی را از نگاه استاد برجسته عرفان و فلسفه دکتراسماعیل منصوری لاریجانی معرفی می‌کند و می‌شناساند. تازگی سخنان‌شان بی‌گمان روح‌پرور خواهد بود.
کد خبر: ۱۳۷۵۷۳۵
نویسنده دکتر اسماعیل منصوری‌لاریجانی - استاد دانشگاه
به گزارش جام جم آنلاین، وسعت نظر و نوآمدی نگاه و اندیشه دکتر همچنین پرشماری تالیفات تاثیرگذارشان، به شور این هم‌سخنی افزوده.

آموزه و آموزگار

از سال۶۲ (بازگشایی دانشگاه) در رشته الهیات و گذراندن درس فلسفه۲و۳ آشنایی مرا با استاددینانی شکل‌داد. ایشان را شخص فوق‌العاده‌ای یافتم؛ چون درس حوزه خوانده بود، خیلی به فقه و منابع و کتاب‌هایش مسلط بود و محضر علامه طباطبایی ره را درک کرده بود. علامه خیلی به ایشان علاقه‌مند بود و از شاگردان خاص علامه بود. از زبان استاد دینانی بگویم که علامه از میان طلبه‌ها به کسی که ذوق فلسفی و عرفانی داشت خیلی بها می‌داد؛ برخلاف این‌که ما باید به دنبال استاد بگردیم و برویم، خود علامه به دنبال چنین کسانی می‌گشت و آموزش‌شان می‌داد. به گفته علامه: پرسشگری انسان یکی از نشانه‌های عقلانیت و شکوفایی عقل اوست. هرچه انسانی بیشتر پرسشگری کند معلوم است عقلش پویاتر است. عقلی هم که پویا باشد، جویاتر است و جویا که باشد، اهل کوشش و جست‌وجو می‌شود. همین که اهل جست‌وجو و طلب باشد، قطعا به مقصد می‌رسد. استاد دینانی خیلی اهل پرسش بود و علامه هم خیلی از این رفتارش خوشحال بود هم مشتاق بود که ایشان محضرشان باشد.

پرسش و پاسخ

سبک خاص «گفتمانی»، منحصر به استاد دینانی بود. یعنی پایه تدریس‌اش را بر پرسش از دانشجو می‌گذاشت. مثلا می‌پرسید امروز درس‌مان چیست؟ می‌گفتیم وجود و ماهیت. می‌پرسید چه کسی می‌تواند وجود را تعریف کند؟ کدام‌شان اصالت دارد؟ و چرا؟ بسیار پرسش می‌کرد و این روش باعث می‌شد دانشجو‌ها درگیر بحث شوند و یک همگرایی ویژه‌ای در کلاس ایجاد می‌کرد تا همه متوجه بحث باشند. به گونه‌ای که اواخر کلاس، همه منتظر جمع‌بندی استاد بودند. چنان جمع‌بندی می‌کرد که مطلب کاملا در ذهن انسان ملکه می‌شد.

بنا بر این ایشان را فرد فوق‌العاده‌ای یافتم. مثلا با ایشان درس اسفار [ملاصدرا]داشتیم. چه جمع‌وجور و شکیل، لب و مغز درس اسفار را می‌گفت بدون این‌که (مانند برخی استاد‌ها که در حوزه خدمت‌شان می‌رفتم) حاشیه برود یا دوران دکتری مثلا فرق اسفار و مفاتیح‌الغیب یا نکات رساله عرشیه را چنان دقیق می‌گفت که دانشجوی پرس‌وجوگر کاملا درمی‌یافت ویژگی هرکدام از این آثار ملاصدرا چیست و استخوان‌بندی این آثار در همان جلسات نخست به دستش می‌آمد سپس درس را به گفتگو می‌کشاند

فنون اندیشیدن

ایشان به نظر من معتقد بود دانشجوی فلسفه باید مانند یک کشتی‌گیر در میدان بین‌المللی از نظر عقلی، غبراق و آماده باشد اگرنه با ذهن فشل و عقل تنبل و متفرق پای بحث فلسفی و عرفانی آمدن را اصلا مناسب نمی‌دانست. ایشان کاملا فنون اندیشیدن را در کلاس یاد می‌داد. می‌گویند برای فهم فلسفه باید منطق خواند، اما به نظر من برای فهم منطق و فلسفه باید فنونش را دانست و این فنون تدریس، مختص ایشان (استاد دینانی) است.

نقد و عیار آن

نردبان‌هایی‌ست پنهان در جهان / پله‌پله تا عنان آسمان؛ ملاصدرا می‌گوید این پایه‌ای که من گذاشتم ادامه دارد. کسی که بر این بنای ملاصدرا خشت نهاده و خشت‌های خوبی هم نهاده، استاد دینانی است. در عین این‌که شارح است، اما نوآوری‌های ایشان خیلی زیاد است. یکی از شاهکار‌های استاد همین است که یک شارح نقاد وقاد است یعنی در عین ارادتی که به ابن‌سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا دارد آن روح نقادی (کنش انتقادی) خود را حفظ کرده است.

خصوصیت نقد این است که «تنقیح منات» می‌کند یعنی: زوایای مبهم و ناشناخته را آشکار می‌کند، بنابراین می‌توانیم بگوییم: استاد دینانی نه تنها شارح مکاتب مشاء و اشراق و متعالی ملاصدراست بلکه نقادی است وقاد؛ حتما به این دقت کنید. انسان وقاد می‌تواند نقاد خوبی باشد. خیلی‌ها نقد می‌کنند، هزار نقد به بازار کائنات آرند/ یکی به سکه صاحب‌عیار ما نرسد. این صاحب‌عیار، پیامبر ماست امیرالمؤمنین است. عیارِ نقد و وقد، کلام اهل‌بیت است.

حکمت متعالی و اهل‌بیت

قرآن ظاهری دارد و باطنی. صورت ظاهری قرآن از سینه پیامبر در قالب واژگان جوشیده. امام صادق می‌فرماید: خدا در قرآن تجلی کرده. قرآن یک آیینه است. نزول قرآن نیز ظاهر و باطن دارد. باطن قرآن در حکمت الهی نزول‌کرده. به تعبیر شیخ اشراق «خمیره ازلی» است. (این حکمت، مال کسی نیست. هیچ فیلسوفی نمی‌تواند بگوید حکمت مال من است بارقه‌ای از آن به هر فیلسوفی رسیده). حقیقت همه اشیا به تعبیر ایشان حکمت است. هرمس یا ادریس نبی به نور این حکمت رسیده و آن را تابانده در سینه همه حکما و همچنان دارد می‌تاباند. کیخسرو هم به نور حکمت رسیده؛ حکمت ایرانی! پس باطن قرآن در حکمت نزول کرده، چه این حکمت ایرانی یا یونانی یا هر جنس دیگری باشد. حکمت، محصول هیچ مکتب فلسفی و عرفانی نیست، به همین دلیل متعالیه است یعنی دست‌نیافتنی و انسان به اندازه ظرفیتش از نورش روشن می‌شود. به همین علت ایرانیان، عاشق قرآن شدند و، اما ظهور این حکمت در اهل‌بیت است، به گفته مولاعلی: در‌های حکمت به روی ما باز است؛ و همین بود که ایرانیان، عاشق اهل‌بیت شدند و تفکر شیعه در ایران قوت‌گرفت.

تمدنسازی ایرانیان

دقت کنید! برخی ناسیونالیست‌های عرب می‌گویند: عمر بود که چنین و چنان کرد. نه! چنین نیست! ایرانی‌ها عاشق حکمت قرآن بودند وبه‌خصوص علمای ایرانی منتظر اسلام بودند با آغوش باز پذیرایش شدند؛ حکومت اسلامی را سامان دادند با مدیریت و برنامه‌ریزی و تشکیلات‌سازی و... همه این‌ها کار ایرانیان بود. بهترین علمایی که اسلام را در جهان نشر دادند حتی در حوزه فقه، ایرانی بودند؛ احمد بن‌حنبل و محمد حنفیه هر دو از بزرگ‌ترین ائمه اهل سنت ایرانی‌اند. صحیح بخاری که بزرگ‌ترین منبع حدیثی اهل تسنن است که نویسنده‌اش احمد بن اسماعیل بخاری ایرانی است، همچنین دیگر مولفان صحاح سته. بسیاری علما ایرانی‌اند؛ فارابی و بوعلی و خواجه‌نصیر طوسی و ائمه تمدن‌سازی که اروپا از آنان نام می‌برد همه ایرانی هستند. ایرانیانی که حکیم بودند این فرهنگ را درست و پیام اسلام را جهانی کردند.

جایگاه استاد دینانی

در روزگار ما وارث تلاش تمامی بزرگان فلسفه و حکمت اسلامی، واقعا استاد دینانی است. کتاب‌شان درباره خواجه‌نصیر (فیلسوف گفتگو) چقدر زیباست! کتاب سه جلدی دفتر عقل و آیت عشق، سیر تمدن‌سازی و فرهنگ‌آفرینی و نشر حکمت الهی را کاملا توضیح داده به گونه‌ای که آدم عادی هم آن را درمی‌یابد. همچنان که از اندیشه‌های شیخ اشراق و ابن‌سینا و ملاصدرا پالایش نوینی به دست‌داده، نوآوری‌های خیلی زیادی هم دارد.

از جمله بزرگ‌ترین نوآوری‌های اندیشه استاد دینانی این است که نقد وقادانه را وارد تفکر فلسفی کرده و پیوند عقلانی میان فلسفه و عرفان (به عنوان لُبّ و جان دین) ایجاد کرده است. نزاع بی‌حاصلی از قرن سوم تا نهم از سوی صوفی‌ها و... ایجاد شد که احساس مهم است نه عقل و فلسفه. البته پایه‌گذار اتحاد عرفان و فلسفه خود ابن‌سیناست و ملاصدرا، ولی استاد دینانی امروزه این را تبیین و روشن کرده و در شرح نمط نهم اشارات بوعلی هم ثابت کرده است که در عرفان و فلسفه اسلامی، هیچ نزاعی بین عارف و فیلسوف نیست. عارف اسلامی همان حکیم اسلامی است و برعکس.

بیکرانی انسان

بزرگ‌ترین افق در حوزه معرفت‌شناسی (اپیستمولوژی) و در حوزه وجودشناسی، عقل است. استاد دینانی معتقد است ما چیزی فوق عقل نداریم و این عقل در وجود انسان تعبیه شده است. تعریف انسان (حیوان ناطق) مفهومی است. ولی در تعریف وجودی، انسان بیکرانه است، حدی ندارد و نمی‌توان برای انسان انجامی در نظر بگیرید. استاد به این آیه استناد می‌کند: ... خلقکم من نفس واحده؛ آن خمیره ازلی که شیخ اشراق گفته، همین نفس واحده است. جوهره وجودی انسان، غیرمادی است. پس در زمان و مکان جای نمی‌گیرد به لحاظ عقل و نفس بیکرانه است... یکی از بهترین دلیل‌های خداشناسی همین پرواز عقل ماست... فهرستی از هرآنچه در عالم هست در وجود انسان وجوددارد... انسان می‌تواند ملکوت را هم درنوردد. ببین چه وسعتی خدا به انسان داده و ما خود را به چه مشغول کرده‌ایم.

استاد معرفت

برنامه معرفت را در شبکه۴ از سال۸۵ آغاز کردیم. ۱۷سال است که ادامه دارد و در کنار بحث‌ها نگاهی نیز به فلسفه غرب می‌شود. ورود و خروج استاد دینانی به مباحث فلسفی غرب بسیار ماهرانه است، اندیشه کانت و دکارت و ... را خوب می‌شناسد. از هگل که فوق‌العاده سخن می‌گوید و هایدگر را خوب نقد می‌کند. تسلط خوب استاد به فلسفه غرب باعث شده برنامه معرفت، مخاطبان بین‌المللی زیادی داشته باشد. از اروپا و آمریکا خیلی‌ها با برنامه تماس دارند، زیرا نگاه حکمت متعالیه از منظر آنتولوژیک (وجودشناسی) است و کسی که از این افق می‌نگرد، همه جهان را در برابر حقیقت وجود که حق تبارک و تعالی است، هیچ می‌بیند و اعتباری؛ کسی که اندیشه را بر این پایه می‌نگارد، طبیعی است که جهانی می‌شود.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها