مروری بر فیلم «نابخشودنی» که نگاهی صادقانه به مشکلات خانم‌ها دارد

یک زن علیه بی‌عدالتی اجتماعی

نگاهی به ۱۱ سال بازیگری امیر جدیدی به انگیزه درخشش در «قهرمان»

مَچ‌پوینت بلورین

این رحیم سلطانی، به‌معنای واقعی کلمه تومنی صد و بلکه هفت‌صنار با نقش‌های دیگر امیر جدیدی فرق دارد.
کد خبر: ۱۳۴۷۲۸۴
او گرچه در همین سال‌های بازیگری‌اش، چند نقش و فیلم مهم در کارنامه داشته و حتی در یک‌ سال برای دو بازی دور از هم در تنگه ابوقریب و عرق سرد، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را هم به‌دست آورد اما می‌توان رگه‌ای از شباهت بین بیشتر کاراکترهایش یافت و آن صلابت صورت و صدای بم و استایل ورزشکاری و بیان لاتی و تهرونی و داش مشدی‌وار را تشخیص داد که از جنبه‌ای می‌تواند مثبت و جزو شمایل شخصیتی و بازیگری‌اش باشد و از جنبه سختگیرانه ماجرا هم می‌توان از آن به‌عنوان کلیشه یاد کرد. البته اگر هم به‌ فرض درباره جدیدی با کلیشه و رفتار قالبی هم روبه‌رو باشیم، نمی‌توان منکر جذابیت این تکرار شد که یکی از نیازهای اساسی سینمای ایران در این سال‌هاست. اما بازی جدیدی در فیلم قهرمان، اساسا ربطی به شمایل آشنای او ندارد و همه پیش‌فرض‌های مخاطبان را بر‌هم می‌زند. به بهانه این بازی تماشایی، کارنامه ۱۱ ساله امیر جدیدی را مرور کرده‌ایم؛ یک شروع خوب و مسیری بهتر و اکنونی درخشان و راه درازی که برای نقش‌ها و بازی‌های خوب دیگر در پیش دارد.
مَچ‌پوینت بلورین
یک جوان آینده‌دار
اولین حضور امیر جدیدی در سینما و بازیگری، بازی در نقش کسری در فیلم آفریقا و همکاری با بازیگرانی چون شهاب حسینی، جواد عزتی و آزاده صمدی است. البته بازی او و عزتی و صمدی، زیر سایه شهاب حسینی است که با بازی در سکوت و دیالوگ‌هایی اندک، حضور متفاوت، پرقدرت و تاثیرگذاری دارد و خیلی فضایی برای جولان دیگران باقی نمی‌گذارد. در آن پن (حرکت افقی دوربین) در اوایل فیلم، صلابت صورت جدیدی که در سال‌های بعد به مهم‌ترین شاخصه و شمایلش در بازیگری تبدیل شده، به مقادیری استرس اولین حضور جلوی دوربین آغشته است. اما به‌ هرحال آن دوندگی و چشمه‌هایی از ورزشکاری در تعقیب و گریز و صدای بم و لاتی و مردانه تا حدودی برآیندی از جوانی آینده‌دار در سینما می‌دهد. ترکیبی از استعداد و هدایت هومن سیدی، باعث شد جدیدی در میان دو بازیگر باتجربه (البته عزتی هم تقریبا در ابتدای کارنامه سینمایی‌اش قرار داشت) و به‌ویژه نام و آوازه شهاب حسینی، چندان کم نیاورد و تقریبا پا به پای آنها حرکت کند. شاید آن سیلی‌هایی که حسینی در آن «چرخه چک» به صورت جدیدی می‌نوازد هم در هوشیاری این بازیگر نوظهور و حواس جمعی‌اش در ادامه مسیر بازیگری نقش داشته باشد! جدیدی در مجموع موفق می‌شود، از پس چالش‌های نقش کسری برآید و به‌ویژه در پایان، نتیجه خلافکاری‌اش در «آفریقا» را به تماشاگر منتقل کند. او در «سیزده» باز هم با هومن سیدی کار کرد. اینجا کارگردان ور مثبت کاراکتر کسری را در قالب شخصیت آرش به ما نشان می‌دهد و مرام و معرفت هم قاطی کاراکتر می‌کند. تسلط جدیدی هم روی نقش، بیشتر از فیلم اولش است. همکاری او با نوید محمدزاده هم قابل‌ اشاره است و هرچند آنها سال ۹۱ و در نمایش «روایت ناتمام یک فصل معلق» به کارگردانی هومن سیدی هم حضور داشتند اما انتظار می‌رود همبازی‌شدن دوباره آنها در این سال‌ها جذاب‌تر و مهیج‌تر باشد.  جدیدی در «پایان خدمت»، نقش یک سرباز راننده با لهجه ترکی را دارد که در همان سرچراغی بازیگری، نقش متفاوتی نسبت به کاراکترهایش در فیلم‌های سیدی است. جدیدی، در بازی در نقش پوریا قزلباش، به‌خوبی زبلی و سادگی سربازانی از این دست را ترکیب می‌کند. اسم او در تیتراژ بعد از سعید راد نوشته می‌شود که نقش یک فرمانده نیروی انتظامی را بازی می‌کند. بازیگری که امیر جدیدی در استایل و شمایل پرانرژی و اکشن خود نسبتی با نقش‌های آشنای او در سینمای قبل از انقلاب دارد، هرچند جدیدی در ادامه و در برخی نقش‌ها نشان داد که استعداد او در بازیگری وجوه دیگری هم دارد و بازیگری‌اش صرفا متکی بر ورزیدگی و ورزشکاری‌اش نیست. جدیدی برای بازی‌اش در پایان خدمت و سیزده، برنده دیپلم افتخار بازیگری از جشنواره فیلم فجر شد که تاییدی رسمی در آغاز راهش بود.

