در روزگار ما دیگر مخاطب، لنگ تلویزیون یا درنهایت سینما یا شبکه خانگی نیست و سعی میکند تمام مسیرهای سرگرم شدن را مرور کند تا بتواند بهترین محصولات را انتخاب و تماشا کند. الان فضای مجازی پر شده از محتواهای سرگرمکننده که بسیاری از آنها هم پردهدری میکنند تا مخاطب جلب کنند. مخاطب خانوادهدار سعی میکند چنین محتواهایی را نبیند. این یک حُسن برای رسانهملی است که لااقل خانوادهها خیالشان تخت است که همه چیز در آن، تقریبا اخلاقمحور است و میتوانند به راحتی در کنار کودکان خود به تماشای آنها بنشینند.
تهیهکنندهها و کارگردانهای تلویزیون باید از همین ویژگی مثبت استفاده کنند و به سمت تولید محتواهایی بروند که مخاطب داشته باشد. برای اینکه سریالها مخاطب داشتهباشند باید چند ویژگی رعایت شود. اول از همه پژوهش و تمرکز بر کشف محتواهای جذاب برای مخاطبان است. موقعی که مخاطب بخشی از دغدغه و مسائل خودش را در قالب سریالهای جذاب و خوشساخت ببیند، به طور حتم از این آثار استقبال میکند، ولی وقتی میبیند از داستان تا انتخاب بازیگر بر مدار تکرار مکررات میچرخد، آن وقت مخاطب قید تماشا را میزند. عجیب است برخی تهیهکنندگان حتی نام یک شخصیت دوست داشتنی را تغییر نمیدهند و مدام میخواهند از یک تجربه موفق برای تولید چندین و چند سریال استفاده کنند. برخی تهیهکنندگان هم برای اینکه دستمزد کافی ندهند یا اصلا دستمزد ندهند، سراغ نابازیگر میروند و این طور میشود که بازیگران حرفهای خانهنشین میشوند و طبیعی است نتیجه نهایی کار، مطلوب نشود.
خیلی از کارگردانان و تهیهکنندگان مطرح دهههای قبل که کارهایی پر مخاطب و جذاب تولید کردهبودند دیگر نیستند و نام و نشانی از آنها دیده نمیشود و غیبت آنها باعث تولیداتی شده که بعضا به زحمت، آمار استقبال مخاطبانش به ۴۰درصد میرسد. البته هنوز هستند تهیهکنندگان و کارگردانانی که سعی میکنند حرفهایگری به خرج داده و سریالهایی بسازند که هم از نظر داستانی، دغدغههای مردم را مطرح کنند و هم از نظر ساختاری آثاری باشند که کیفیت استاندارد دارند و در عین حال از بازیگران حرفهای، استفاده کنند. سریالهای تلویزیونی هم باید اخلاقمدار باشند و به خانوادهها احترام بگذارند و هم تولید حرفهای داشتهباشند. رعایت این موارد هم فقط از نیروهای باتجربه برمیآید، چون پیشتر سعی و خطاها را کردهاند و آبان زمان باردهی آنهاست و این جوری است که تلویزیون به روزهای خوب برمیگردد.