به گزارش
جام جم آنلاین، جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی، اما از ریشههای چنین رفتارهایی حرف میزنند و پیشگیری را اصل میدانند، کسانی همچون دکتر امانا... قراییمقدم، آسیبشناس اجتماعی که بر اصلاح محیط تاکید موکد دارد. او در گفتگو با ما از عواملی که بسترساز رفتارهای ضداجتماعی هستند، صحبت کرده است؛ همچنین از اقداماتی که اگر انجام نشود باعث تکرار و تکثیر ناهنجاریها میشود.
در یک جامعه چه اتفاقی رخ میدهد که باعث تولید افراد ناهنجار مثلا اراذل و اوباش میشود؟
در جامعه شناسی شهری و در مکتب شیکاگو، مبحثی وجود دارد که در آن از تاثیر شهرها بر رفتار ساکنان آن صحبت میشود. مثلا گفته میشود در شهرهای دایرهای یا شهرهای خورشیدی، خصوصیات افراد چگونه میشود. پس محیط در شکلگیری شخصیت آدمها تاثیر مهمی دارد و رفتارها، باورها و اعتقادات آنها را شکل میدهد.
یعنی شما فضای جغرافیایی را متهم ردیف اول میدانید؟
هریک از ما در هر لحظه در یک فضای حیاتی خاص یا به قول کورت لوین، روانشناس آلمانی در یک میدان زندگی قرار داریم. در این فضای حیاتی دو دسته نیرو وجود دارد؛ اول نیرویی که از محیط بر ما وارد میشود و دوم نیرویی که ما بر محیط وارد میکنیم. نیروهایی که از محیط وارد میشوند اگر به ما بگویند که فلان کار را انجام ندهیم یا ما را دعوت به انجام رفتارهای هنجارشکن بکنند، ما از آنها تبعیت میکنیم البته اگر نیروی بازدارنده درونی ما قوی باشد دعوت محیط را نمیپذیریم، در غیر این صورت نیروهای منفی برانگیزاننده محیطی زورشان میچربد و رفتارهای ضداجتماعی و ناهنجار شکل میگیرد.
پس شما میگویید که هر چه هست محیط است و مسائلی همچون وراثت در این موضوع دخیل نیست.
رفتارهای هنجارشکن، نژادی و ملیتی نیست بلکه آموختنی است.
حالا که این رفتارها آموختنی هستند پس در کنار جامعه باید به نقش خانواده هم اشاره کنیم.
وقتی میگوییم محیط، مقصودمان خانواده هم هست. مسلما آشفتگی یا قاعدهمند بودن خانواده، نوع اعتقادات مذهبی و باورهای اخلاقی و حتی وضع اقتصادی آن بر شکلگیری رفتار افراد موثر است. حتی برخی آسیبشناسان اجتماعی معتقدند نحوه شیردادن مادر به نوزاد در نوع شخصیت او تاثیر دارد. اینها معتقد به تربیت حتی قبل از تولد و به قول پیامبراسلام از گهواره تا گور هستند. با این تفاسیر و از آنجا که رفتارهای ضداجتماعی و هنجارشکن و غریزی نیستند پس مشکل را باید در میدانهای نیرو جستوجو کرد؛ مسائلی همچون اوضاع نامساعد اقتصادی، بیکاری، زندگی در محلههای پرآسیب و حضور در خانوادههای پرمشکل. البته نباید این روزها از نقش رسانهها و فضای مجازی هم غافل شویم. مثلا وقتی فردی در یک محله خوشنام زندگی میکند که مردم بر رفتار مردم نظارت دارند و درواقع نظارتهای اجتماعی در آن قوی است، مطمئن باشید که در آنجا مرتکب خطا نمیشود، ولی در عوض در محلهای که چه نظارتهای مردمی و چه پلیسی و قضایی کمرنگ است، افراد بهراحتی میتوانند به هر کاری دست بزنند.
علت این که میزان جرم و بزهکاری در محیطهای بزرگتر بیشتر است نیز همین نظارتهاست؟
بله. این موضوع ثابت شده است که وقتی افراد در محیطهایی قرار میگیرند که شناخته نمیشوند و از این بابت ترسی ندارند خودکنترلیشان ضعیف میشود و راحتتر تسلیم نیروهای برانگیزاننده میشوند. به همین علت است که آمار جرم در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک است. وقتی گفته میشود توسعه حاشیهنشینی و افزایش مهاجرت باعث بالا رفتن آمار جرایم میشود دقیقا به همین علت است. فقری که در مناطق حاشیهای وجود دارد را نباید در شکل دادن به بزهکاریها نادیده گرفت.
پس شما میگویید بسته به اینکه ما در کدام محله، کدام فرهنگ و کدام فضا متولد شویم نوع رفتارمان متفاوت میشود، اما میبینیم در بدترین نقاط شهری و پرمشکلترین محلهها آدمهای شریفی بهوجود میآیند. علت چیست؟
من هم نمیگویم همه افرادی که در معرض فقر و بیکاری قرار میگیرند یا در محلههای پرآسیب زندگی میکنند بزهکار میشوند کمااینکه جهان پهلوان تختی یا دهها چهره ملی کشورمان از محلههای فقیر جنوب شهر بلند شدهاند. این عوامل بهعنوان نیروهایی که افراد را به سمت بدی دعوت میکنند در برخی شرایط و محیطها فعالتر عمل میکنند. در فرهنگ ایرانی صفتهایی همچون شیر پاکخورده و لقمه حلالخورده وجود دارد که در جامعهشناسی امروزی کاملا پذیرفته شده است. کسی که اعتقاداتش قوی است، در دامن مادر و پدر باایمان بزرگ شده، تحصیلکرده است و طبقه اجتماعی مشخصی دارد، میداند که رفتار خلاف چیست و سراغش نمیرود، اما کسی که این ویژگیها را ندارد و در محیط نامساعد قرار میگیرد خلاف این عمل میکند.
به اعتقاد شما کدامیک از آسیبها در جامعه را باید مهار کنیم و چه سیاستهایی باید در پیش بگیریم که به تولید ناهنجاریهای رفتاری منجر نشود؟
رفع بیکاری و توجه به مسائل اقتصادی و فرهنگی و حل مشکلات این بخشها بسیار مهم است. در هر ساعت در کشورمان ۲۰ طلاق اتفاق میافتد، همین طلاق، سرمنشأ شکلگیری آسیبهای مختلف است. وظیفه دولتها تامین اجتماعی است و باید به زنان بدسرپرست و خودسرپرست رسیدگی کنند، باید کودکان کار را دریابند و برای تحکیم بنیان خانوادهها تلاش کنند. کاهش فاصله طبقاتی هم یک اصل مهم است و در کنار آن باید رعایت قانون و بالا بردن اعتقادات و اخلاقیات نیز در دستور کار باشد. مدیریت درست فضای مجازی هم البته نقش مهمی در کنترل آسیبهای اجتماعی دارد.
شما لابهلای صحبتهایتان راجع به خودکنترلی صحبت کردید. این خودکنترلی چطور ایجاد میشود و چه کسانی مسؤول بهوجود آمدن آن هستند؟
فراگیری خودکنترلی از بدو تولد آغاز میشود و سلطه ارزشها و هنجارهای اجتماعی باید از سنین کودکی و در محیط خانواده شکل بگیرد. وقتی در خانوادهای، کودک بهواسطه رفتار اشتباهش تذکر میگیرد یا به دلیل کار درستش تشویق میشود در واقع دارد آموزش خودکنترلی میبیند. خودکنترلی یعنی اینکه ما یاد بگیریم نباید هر رفتاری را مرتکب شویم و باید تشخیص بدهیم که کدام رفتار مناسب کدام فضاست. در کنار خانواده، مدرسه، کتابهای درسی، گروه دوستان و همسالان، رسانهها و هر فضایی که در آن قرار میگیریم بر ضعف یا قوت خودکنترلی ما اثر دارند.