رخ فداکار
رخ دیوانه شاید اولین فیلمی بود که طیف بیشتری از تماشاگران با چهره و به‌ویژه صدای بم و پخته امیر جدیدی آشنا شدند. به‌ خصوص شنیدن صدای او به‌عنوان راوی قصه، حک شدن آن را در ذهن مخاطبان تقویت کرد. برای آنهایی که صدای جدیدی را در سه فیلم قبلی‌اش نشنیده‌بودند (و به عبارت بهتر بازی‌اش را ندیده بودند) شنیدن این صدا با غافلگیری هم همراه بود و حتی برخی گمان می‌کردند صدای این بازیگر تقریبا تازه‌وارد و حتی ناشناس برای بسیاری از مخاطبان عام سینما، دوبله شده‌ است!
فیلم با این دیالوگ‌های پیروز کیانپور شروع می‌شود. آنها را با صدای جدیدی مرور کنید: «وقتی که رخ تنها می‌شه و دیگه هیچ مهره‌ای نیست که کمکش کنه، وقتی که همه امیدش رو برای پیروزی از دست داده و خسته شده، آخرین راه‌ حل رو انتخاب می‌کنه: خودشو نابود می‌کنه تا بازی مساوی بشه. اینقدر از خونه‌ای به خونه دیگه می‌ره تا بالاخره تو یه خونه بهش تیر خلاص می‌زنن. توی شطرنج به این وضعیت می‌گن رخ فداکار، یه اسم دیگه‌ای هم داره که من اون اسم رو بیشتر دوست دارم: رخ‌دیوانه.»
جدیدی با این‌که نقش این جوان کرم کامپیوتر و هکر را جذاب بازی می‌کند اما همچنان آن لاتی‌حرف‌زدن در بازی‌اش وجود دارد. هرچند جدیدی در ادامه نشان می‌دهد که این لحن و لوطی‌منشی در گفتار و رفتار، جزئی از شمایل بازیگری اوست و شاید هم خط و ربطی به شخصیت واقعی خودش داشته باشد. البته خود جدیدی سعی می‌کند همین ویژگی‌های آشنا را در قالب شخصیت‌ها و نقش‌های متفاوت به کار بگیرد.
هرچند سینمای ایران به تیپ و شمایل جدیدی به‌عنوان یکی از ستاره‌های جوان نیاز دارد و می‌تواند با همین ویژگی‌های جذاب و آشنا هم کار خودش را پیش ببرد اما خود جدیدی حواسش است که دنبال تفاوت در نقش‌آفرینی هم باشد. بازی در نقش فردی که تظاهر به لال‌بودن می‌کند در خنده‌های آتوسا یکی از این تلاش‌هاست. البته کماکان آن پرسونای لاتی در شخصیت او هویداست اما همین تظاهر به ناتوانی در حرف‌زدن، شخصیت و بازی جدیدی را متفاوت و تازه جلوه می‌دهد.

تثبیت جایگاه
فیلم «من» بی‌برو برگرد زیر سایه شمایل و بازی متفاوت لیلا حاتمی است که نقش زنی غیرمعمول و خلافکار را برعهده دارد اما درعین حال یک امیرجدیدی سرحال و درخشان هم دارد که همان شمایل لاتی و لوطی‌منش قبلی را با مقادیری سریشمی و عاشقی قاطی می‌کند. اطلاع از شغلش در پایان قصه، هم این جذابیت را با یک غافلگیری اساسی تکمیل می‌کند.
باوجود بازی‌های خوب و استاندارد جدیدی در فیلم‌های اولش که حتی با تشویق و دریافت جایزه هم همراه بود، بازی‌اش در من بود که جایگاه او را به‌ عنوان بازیگری خوب و خوش‌آتیه تثبیت کرد. جدیدی برای بازی خوبش در این فیلم، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، درحالی‌که به نظر این اتفاق باید برای او به عنوان نقش اصلی مرد می‌افتاد.
او در همان سال و همان دوره جشنواره، با درخشش در اژدها وارد می‌شود ساخته مانی حقیقی هم بر اعتبار خود می‌افزاید؛ سرگرد بابک حفیظی، کارآگاهی بود که با استایل و شیوه بازی جدیدی، به‌ویژه در آن فضای نامتعارف و خاص فیلم، نمونه‌ای متفاوت در میان همتایان در سینما و تلویزیون ایران است. خنج‌هایی که بر بدن بروس‌لی در اژدها وارد می‌شودِ مشهور نشسته بود، اینجا به گونه و در ساحتی دیگر بر پیکر جدیدی فرود می‌آید و راننده شورولت ایمپالای نارنجی رنگ، به جای جدال فیزیکی، نبرد پیچیده‌تر و مرموزتری را پیش رو دارد که اگر کاراکترش نمی‌تواند جان سالم به‌در ببرد، درعوض بازی جدیدی به بار می‌نشیند و جزو نقاط قوت فیلم است.
باوجود اسم و رسم برخی کارگردان‌ها که جدیدی تا امروز با آنها در سینما کار کرده، به لحاظ جایگاه و اعتبار تاریخی سینمای ایران، او تنها جلوی دوربین دو چهره برتر فیلمسازی قرار گرفته‌است: مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی. اتفاقا چهره، تیپ و شمایل بازیگری جدیدی در بدو امر و در ظاهر ماجرا نسبت بیشتری با سینمای قهرمان‌پرور و جلوه‌گرانه کیمیایی دارد و اگر قهرمان فرهادی را ندیده بودیم، کمی بعید بود او را در فضای رئالیستی اثر و با دگرگونی تام و تمام شمایل آشنایش بپذیریم اما در عمل، همکاری جدیدی با فرهادی نتیجه درخشانی به همراه داشت و بازی این بازیگر در فیلم استاد کیمیایی، به تلاشی حیف و به بار ننشسته منجر شد. اگر با فیلمنامه دقیق و شخصیت‌پردازی درستی در قاتل اهلی روبه‌رو بودیم و خبری از این حیرانی فضا نبود، اتفاقا بازی جدیدی می‌توانست بیش از اینها به چشم بیاید و با نقش و فیلم درخشانی روبه‌رو باشیم و سینمای کیمیایی بعد از مدت‌ها و در سال‌های اخیر، سرانجام قهرمان برازنده و گمشده‌اش را بازیابد اما حالا همه دوندگی‌ها و عاشقی‌های جدیدی ــ با حفظ همان لاتی و لوطی‌منشی که اینجا راست کار سینمای کیمیایی است ــ به سامان ماندگاری نمی‌رسد. در شرایطی که هیچ‌چیز به درستی سر جای خودش نیست و شکل درستی ندارد، همبازی شدن با بازیگر بزرگی چون پرویز پرستویی هم صرفا به تابلوی افتخارات و قاب یادگاری محدود می‌شود که البته کم‌ چیزی هم برای جدیدی نیست، اما متن ضعیف و موقعیت‌های مبهم و اجراهای ناپخته، باعث می‌شود نشانی از جذابیت و درخشش در این زمینه هم نباشد.

یک بازیگر روی مخ!
سیدی چند سال پیش در برنامه تلویزیونی «من و شما»، درباره نحوه آشنایی‌اش با امیر جدیدی گفت: «امیر رفت رو مخم! رفتم، یک جایی بودم، استاد (منظورش امیر جدیدی) تشریف آورد با یه سری استادِ دیگه. بعد به صاحبخونه گفتم این اینجا باشه من میرم. بعد صاحبخونه به اینها گفت برید و اینها هم رفتن. اومدم «آفریقا» رو بنویسم، هرچی می‌خواستم بنویسم این (جدیدی) از ذهنم نمی‌اومد بیرون. یه جوری رفته‌بود رو مخم که دیگه بهش زنگ زدم. بعد صداش زدم گفتم ببین، سینماست ها! باید حرف منو گوش کنی. اونم گفت بله آقا، چشم آقا. دیگه الان داداشمه دیگه.»  

هوادار لاس‌پالماس
قصه فیلم بعدی جدیدی، هت‌تریک در فضایی گرم و جذاب و ملتهب و مبتنی بر تعلیق پیش می‌رود و فیلم هم دست روی موضوع شایعی میان جوانان می‌گذارد؛ شرط‌بندی و پیش‌بینی بازی فوتبال و رویای یک‌شبه پولدار شدن. اما فیلم انگار چیزی برای جذابیت بیشتر و ماندگاری کم دارد. با این حال جدیدی به‌خوبی موقعیت کاراکتر را درک و دریافت کرده و همه ترس و نگرانی‌اش در قمار و وحشت باخت مبلغی کلان را به تمامی به بیننده منتقل می‌کند. موقعیت فرزاد کنعانی وقتی هولناک‌تر می‌شود که بدانیم او بدون این‌که به قول صابر ابر (کیوان) اسم یکی از بازیکنان تیم فوتبال لاس‌پالماس را بداند، همه دارایی‌اش را روی برد این تیم شرط بسته است؛ آن هم در مقابل تیم پرستاره و قدرتمند رئال‌مادرید!

سال سیمرغ
سال ۹۶ سال مهمی در کارنامه بازیگری جدیدی است، موفقیت او حتی فراتر از دو نقش‌آفرینی خوب در سال ۹۴ بود که با بازی در دو فیلم من و اژدها وارد می‌شود، درخشید. تفاوت بازی‌های او در «تنگه ابوقریب» و «عرق سرد» کاملا محسوس بود که دو فضای متفاوت داشت و مهم‌تر از آن، جدیدی هم دو نقش را با فاصله‌ای دور از هم بازی کرد؛ اولی نقش حسن که جدیدی همان لاتی و بچه تهرونی‌اش را به بهترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن در فضای یک فیلم جنگی و دفاع مقدسی به‌کار گرفت. همکاری دوباره‌اش با جواد عزتی، هفت سال بعد از «آفریقا» هم قابل اشاره است که کیفیت بازی‌ها و جایگاه‌شان در بازیگری، نشان از رشد و پیشرفت محسوس آنها طی این سال‌ها دارد. بازی دقیق و کنترل شده جدیدی در عرق سرد و در نقش یاسر شاه‌حسینی، شکل و شمایلی منفی و ضدقهرمانانه داشت و پاس گلی به خوانش ضدمرد قصه بود. او با تکیه بر برخی مابه‌ازاها و آکسان‌گذاری‌های کلامی در جلوی دوربین (به اقتضای حرفه اجرا) و تفاوتش با گفتار و رفتار پشت دوربین، وجه دورو و متظاهر شخصیت شاه‌حسینی را به‌درستی به تصویر کشید. درخشش جدیدی در فیلم‌های تنگه ابوقریب و عرق سرد، نمی‌توانست نتیجه‌ای به جز سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر داشته باشد. اما از آنجا که بنا به قانونی نانوشته، معمولا برنده‌های سیمرغ، گرفتار آن روی سکه موفقیت می‌شوند، دو انتخاب بعدی جدیدی در سینما باوجود تلاش او برای حضور و بازی متفاوت، جزو نقاط درجه یک کارنامه‌اش نیستند. حضور امیر جدیدی به نقش فرخ و در کنار امیر جعفری گرچه چیزهایی برای جذابیت داشت و اوایل قصه هم با دیوانگی دلچسبی در بازی‌ها و قصه روبه‌رو بودیم اما در ادامه فانتزی از حد مجازش عبور کرد و فیلم وارد فاز هپروتی و غیرقابل هضمی شد. باز حضور جدیدی در «لتیان» و در نقش طاها، شخصیتی متکبر و عصبانی و به‌عنوان غریبه‌ای در جمع آشنایان، سر و شکل بهتر و پیوستگی بهتری دارد. با این حال نشانه‌های آقازادگی‌اش خیلی تیپیکال به‌نظر می‌رسد و خیلی به همراهی مخاطب راه نمی‌دهد.

در حسرت آقاتختی
یکی از شاه‌نقش‌های امیر جدیدی که به سرانجام نرسید، بازی‌اش در نقش جهان‌ پهلوان تختی در فیلم «غلامرضا تختی» بود که ظاهرا به‌ دلیل مشکلات گریم منتفی شد و چند ماه تلاش و عرق ریختن او روی تشک کشتی و شاگردی منصور برزگر برای یادگیری فنون این ورزش، به کوششی حسرت‌بار تبدیل شد. اما سعید ملکان، تهیه‌کننده فیلم غلامرضا تختی، یک‌سال بعد از آن اثر، نقش اصلی اولین فیلم سینمایی خودش به‌عنوان کارگردان یعنی «روز صفر» را به جدیدی سپرد. در این فیلم که هنوز اکران نشده، جدیدی در نقش یک مامور ارشد و زبده وزارت اطلاعات بازی کرد که مامور دستگیری عبدالمالک ریگی می‌شود. روز صفر تریلری ملتهب است که استایل و ورزیدگی جدیدی به کار جذابیت و اکشن بیشتر آن آمد و نشان داد که اگر فضاسازی چنین آثاری به‌درستی انجام شود، جدیدی می‌تواند گزینه‌ای مناسب برای بازی در نقش قهرمانان این فیلم‌ها باشد. لحظه حضور مسعود فراستی در نشست رسانه‌ای این فیلم در جشنواره فجر و در آغوش گرفتن جدیدی و بوسه تاییدآمیز او، احتمالا از سوررئالیستی‌ترین لحظات تاریخ سینمای ایران است!

یک قهرمان متفاوت
با وجود این‌که جدیدی در همین ۱۱ سال فعالیتش در سینما امتحانش را برای یک بازی استاندارد پس داده بود اما دروغ چرا؟ به‌دلیل تفاوت شکل و شمایل و شیوه بازیگری آمیخته با اندکی چاشنی اغراق‌آمیز اما جذاب و سینمای رئالیستی و بازی‌های ملموس و باورپذیر سینمای فرهادی، نگران بودیم حضورش در فیلمی از اصغر فرهادی پاشنه‌آشیل و چشم اسفندیار «قهرمان» باشد اما به محض مواجهه و از همان نمای اول پی به گمانه‌زنی اشتباه خود بردیم و اتفاقا جدیدی به نقطه‌قوت و امتیاز فیلم تازه فرهادی تبدیل شد و به جز امتیاز کارگردانی، بخش مهمی از همدلی مخاطب با شخصیت رحیم و همراهی او با قصه به‌ علت بازی متفاوت و تاثیرگذار جدیدی است. او در قهرمان، پرسونایی یک‌سر متفاوت از نقش‌های قبلی‌اش را بازی می‌کند و هیچ نشانی از آن لحن حرف زدن آشنا و شمایل لاتی و لوطی‌منش نمی‌بینیم و آن تنومندی و ورزشکاری، به‌هیچ وجه به چشم نمی‌آید. او حتی در صحنه‌های مستعد خشونت همچون درگیری هم با مهار و کنترل فرهادی، بازی درست و دقیق و به اندازه مختصات نقش ارائه می‌کند. جدیدی همچنین آن صدای بم همیشگی خود را اینجا تبدیل به صدای زیر و مبتنی با شخصیت می‌کند و به‌ لحاظ لحن و آهنگ و حس و حال کلامی هم موفق می‌شود لهجه شیرازی را قابل قبول و باورپذیر اجرا کند.  فارغ از احتمال موفقیت خود فیلم در اسکار پیش رو، دوست داریم روی درخشش جدیدی در بخش بهترین بازیگری مرد هم حساب باز کنیم تا یک اتفاق تاریخی برای بازیگران ایرانی رقم بخورد. همچنین امیدواریم با این توجه جهانی به فیلم و بازی جدیدی، موقعیت و امکانی برای فعالیت بین‌المللی این بازیگر خوب در سینمای جهان فراهم شود و خود او هم با همین دست‌فرمان و البته مجهز کردن به ملزومات این حضور، آمادگی بازیگری در عرصه جهانی را داشته باشد.

یک نقش دیوانه‌وار
امیر جدیدی تا اینجا چهار بار هم چالش حضور در تئاتر را به جان خریده تا توان بازیگری‌اش را روی صحنه هم محک بزند. روایت ناتمام یک فصل معلق، کالیگولا، آوازه‌خوان و شاه ماهی، حضورهای تئاتری جدیدی هستند که بی‌تردید مهم‌ترین آنها همین آخری است که او را به تندیس بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر در سال ۹۸ رساند و جزو معدود بازیگران ایرانی به ویژه در میان نسل جدید بازیگران است که مهم‌ترین جوایز بازیگری در سینما و تئاتر را در کارنامه خود دارد.
او در شاه‌ماهی، نقش کیسان یک دیکتاتور دیوانه و بی‌رحم در جزیره‌ای نفرین‌شده را بازی می‌کند و همه صلابت صورت و بمی صدا و ورزیدگی بدنی‌اش را به بهترین شکل به کار می‌گیرد و هیولایی جذاب و ترسناک ترسیم می‌کند.

با احترام به آغاسی، بهرامی، فدرر و دیگران
امیر جدیدی تنیسور ماهری است و حتی در این زمینه مربیگری هم می‌کند. مهارت جدیدی در این رشته ورزشی ضمن این‌که در استایل ورزشکاری و تاثیرش در نقش‌آفرینی‌های اکشن و مبتنی بر بدن این بازیگر و «مچ‌پوینت»‌هایش (امتیازهای پیروزی‌بخش‌) در بازیگری غیرقابل انکار است، در مقطعی باعث شد او از سوی سرمربی به تیم‌ملی تنیس ایران هم دعوت شود اما برخی واکنش‌های منفی در نهایت باعث انصراف جدیدی از حضور در تیم‌ملی شد. سرمربی تیم‌ملی تنیس به جز مهارت جدیدی در تنیس و موفقیتش در برخی رقابت‌ها، یکی از دلایل دعوت از او را اتفاقا شهرت و محبوبیت این بازیگر در سینما عنوان کرده بود که می‌تواند نقشی مهم در بازتاب مسابقات تیم داشته‌ باشد.

سی پاره منم ترک چله کن
حضور امیر جدیدی در فضای مجازی و در اینستاگرام هم خیلی منطبق بر همین شمایل بازیگری‌اش است؛ منتها خیلی موجزتر و مختصرتر و بسیار مبتنی بر شعر و ادبیات. در بیوی صفحه‌اش این مصرع معروف مولانا را نوشته: سی پاره منم ترک چله کن. اظهار ارادتش به برخی دوستان و بزرگان، با همان ادبیات زورخانه‌ای، ورزشکاری، داش مشدی‌وار و لوطی‌طور و بهره‌گیری درست از برخی نظم و نثرهای ادبیات غنی و کلاسیک ایران، لذت مشاهده و مطالعه پست‌ها و کپشن‌هایش را بیشتر می‌کند.
 
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها