به گزارش
جام جم آنلاین، احتمالا تا زمانی که شوخی میکنیم و میدانیم و آگاهیم که در حال لطیفهساختن هستیم، بعید است مشکلی ایجاد شود، اما وقتی ناآگاهیم، ناخواسته لطیفه میسازیم و آن را تسری میدهیم و از همه بدتر اینکه شورش را درمیآوریم، مسأله ایجاد میشود. مثلا به تقلید از واژهگزینیهای فرهنگستان زبان فارسی، معادلسازیهای شوخ و شنگی انجام شده که تا وقتی جدی گرفته نشود، بعید است اتفاق بدی رخ دهد و بلایی بر سر زبان فارسی بیاید، اما همه ما که شوخی میسازیم یا به شوخی با واژه سازی فرهنگستان زبان فارسی میخندیم بد نیست کمی بیشتر درباره فرهنگستان بدانیم و از فرآیند پیچیده واژه گزینی کمی مطلع شویم. در سالروز تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، گپ و گفتی داشتیم با نسرین پرویزی، معاون گروه واژهگزینی که بر اساس توضیحات ایشان، این گزارش پیش روی شما قرار میگیرد.
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که دوم مرداد ۶۹ تاسیس شد دو گروه بزرگ دارد به نام واژهگزینی و فرهنگنویسی. این دو گروه، هم از بابت کارهای بزرگی که در دست دارند و هم تعداد اعضا بزرگتر از سایر گروهها هستند. اما فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از گروههای دیگری هم تشکیل شده؛ از جمله گروههای ادبیات معاصر، ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات تطبیقی، دانشنامه ادبی، دانشنامه شبهقاره، گروه گویشها و زبانهای ایرانی، آسیای صغیر و گروه زبان و رایانه. مردم جامعه گروه واژهگزینی را بیشتر از سایر گروهها میشناسند و احتمالا دلیلش همان شوخیهایی باشد که نمونههای باسابقهاش را در یکی دو سریال طنز تلویزیون شاهد بودهایم. نسرین پرویزی، معاون واژهگزینی فرهنگستان، اما معتقد است دلیل آشنایی مردم با این مقوله تخصصی، این است که مردم مخاطب واژهگزینیها هستند و با واژههای جدید سر و کار پیدا میکنند.
در گروه واژهگزینی چه خبر است؟
از زمان تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه واژهگزینی جزو گروههای آن بوده، اما فعالیت جدی نداشته است. فعالیت جدی این گروه از اسفند ۷۳ شروع شده و در ابتدا واژههای عمومی را مد نظر داشته است، اما کمی بعد گروههای تخصصی تشکیل شدند؛ این گروهها متشکل از پنج یا هفت نفر استاد و متخصص رشته مورد نظر و یک یا دو نفر عضو واژهگزین هستند. اعضای واژهگزین، متخصصانی هستند که الگوهای ساخت واژه را میشناسند، شیوه تعریفنگاری را بلدند، ضوابط فرهنگستان را هم میدانند. نسرین پرویزی میگوید: از ابتدای کار، اصول و ضوابطی در فرهنگستان تصویب شده که کتاب دستی همه همکاران و اعضای گروههای تخصصی است و براساس آن واژهها را برمیگزینند. این اصول به موضوعات متعددی توجه دارد؛ مثلا به شفافیت واژه، به اینکه وقتی در زبان فارسی برای لفظی، واژه وجود ندارد از کجا باید شروع کرد، از واژههای فارسی یا واژههایی که در زبان فارسی جا افتادهاند باید استفاده کرد، یا موارد جایگزینی واژههایی با ریشههای عربی یا مغولی که در فارسی جاافتاده و حتی ممکن است گاهی همان واژه معادل اروپایی انتخاب شود. سال ۱۳۸۴ فرهنگستان فراخوانی به انجمنها و مراکز علمی و پژوهشی فرستاد تا در صورت تمایل در امر واژهگزینی همکاری کنند. به گفته پرویزی، انجمنهای زیادی ابراز علاقه کردند و در دورهای مشکلات بودجه سبب شد، برخی از این گروهها تعطیل شوند، اما بعد از آن اقبال انجمنهای علمی بیشتر شد و اعضایشان را برای تایید و همکاری به فرهنگستان معرفی کردند.
اعضای انجمنها علاوه بر تخصص در رشته خودشان باید در تالیف، ترجمه و واژهنامهنویسی، فرهنگنگاری داشته باشند. معمولا انجمنها بودجهای از فرهنگستان دریافت نمیکنند، اما توافقنامههایی بین فرهنگستان و وزارت علوم و وزارت بهداشت صورت گرفته که به اعضای انجمنهایی که با فرهنگستان همکاری دارند، امتیازاتی ارائه شود.
این واژهها کار فرهنگستان نیست
واژههای معادلسازی شده، گاهی از دل برنامهها یا گپ و گفتهای طنازانه بیرون میآید مثل شوخی با اسم رئیس فرهنگستان که به کلمات فارسی معادلسازی شده است. درباره چند نمونه از این واژهها از نسرین پرویزی پرسیدهایم. پاسخ معاون واژهگزینی فرهنگستان از این قرار است:
بالابر: در ساختمانسازی ابزاری که با آن مصالح و افراد را در طبقات جابهجا میکنند، بالابر نامیده میشده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم این واژه وجود داشت. فرهنگستان برای آسانسور واژه آسانبر را انتخاب کرد که هم شباهت دارد و هم به عملکردش برمیگردد. البته نمیتوان اسمی انتخاب کرد که همه جنبههای یک شیء را توضیح بدهد. مثلا واژه فرودگاه که فرهنگستان اول آن را انتخاب کرده، فقط جنبه فرود آمدن هواپیماها را در نظر گرفته وگرنه اول هواپیما باید بلند شود و پرواز کند، بعد فرود بیاید.
چرخبال: فرهنگستان این واژه را نساخته است بلکه به جای هلیکوپتر، بالگرد را پیشنهاد داده است. از سالهای دور واحد بالگردان در صنایع هوایی ما وجود داشته است. تمام وسایل پرندهای که مثل هلیکوپتر بال چرخنده داشتند، زیرمجموعه این واحد قرار میگرفتند. کارشناسان حمل و نقل هوایی کشورمان که زیرمجموعه هواپیمایی ملی کار میکنند، گفتند چنین لفظی وجود دارد و به فرهنگستان پیشنهاد کردند این واژه را انتخاب کند. چرخبال را تاجیکها اولینبار استفاده کردند. فرهنگستان برای همدلی با تاجیکها ابتدا همین واژه را انتخاب کرد، اما در بررسیها مشخص شد که این واژه از نظر ساخت کمی ناسازگار است، چون در زبان فارسی از واژه چرخ به معنی چرخنده و بهعنوان بن فعل استفاده نشده. ما در زبان فارسی دوچرخه و سهچرخه و... داریم که هرگز چرخ در معنای فاعلی ابتدای واژه نبوده و از این بابت کمی عجیب مینمود.
کشلقمه: کار فرهنگستان نیست
گردلقمه: کار فرهنگستان نیست
درازآویز زینتی: کار فرهنگستان نیست
خودروی بزرگ جمعی: کار فرهنگستان نیست
رایانک مالشی: کار فرهنگستان نیست
در وبگاه فرهنگستان تمام واژهگزینیهای انجام شده توسط فرهنگستان وجود دارد و میتوان به آنها مراجعه کرد. در فضای مجازی هم از طریق چشم و چراغ میتوانید با فرهنگستان ارتباط داشته باشید.
شوخی بکنیم یا نکنیم؟
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبانفارسی معتقد است میشود با واژهگزینی شوخی کرد، اما نه اینکه واژههای ساخته شده به فرهنگستان نسبت داده شود. او به جامجم میگوید: تا زمانی که این واژهسازیها با رویکرد طنز باشد و برای شوخی، نشان میدهد که مردم به این مقوله توجه دارند و در ذهن مردم مطرح است، اما وقتی این شوخیها زیاد بشود و نهادهای رسمی اعم از دولتی و رسانهای و تبلیغاتی همجمهای علیه واژهگزینی داشته باشند، مطلوب نیست. زبان فارسی هویت ملی ماست، نمیشود آن را و نهادی که تنها متولی رسمی زبان رسمی کشور است به سخره بگیریم. من چه در فرهنگستان کار بکنم و چه نکنم، چه آن را بشناسم و نشناسم باید از این زبان حراست کنم. درست نیست که چند واژه بسازیم و آن را به فرهنگستان نسبت بدهیم و بعد همان را باب طنز قرار بدهم و کل فعالیت فرهنگستان را زیر سؤال ببریم. بهتر است رسانهها بازیچه این فرآیند نشوند و همه ما حد و مرز طنز و شوخی را بشناسیم و شوخی هجومی علیه زبان فارسی نداشته باشیم.
مردم از واژههای تازه استقبال میکنند؟
برخی از ما کاملا از روی عمد و بیشتر ما بهصورت ناخودآگاه در مقابل استفاده از واژههای معادلسازی شده مقاومت میکنیم. با این وصف آیا این واژهها بالاخره به ادبیات روزمره مردم وارد خواهند شد؟
معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی میگوید: هر واژه جدید در ابتدا نامانوس است؛ خود من بهعنوان یک مسئول در فرهنگستان ممکن است یک روز بگویم دورنگار یک روز بگویم فکس. چون تغییر عادتهای زبانی، نیاز به زمان دارد. برای جاافتادن واژههای جدید، ۱۰سال زمان قائل هستیم. درواقع یک نسل باید بگذرد.
پرویزی چند مثال دراینباره میآورد: بهعنواننمونه فرهنگستان اول واژههایی مثل دادگستری، شهربانی، شهرداری یا قبل از آن بلدیه را در مجموعه واژههای شهری و خواهان و خوانده را در واژههای قضایی ساخته و حالا برای ما عادت شدهاند. دانشآموزان چند نسل با واژههای زیستشناسی مانند کاسبرگ و گلبرگ و پرچم سروکار داشتهاند و هرگز به این فکر نکردهاند که ممکن است زمان واژههای فرهنگی آنها استفاده میشده است.
مقاومت بیفایده است
اگر به هر دلیل در استفاده از معادلهای فارسی مقاومت میکنید، بهتر است بدانید و آگاه باشید که مقاومت دربرابر واژههایی که در فرهنگستان ساخته و از طریق رسانهها و ابزارهای آموزشی به مردم ارائه میشود بی فایده است، چون پیش از اینها افراد بسیار بزرگتری دربرابر واژههای جایگزین مقاومت کرده و راه به جایی نبردهاند. پرویزی تعریف میکند: وقتی واژههایی مثل دانشگاه و دانشکده ساخته شد، افراد بنامی مانند صادق هدایت، سیدحسن تقیزاده و عباس اقبالآشتیانی به فرهنگستان حمله کردند و گفتند شما دارید زبان فارسی را ویران میکنید؛ چرا بهجای اونیورسیتی میگویید دانشگاه، یا به جای فکولته میگویید دانشکده! معاون واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی معتقد است مقاومت همیشه بوده و خواهد بود چراکه برای اهل زبان برخی واژهها و اصطلاحات مانوس است و نمیتوانند واژههای جایگزین را بپذیرند. پرویزی معتقد است درصورت همکاری نهادهای دولتی مانند آموزشوپرورش این واژهها به مرور جا میافتند و برای مردم مانوس میشوند.
گروه واژهگزینی به روایت اعداد
۳۵۰ تا ۴۰۰ استاد در گروههای تخصصی با واژهگزینی فرهنگستان همکاری دارند.
۹۰ رشته دانشگاهی معادلگزینی داشتهاند
۶۰ گروه تخصصی در حال حاضر با گروه واژهگزینی همکاری دارد. این عدد در گذشته بزرگتر بوده چرا که برخی گروهها کارشان تمام شده و برخی دیگر تعطیل شدند.
۴۱ گروه تخصصی در گروه واژهگزینی به طور مرتب جلسه برگزار کرده و کار واژهگزینی انجام میدهند.
۲۲ گروه به صورت برونسپاری با فرهنگستان همکاری دارند.
منبع: روزنامه جام جم