به گزارش
جام جم آنلاین، ظهر دوم خرداد ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه بود که ساختمان تجاری ۱۰ طبقه متروپل آبادان فروریخت و از لحظات اولیه تاکنون، بیش از صدها امدادگر برای نجات جان افراد گرفتار در آوارهای متروپل در تلاش هستند و در سه جبهه برای دسترسی به زیرزمین ساختمان و طبقات منفی مشغول کارند. در این مدت وزیر کشور، معاوناول و معاون زنان رئیسجمهور از طرف دولت برای رسیدگی و سروسامان دادن به اوضاع، راهی آبادان شدهاند و موجی از همدلی دوباره ایران را فراگرفته است، اما این بار ما فقط با یک حادثه مواجه نبودیم، این ماجرا یک حاشیه پررنگتر از متن داشته و آن خوانش سیاسی از متروپل و برچسبزنی جناحی به این اتفاق است. برخی جریانات به بهانه متروپل، تخریب گستردهای را در دستور کار قرار دادند که بهمثابه تحریمهای ثانویه سعی داشت آوار جدیدی را بر سر افکار عمومی خراب کند و به بهانه مراسم «سلام فرمانده» دست به ایجاد دوقطبی زدند. البته این واکنشها دو بعد دارد؛ یک طرف رسانههای فارسیزبان خارجی هستند و طرف دیگر برخی از اصلاحطلبان.
پرده اول؛ سواری روی موج فراموشی!
بررسی مواضع سیاسی اصلاحطلبان در خصوص متروپل، چند واقعیت را در این فضای مصیبتزده فعلی روشن میکند، برش اول بیتوجهی و نادیده گرفتن نقش مدیران سابق دولت گذشته، بهویژه استاندار پرحاشیه خوزستان غلامرضا شریعتی است که نحوه ساخت و سازهای بیضابطه و بدون نظارت استانی منجر به شکلدهی به این فاجعه شده، اما جریان همسو با دولت روحانی ترجیح میدهد با این موضوع نیز جناحی برخورد کند و تحلیل خود را از پلهدوم شروع کند. یعنی بدون توجه به قصور بانیان این مصیبت، دست به انتقاد از فضای فعلی بزند. این در حالی است که شریعتی، استاندار وقت خوزستان در مراسم افتتاحیه متروپل آبادان گفته بود دلهره ایجاد کردن برای سرمایهگذاران، هیچ نفعی برای استان، منطقه و مردم نخواهد داشت و فرار سرمایه و تنگدستی مردم را به دنبال دارد. در آن زمان و بعد از آن، کارشناسان این حوزه مکررا بر احتمال ریزش پروژه متروپل تاکید کره بودند.
پرده دوم؛ پروژه بگیرها
برش دوم نگاه پروژهمحور و سیاسی اصلاحطلبان و ضدانقلاب در این قضیه است، انگار که ماجرای متروپل یک سیبل جدید برای زدن دولت سیزدهم است و اگر شروع به فضاسازی نکنند، امتیاز این مرحله را از دست میدهند. این دو جریان سیاسی و رسانهای حالا به یک تقاطع کلیدی رسیدهاند، دوقطبیسازی جامعه با هدف تضعیف نگاه ملی و صفکشی بین مردم؛ به طور مثال محمد خاتمی که در هشت سال گذشته، نزدیکان او دولت را دربست گرفته بودند، در پیامی که داده گفته است «آنگاه که حادثه ناشی از قصور و تقصیر افراد یا نهادها باشد، دردآورتر است و مردم آبادان در مقاومت حماسی در برابر تجاوزگران علیه ملت ما، هزینههای سنگینی پرداختهاند.» این همان نادیده گرفتن نقش همجناحیهای خود و آغاز تحریف از پله دوم است.
یکی از تاسفبرانگیزترین انتقادات طعنهآمیز هم متعلق به حسامالدین آشنا، مشاور روحانی بود که با نمکپاشی بر زخم مردم داغدار آبادان مدعی شد «حتی باید مراقب جنازهها هم بود که ناغافل به خارج فرار نکنند» و با این تکنیک روانی سعی داشتند در این فضای ملتهب روانی، این را القا کنند که دولت در مدیریت این بحران ناتوان است.
اما یکی از افرادی که ادعایش مردم را عصبیتر کرد، عباس آخوندی وزیر ناکارآمد و پرحاشیه راه و شهرسازی دولت روحانی بود، او که خودش در ماجرای برخورد دو قطار در سمنان در سال ۹۵ با جمله «نگران نیستیم؛ مسافران همگی بیمه بودند!» خشم عمومی را برانگیخته بود، حالا بعد از مصیبت ریزش متروپل گفته که «از سال ۸۸ فساد سیستماتیک در سازمان نظام مهندسی ساختمان آغاز شد تا جایی که کسی که فاقد دانشنامه مهندسی معتبر بود، به ریاست این سازمان منصوب گشت و اینک فاجعه ساختمان متروپل آبادان. تسلیت به خانواده عزیز جانباختگان، آبادان و ملت ایران و همدردی با زخمدیدگان.» اشاره به سال ۸۸ هم درواقع نادیده گرفتن مسوولیتش و سفیدنمایی از دوران وزارت پرحاشیه خودش است.
شاهکار این پروژه هم محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم بود که ترجیح داد بدون هیچ روکشی همان خط اینترنشنال را دنبال کند و با دوقطبیسازی مدعی شود «وقتی میخواهید جشن بگیرید، نگاهی به تقویم بیندازید مقارن با شهادت امام جعفر صادق (ع) نباشد، نگاهی هم به گوشه و کنار کشور بیندازید که مردم عزادار عزیزان ازدست رفتهشان نباشند!» این اظهارنظر عجیب صادقی هم در حالی است که همین رسانه سعودی ایران اینترنشنال روز سیزدهم فروردین از پخش سرود سلام فرمانده در یکی از پارکها با عنوان نوحه و مداحی انتقاد کرده بود،، اما حالا نان در وارونهنمایی است.
آقایان اپورتونیست!
این روال اصلاحطلبان در برخورد با این حادثه ملی ضربالمثل «فرد غریق به هر شاخه خشکیدهای چنگ میزند» را به ذهن متبادر میکرد که چطور اپورتونیستی یا اصطلاحا فرصتطلبانه رفتار کردند؛ البته شاید اگر همین اتفاق در دوران روحانی بود، آقای وزیر مربوطه مدعی میشد جای نگرانی نیست، کشتهشدگان بیمه هستند و دوباره داغ دل مصیبتزدگان را زنده میکرد.
ولی حالا که بحث تا اینجا آمده، خوب است این نکته را هم مرور کنیم که این سبک موضعگیریهای ضدمردمی دلایل دیگری هم دارد؛ مثلا حالا و بعد از واکنشهای بسیار که موضوع قتل عمد یا شبهعمد بودن حادثه متروپل برجسته شده و جریانهای مردمی مصرانه بر محاکمه مقصران تاکید دارند، بهطوری که حتی فردی مانند نعمت احمدی که از وکلای دادگستری نزدیک به این جریان سیاسی است، میگوید کسانی که به وظایف خود عمل نکردهاند، از نظر حقوقی و کیفری در قتل و پرداخت خسارات سهیم هستند، این موضوع قتل شبهعمد است و دادستانی باید ورود کند؛ طبیعی است که برخی اصلاحطلبان با فرافکنی از مسوولیت اجتماعی خود و نگاه سیاسی و ابزاری به مردم، مسیر را تغییر دهند.
شاهدان عینی از آبادان روایتهای تکاندهندهای دارند و آنها که حجم مصیبت کشته شدن این ۲۹ نفر را که مانند مرگ تدریجی است از نزدیک دیدهاند، میگویند مردم آبادان نای حرف ندارند و پریشانحالی شاید دقیقترین واژهای باشد که بتوان با آن حال و روز این روزهایشان را توصیف کرد. در این شرایط واقعا فقط یک سوال مطرح است که چرا در چنین شرایطی هم این جریان سیاسی نمیخواهد در همراهی با مردم صداقت داشته باشد، مدام نیش و کنایه نزنند و قلبهای رنجیده را محزونتر نکند؟ البته چندینبار تکرار این نگاههای حزبی و تسویهحسابهای سیاسی، باعث شده مردم نسبت به این جریانهای سیاسی پیشرو و جلوتر باشند و در جواب این ناملایمتیها را بدهند.
امین صبحی - دبیر گروه سیاسی / روزنامه جام جم