اولین حضورش در كار پدر
شش سال داشت كه برای اولین بار در فیلم فردوسی به كارگردانی پدرش بازی كرد اما به طور حرفهای از سال ۱۳۶۶ تئاتر را شروع كرد و بعد از چند كار، با ایفای نقش جوان اول مجموعه دنیای جوان ساخته فیاض موسوی، به تلویزیون آمد و به ترتیب در طنز شبانه محمد رحمانیان و سریال همسایهها، ساخته حسن فتحی بازی كرد. سال ۱۳۷۳ هم ساعت خوش را كار كرد كه نهتنها سر و صدای زیادی در میان مردم به وجود آورد، بلكه بازیگران این مجموعه طنز كه سبكش برای مخاطبان خاص بود، توانستند به شهرت برسند. غفارمنش در مصاحبههایش اعلام كرده كه از منظر روانشناسی، علاقه او به بازیگری به شخصیت پدرش برمیگردد. پدرش هنرمند بود و به همین دلیل از بچگی كیانوش عیاری، مصطفی طاری، رسول نجفیان و... به خانهشان رفتوآمد میكردند. او در این فضا بزرگ شد و تحتتاثیر این افراد بود. این هنرمند اگر در شرایطی قرار بگیرد كه بتواند با دستمزدی برابر میان بازیگری در تلویزیون، سینما و تئاتر یكی را انتخاب كند، بودن بر صحنه تئاتر را ترجیح میدهد، چون معتقد است ارتباط زنده با مخاطب لذت بیشتری دارد.
فریاد كردن خود
بازیگری برای هنرمندی همچون غفارمنش یك مسیر است، نه هدف. البته او در گفتوگوهایش اعلام كرده كه نمیتواند اذعان كند كه به آنچه در بازیگری میخواسته، رسیده یا نه، چون همچنان در مسیر است و هیچوقت نخواسته مسیر را تغییر دهد. درست است او هم مثل بقیه هنرمندان نارضایتیهایی از این شغل دارد اما باید پذیرفت زندگی همین است و در كارهای دیگر هم مشكلات مالی و... وجود دارد.
سُر خوردن به سمت كمدی
غفارمنش بازیگر آثار جدی بود اما به سمت كمدی سر خورد. البته خودش معتقد است كه این موضوع موهبت الهی برایش بود، زیرا خنداندن مردم در این دوران بهترین خدمت است. او به اندازه نقشهای كمدی، نقشهای جدی بازی كرده اما مردم یادشان نمیآید. مثلا در فیلم سینمایی نفوذی، خودزنی و خانهای روی آب، نقش جدی داشت و در سریالهای هفت گنج، نوار زرد، شكر تلخ، رخنه، خونبها و... هم همینطور اما كمتر كسی او را با این نقشها میشناسد.
قهرمانانش
او بعدها كه وارد اداره تئاتر شد، از منش و رفتار خسرو شكیبایی خیلی خوشش آمد اما از نظر حرفهای، سه بازیگر خاص را الگو میداند؛ سعید پورصمیمی، مرحوم جهانگیر فروهر و مهدی هاشمی. معتقد است نوع نگاه این سه نفر به بازیگری متفاوت است. علمی بازی میكنند، شخصیت را بهدرستی درمیآورند و در آثار مختلف یك نقش را چندینبار تكرار نمیكنند.
یك كودك ۵۰ سالهام
۵۴ یك عدد است و باور نمیشود كرد كه این هنرمند ۵۴ ساله شده! برای همه آدمها كمی ترسناك به نظر میرسد وقتی میبینند نیمقرن را پشت سرگذاشتهاند.
اما باید گفت غفارمنش در این مسیر ۵۰ و اندی توانسته نقشهای متفاوتی را تجربه كند. او در سریال خوشنام كه این شبها از شبكه یك پخش میشود، نقش یك خواستگار را بازی میكند كه بعد از به هم خوردن خواستگاری، به سمت اعتیاد میرود. او توانسته این نقش را قابلقبول اجرا كند.
مدیری گفت از آن مزخرفات هم بیاور!
شاید برای خوانندگان روزنامه جامجم این موضوع جذاب باشد كه چگونه غفارمنش به گروه ساعت خوش ملحق شد. درواقع یك روز مهران مدیری با او تماس گرفت و خواست برای ساعت خوش با آنها همكاری كند. حتی به شوخی به غفارمنش اینگونه گفت كه امیر بیا و از آن مزخرفاتی هم كه مینویسی برایمان بیاور! كمكم این مجموعه گل كرد و محبوب شد.
سنگ محك او
كافی است پای صحبتهای غفارمنش بنشینید. آن وقت است كه متوجه میشوید نقشهایش در مجموعههای تلویزیونی هفت گنج، تهران پلاك یك، خوشنشینها، دردسرهای عظیم و فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید را بیشتر دوست دارد. در هفت گنج نقش یك جوان عصبی و بددل را بازی میكرد و در آهوی پیشونی سفید هم نقش یك گرگ را داشت. هیچوقت فكر نمیكرد كار كودك را اینقدر دوست داشته باشد و دلش برای شخصیتی كه در آن بازی كرده، تنگ شود. در تهران پلاك یك هم نقش یك پیرمرد آلزایمری را ایفا میكرد كه برایش نقش ویژه و متفاوتی بود.
فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد