ستاره های ایران-استرالیا؛ 24 سال بعد

کجا هستند و چه می کنند؟

گفتگو با امیر حاج‌ رضایی، کارشناس فوتبال در روزی که ایران، استرالیا را برد

از رنج به سرمستی رسیدیم

سال ۷۶، سال عجیبی بود؛ سالی که یکی از بزرگترین شادی‌های ملی، ۸ آذر رقم خورد. روزی که تیم ملی فوتبال ایران در ملبورن، دو گل به استرالیا زد و با تساوی ۲بر۲ به جام جهانی فرانسه راه یافت.
کد خبر: ۱۳۵۰۲۱۸

خداداد عزیزی که گل دوم را زد، ایران یکپارچه فریاد شادی شد، فریادی که انگار از همه مرزها رد شد. از کره زمین گذشت، از کهکشان راه‌شیری رد شد و در همه دنیا پیچید و اگر دوربین‌ها و دیگر تجهیزات ناسا مثل امروز فعال بودند و مدام از کره زمین و دیگر سیارات و کهکشان‌ها عکس می‌گرفتند و صداها را ضبط می‌کردند، صدای فریاد شادی ایرانی‌ها را ثبت می‌کردند و نوری که دور همه ایران را گرفته بود هم با دوربین‌های عکاسی قابل‌ثبت بود.

حالا ۲۴سال از آن روز بزرگ و شادی ملی گذشته. نسل من و نسل قبل از من آن روز را به یاد داریم. می‌دانیم دقیقا خودمان را چطور به خانه رساندیم که بازی را ببینیم و یادمان است که خیابان‌ها چقدر خلوت بود و بعد بازی را هم به یاد داریم و خیابان‌هایی که تا پاسی از شب خیلی شلوغ بود و مردم، شادی بی‌نظیری را برای همیشه در تاریخ ثبت کردند. برای مرور خاطره خوب آن روز با امیر حاج‌رضایی، کارشناس فوتبال هم‌صحبت شدم.

تیم جان‌ سخت

حاج‌رضایی می‌گوید: ۲۰سال بود که به جام جهانی راه پیدا نکرده بودیم و این شده بود یک بغض ته گلویمان. برای رسیدن به جام‌ جهانی فرانسه ماراتن سختی را پشت‌سرگذاشته بودیم. اگر در ملبورن به استرالیا می‌باختیم، باز هم به جام‌جهانی نمی‌رفتیم. در ۸ آذر استرس زیادی داشتیم. یک ملت چشم دوخته بود به تلویزیون و همه هم مضطرب.

در بازی‌های مقدماتی به قطر و به ژاپن هم باختیم و در تهران، استرالیا را یک‌بریک مساوی کردیم و در بازی برگشت در ملبورن، بازی دست تیم استرالیا بود اما اتفاقاتی سبب شد تا استرالیا را متوقف کنیم و به جام جهانی برویم.به یاد دارم آقای خاکپور در گفت‌وگویی عنوان کرد زمان بازی برای برداشتن توپ از کنار زمین، صدای پیرمرد استرالیایی را شنیده که گفته: «where is god خدای شما کجاست؟» آنها‌ می‌دانستند ایران یک کشور اسلامی است و در آن شرایط دارد به استرالیا می‌بازد اما یکباره دست خدا پیدا شد.

یک مرد روان‌پریش به‌نام پیتر هور به دروازه حمله کرد و آن را پاره کرد. دقایقی زمان برد تا تور دوباره درست شد و در همین لحظات بود که تیم ایران روحیه خود را بازیابی کرد و تصمیم گرفت برنده بازی شود.

گل اول را کریم باقری در دقیقه ۷۶ زد و گل دوم را خداداد عزیزی در دقیقه ۷۹. علی دایی پاس داد و خداداد با هوشمندی پاس را به گل تبدیل کرد؛ گلی که خیلی از فوتبالیست‌ها آرزو می‌کنند ای‌کاش آنها می‌زدند، چون استثنایی بود و برای همیشه در تاریخ فوتبال جهان و ایران ثبت شد.

بعد از این گل و برنده شدن ایران بود که یکی از روزنامه‌های معتبر خارجی که نامش یادم نیست به تیم ایران لقب «تیم جان‌ سخت» داد.

آن ۸ دقیقه جانکاه

حاج رضایی می‌گوید: یک‌بار با خداداد عزیزی این گل را آنالیز کردیم. به نظرم خداداد، بازیکنی بسیار هوشمند و تکنیکی بود و اوج این توانمندی‌ها را در این بازی و در به ثمر رساندن این گل نشان داد. دایی به خداداد پاس داد و او باید طوری حرکت می‌کرد که داور آفساید نگیرد.خداداد گفت: «برای همین از پشت مدافع حرکت کردم و همزمان چشمم به دروازه و دروازه‌بان هم بود. دروازه‌بان در چهارچوب ایستاده بود و پاهایش را باز گذاشته بود. کوچک‌ترین خطای من می‌توانست توپ را به پاهای او بزند اما توپ وارد دروازه شد و گل به ثمر رسید. پاس عالی دایی، حرکت از پشت مدافع استرالیایی و ضربه درست و دقیق به سمت دروازه، سه عامل مهمی بود که آن گل را به نتیجه رساند.» بعد از این‌که تور پاره شد، داور هشت دقیقه وقت اضافه برای بازی در نظر گرفت.

بعد از گل خداداد، تیم ایران، سرمربی، رئیس فدراسیون و همه ملت ایران‌دوست داشتیم سوت اتمام بازی به صدا دربیاید، آن هشت دقیقه، جانکاه و پر از استرس بود. همه نفس‌ها حبس شده بود و زمانی که داور سوت پایان بازی را زد همه فریاد شادی سردادند و انگار روح به بدن بی‌جان ایران برگشت و آن شادی ملی و غرور ملی شکل گرفت. آن هشت دقیقه انگار زمان ایستاده بود و سوت پایان بازی، زمان را دوباره به جریان انداخت. همان موقع سرمربی تیم استرالیا گفت: «آنچه را در حال رخ دادن بود با چشم می‌دیدم اما باور نمی‌کردم. ما برنده بازی بودیم اما در چند دقیقه آخر باختیم.»

این ذات فوتبال است که تا سوت پایان باید منتظر تغییر نتیجه بود اما گل‌هایی را که به استرالیا زدیم و نتیجه بازی را تغییر دادیم،می‌توان به روحیه ایرانی‌ها هم نسبت داد. ایرانی‌ها زمانی که تصمیم بگیرند، می‌توانند نتایج را عوض کنند. گلی که خداداد به ثمر رساند، کاملا تکنیکی و حساب‌شده بود. انگار در آن دقایق پایانی بازیکنان ایران تصمیم گرفتند از همه هوش ، تکنیک و خلاقیت خود استفاده کنند و در یک کار گروهی برنده شوند. این همت بازیکنان  ما بود. آقای و‌یرا ،سرمربی دیرهنگام به تیم ملی ایران ملحق شد و نمی‌توانست کار زیادی برای تیم انجام دهد و به بازیکن‌ها گفت، بروید و بازی خودتان را انجام دهید و بازیکن‌های ما نشان دادند تصمیم گرفته بودند پیروز میدان شوند که شدند و بعد از ۲۰سال ما به جام جهانی صعود کردیم.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها