مثلا ورزش زورخانهای، نوعی معرفت و پهلوان مسلکی را به دنبال دارد، ورزش بدنسازی، نوعی از رفتارهای برونگرای جسمی را با خود دارد؛ زور بازویی که بیشتر نمود بیرونی برای فرد دارد. دوچرخهسواری و دویدن، نوعی چابکی در فرد را باعث میشود. کوهنوردی نوعی همراهی و همدلی و روحیه کمک را در کوهنوردان ایجاد میکند.
یعنی شما حتی اگر تنهای تنها هم قصد صعود داشته باشید، مطمئنا با بروز کوچکترین مشکل، کوهنوردانی که شما را میبینند به شما کمک خواهند کرد و شما را تنها نخواهند گذاشت.
حالا اگر این روحیه را با بودن در گروه در نظر بگیریم، یعنی کوهنوردانی که گروهی کوهنوردی تشکیل میدهند و عدهای حرفهای یا مبتدی را با خود به ارتفاعات میبرند، به طور مسلم نه فقط روحیه همدلی و کمک باید برای مسوولان گروه وجود داشته باشد که مسوولیت جان افرادی که با خود به ارتفاعات بردهاند نیز به آن روحیه اضافه میشود و باید اطمینان خاطری را برای افراد شرکتکننده ایجاد کنند.
مدتی است علاقه به کوهنوردی بیش از پیش خود را نشان میدهد و همین، بیش از پیش باعث شکلگیری قارچگونه گروههای موسوم به «کوهنوردی و طبیعتگردی» شده است. فقط کافی است سری به یکی از صفحات کوهنوردی در اینستاگرام بزنید تا ببینید چندین و چند صفحه به شما درخواست پیوستن به صفحه آنها و کوهنوردی به شما میدهند. مسلم است برای ورزشی مثل کوهنوردی که به نظر خطرات جانی آن بیش از ورزشهای دیگر است یا حداقل خطراتی جدیتر و سختتر را برای علاقهمندان دارد، بهتر است فرد با گروه کوهنوردی صعود داشته باشد. چون این گروهها نه تنها مسوولیت جان افراد را باید به عهده داشته باشند بلکه در کنار صعود با آنها – البته آن دسته از گروهها که حرفهای هستند- اصول کوهنوردی نیز فراگرفته میشود.
حال تصور کنید که با یک گروه کوهنوردی برای صعود به یکی از کوههای شهر خود یا شهرهای اطراف رفتهاید و احتمال اینکه با مشکل مواجه شوید یا احیانا توان لازم برای همپا شدن با اعضای آن گروه را نداشته باشید چه باید کنید؟ آیا میتوانید برگردید؟ آیا میتوانید عقبتر از آنها حرکت کنید و در کنار دیگر کوهنوردان هم توان خود را بالا ببرید و هم اصول را فرابگیرید؟ یا باید همانجا بمانید تا گروه برود و برگردد؟ یا با مسوولیت خودتان به صعود ادامه دهید؟ آیا مسوولیت این اتفاق فقط با شماست یا سرگروه به عنوان کسی که تجربه دارد و اصول کوهنوردی را میداند باید چنین مواردی را پیشبینی کند؟ خصوصا که مسوولیت شما برای صعود نیز برعهده اوست.
گزارشها از برخی صعودها نشان میدهد این گروهها که اصولا از طریق شبکههای اجتماعی اعلام موجودیت و تبلیغ میکنند، اطلاعات اولیهای از صعود در اختیار علاقمندان قرار میدهند. مثلا درجه سختی صعود را مشخص میکنند؛ مثلا 6 از 10. مسیر و ساعت حرکت را اعلام میکنند، وسایل مورد نیاز را متذکر میشوند. خدمات را اعلام میکنند مثلا اگر صعود به شهر دیگر باشد، اعلام میکنند که چگونه و با چه وسیله نقلیهای سفر خواهند کرد. بعد دیگر مرحله ثبت نام و واریز پول است.
