به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، مردی جوان که به اتهام سرقت به زندان افتاده بود با سند از زندان مرخصی گرفت و سرقتهایش را انجام داد و بعد از پایان مدت مرخصیاش به زندان برگشت.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟
دفعه اول یا دفعه دوم؟!
دفعه اول چرا سرقت کردی؟
رفیق ناباب. اوضاع مالی که خودتان بهتر میدانید تعریفی ندارد. مخصوصا برای افرادی که نه کار و حرفهای بلد هستند و نه تحصیلاتی دارند. خلاصه بیپولی به جانم افتادهبود و در بساط شبانهای که با دوستان داشتم، پیشنهاد سرقت را مطرح کردند. اولش ترسیدم، با خودم گفتم اگر لو بروم، اگر گیر بیفتم اما آنقدر دوستان ناباب تعریف کردند که یکشبه کلی پول بهدست میآوردند، ماشین آنچنانی و سفرها و خوشگذرانی. خلاصه آنقدر گفتند که تصمیم گرفتم با آنها همراه شوم. نقشهمان سرقت لوازم داخل خودرو بود.
برای این کار آموزش دیدی؟
بله. یکی از همان دوستان در جمع به من در چند ساعت آموزش داد و حتی باهم تمرین هم کردیم. البته از من حقوق گرفت و برای این چند ساعت آموزش قرار شد در پنج سرقت اول هر چه را بهدست آوردم، با او نصف کنم. من هم قبول کردم و همراه شدیم.
چه شد که دستگیر شدی؟
چند سرقت اول خوب بود اما در یکی از سرقتها پلیس هنگام سرقت ما را گرفت و به زندان افتادیم.
و اینکه سری دوم چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
رد مال. من از اول هم پولی نداشتم چه برسد به اینکه با پول نداشته بخواهم رد مال بدهم.
پولهایی که از سرقتها بدست آوردی را چه کردی؟
اول اینکه هر چی سرقت کنی، یک دهم قیمتش را از سارق میخرند. مثلا اگر لاستیکی دو میلیون تومان باشد، از سارق 200هزار تومان میخرند. دوم اینکه در پنج سرقت اول هم مجبور بودم نصف پولی را که بهدست میآوردم ،به همدستم و بهروز که به من آموزش دادهبودم، پرداخت کنم. از همه مهمتر پول بادآورده را باد میبرد و اصلا برکت ندارد. هر چه پول از این راه بهدست آوردم خیلی زود از دستم رفتم و خرج تفریح شد.
پس برای رد مال سرقت کردی؟
بله. شکات میگفتند درصورتی رضایت میدهند که من بتوانم هزینه اموال سرقتی را به آنها برگردانم. آن زمان که سابقهدار نبودم، کاری نداشتم چه برسد به اینکه سابقه کیفری هم داشتم. البته باید آزاد میشدم که بتوانم کاری پیدا کنم که آن هم به خاطر رضایت ندادن شکات امکانپذیر نبود.
نقشهات در مورد پرداخت این رد مال را توضیح بده؟
از زندان درخواست مرخصی کردم و با سند آزاد شدم. در مدتی که از زندان آزاد بودم چند سرقت انجام دادم و بعد از پایان مدت مرخصیام به زندان برگشتم.
فکر نمیکردی دستگیر شوی؟ تو هنوز در زندان بودی و با جرم جدید مدت زندانی بودنت بیشک زیادتر میشد؟
حقیقتش فکر نمیکردم این بار شناسایی شوم.
چرا چنین فکری میکردی؟
برای اینکه در زندان بودم و پلیس حتی اگر رد کامل مرا میزد، چون در زندان بودم فرضیه اینکه من سارق هستم رنگ میباخت.
اما شناسایی شدی؟
دقیقا. وقتی داشتم یکی از سرقتها را انجام میدادم دوربین تصویر مرا میگرفت. با اینکه صورتم پوشیده بود اما از نظر جثه توسط ماموران شناسایی شدم. زمانی که برای تحقیقات از زندان به اداره آگاهی منتقل شدم سعی کردم حقیقت را کتمان کنم اما مدارک آنقدر زیاد بود که به ناچار واقعیت را گفتم.
هلیا نصرتی - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: