به گزارش
جام جم آنلاین، کتاب «شاخه، بالاتر از ریشه میمیرد» در سال ۱۳۹۱ از او منتشر گردیده و کتاب شعر جدید او که مجموعه شعرهای سروده شده در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ میباشد به زودی به بازار خواهد آمد.
از چه زمانی نوشتن شعر را شروع کردید و چگونه پیش رفتید؟
من اولین شعر را زمانی که در دوره راهنمایی بودم نوشتم. یک مسابقه شعر برای روز معلم برگزار کرده بودند و آنجا با سرودن یک رباعی در خصوص معلم، متوجه شدم زمینه این هنر در من وجود دارد. بعدها در دانشگاه که وارد شدیم این موضوع از طریق حضور در مجامع دانشجویان کشور و شب شعرهای دانشجویی جدیتر شکل گرفت. پس از دوره دانشجویی با مطالعاتی که در خصوص شاعران کلاسیک و معاصر داشتم و به ویژه با خواندن کتابهای مرتبط با فلسفه، زبان و ادبیات روز جهان، مقدار زیادی نظراتم در خصوص ویژگیهای شعر و کلا اینکه «شعر چیست» نسبت به زمان دانشجویی تغییر کرد. همانطور که میدانید تعریف یک چیز خیلی مهم است به ویژه در خصوص شعر که از قدیم تا کنون در خصوص این موضوع اختلاف آراء و عقاید وجود داشته است و در مجموع تعریف شعر منجر به تعیین حدود و ارزیابی کیفیت شعر خواهد شد. در حال حاضر در کلاسیک، چهارپاره، غزل و رباعی مینویسم و در شعر آزاد هم علاقه بسیاری به شعرهای آوانگارد دارم و در این زمینه شعر هم مینویسم.
وضعیت شعر امروز کشور را چگونه میبینید؟
ما کشوری هستیم که در زمینه شعر سابقه هزار ساله دارد و به زبانی حرف میزنیم که هزار سال حداقل شاعران بزرگ به این زبان شعر گفته اند. از رودکی بگیریم تا شعر معاصر، همه این اشعار نشان دهنده یک چیز است. آن هم اینکه شعر در کشور ما نیاز و ضرورت است و باید به آن اهمیت ویژه داده شود. بعد از نیما و با تغییراتی که او ایجاد کرد و عمده آن هم تبعات حلول مدرنیته در ایران بود، ما گونههای متفاوتی از شعر داریم که خوب در قالبهای کلاسیک به وجود نمیآید. اگر در مجموع شعرهای حال حاضر را بتوانیم به دو دسته شعر امروز (نیمایی، سپید، آزاد و ...) و شعر کلاسیک تقسیم بندی کنیم، بایستی برای هر دو نوع برنامه و سیاستگذاری داشته باشیم. این برنامه ریزی ضرورت و اهمیت بالایی دارد و مهم ترین اهمیت آن این است که شعر فارسی منجر به زنده بودن و نوزایی زبان فارسی میشود، پس پرداختن به آن و سیاستگذاری داینامیک در این زمینه یکی از شاخصههای مهم فرهنگی است و بسیار اهمیت دارد.
در میان شاعران جوان، سرایش شعر کلاسیک بیشتر طرفدار دارد یا شعر آزاد؟
به نظر من هر دوی این گونه های شعری طرفدار دارد و اصلا من استقبال برای سرایش شعر کلاسیک را در حالی که مدتها از پیدایش شعرهای بدون وزن (موسیقی) می گذرد گواه یک چیز مهم میدانم و آن اینکه موسیقی در شعر با توجه به سابقه طولانی شعر کلاسیک، برای بسیاری چه مخاطبین و چه مولفین یک ضرورت است و اگر بشود با نگرش مدرن در قالبهای کلاسیک شعر نوشت و متقاضی آن نیز در جامعه باشد، خیلی هم خوب هست. اما چیز مهمی که اینجا و در بحث و بررسی بین شعر کلاسیک و شعر آزاد مطرح میشود این است که شعر باید شعر باشد و ارزش ادبی داشته باشد. حالا در هر فرمی. شاخصههای ادبیت در شعر باید آموزش داده شود و مورد ارزیابی قرار گیرد. به نظر من تأکید روی این شاخصها برای مولفین، مخاطبین و منتقدین منافع بسیاری دارد و در نهایت منجر به پیشرفت آثار ادبی زبان فارسی در جامعه امروز خواهد شد.