بررسیهای اولیه نشان میدهد در بسیاری موارد با اینکه خدمات گروههای مختلف یکسان است، هزینه ثبتنام متفاوت است. اما بررسیها و گزارشهای عمیقتر تخلفات بیشتری را نشان میدهد. از جمله اینکه در بسیاری از موارد اعلام درجه سختی، آن چیزی نیست که اعلام میشود. مثلا 6 از 10 تقریبا برای کسی که توانی متوسط در کوهنوردی دارد، میتواند قابل قبول و امکانپذیر باشد، ولی در موارد بسیاری دیده شده این اعلام درجه سختی واقعی نیست. چرا؟ چون وقتی درجه سختی واقعی اعلام شود، حتما متقاضیان کمتری خواهند داشت.
خصوصا کسی که توان بالایی در صعود دارد و نیازی به پیوستن به گروه کوهنوردی و پرداخت هزینه ندارد، خودش به تنهایی میتواند صعود کند. پس درجه سختی غیرواقعی و کمتر اعلام میشود که کوهنوردان با توان متوسط را جذب کند. اما وقتی وقت صعود میرسد، و گروه که باید یک سرقدم، یک ته قدم و یک وسط قدم داشته باشد، همه بالا میروند و فردی که به دلیل اطلاعات غلط ارزیابی درستی نداشته وسط زمین و هوا میماند.
یا ممکن است حتی درجه سختی درست اعلام شود یعنی 6 از 10 واقعی باشد، ولی به هر دلیلی برای کسی مشکلی پیش آید که کندتر حرکت کند.
سرگروه موظف است یکی از اعضای خود را همراه آن فرد کند. اما باز گزارشهای رسیده حاکی است فرد یا رها میشود یا اعضای سرگروه کار خود را به خوبی بلد نیستند مثلا مسیر اشتباهی، رفتارهای اشتباهی و ... که نتیجه باعث صدمه هم به فرد و هم به گروه میشود. مثلا یکی از آخرین نمونهها همین مورد است.
فردی ابتدای مسیر تپش قلب پیدا میکند. بعد از 5 دقیقه امکان صعود دارد ولی یا احتیاط میکند و کند راه میرود یا اصلا کند است. ته قدم موظف میشود او را همراهی کند. ولی متاسفانه چون مسیر را بلد نبوده و در ارتفاعات ارتباطات قطع میشود و حتی بیسیم هم آنتن ندارد، امکان ارتباط با سرگروه پیدا نمیشود. ته قدم با چند نفری که عقب ماندهاند از مسیر درهای پیش میروند که هر لحظه امکان سقوط کنند تا همه با هم مسیر فرود را پیش گیرند و حداقل یک بار به آنها که عقب ماندهاند، سر بزند. در نهایت وقتی همه افرادی که عقب مانده بودند به انتهای مسیر میرسند، با رفتارهای خشن و بیادبانه سرگروه مبنی بر معطل گذاشتن بقیه مواجه میشوند.
حال سوال اینجاست: چه کسی و طبق چه ضوابطی میتواند مجوز گروه کوهنوردی بگیرد؟ آیا صرف شناختن چند کوه کفایت میکند یا علاوه بر شناختهای مختلف از هواشناسی و ابرشناسی و شناخت کوه باید واجد روحیه مدیریت، خصوصا مدیریت بحران هم باشد؟ چه سازمان، نهاد یا انجمنی موظف است بر کار این گروهها نظارت کند؟ اگر فدراسیون کوهنوردی چنین مجوزی را برای تشکیل گروه کوهنوردی اعطا میکند، آیا هرگز به این فکر کرده که باید گاهی به عنوان یک علاقهمند کوهنوردی، در برنامه این گروهها حضور پیدا کند و کار و رفتار آنها را بررسی کند؟ اگر کسی از این گروهها شکایتی داشت چطور امکان ثابت کردن خطای رفتاری و حرفهای وجود دارد؟ و مهمتر، نتیجه این شکایت به کجا خواهد رسید؟
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد