اما کار وقتی سختتر میشود که در همان گام اول به عنوان هنرمند حرفهای، کارت را ویژه و بینقص انجام میدهی و باز هم انتظار خود و توقع مخاطبان را بالاتر میبری. ویشکا آسایش به قدری رشید و بلندهمت و بااستعداد بود که هم آبروی اسلاف فرهنگی و هنرمندش را حفظ کرد و مهمتر از آن به هویتی یگانه و مستقل در هنر دست یافت و هم مقهور موفقیت و اوج آغازیناش در بازیگری نشد و مسیرهای مختلفی را در ادامه تجربه کرد و خود را به عنوان بازیگری اهل چالش به مخاطبان شناساند. ویشکا آسایش، یکی از معدود بازیگران زن سینمای ایران است که هم در نقشهای کمیک قریحه و توانایی دارد و هم در نقشهای جدی و میتواند در هر دو زمینه و به عنوان نقش اصلی یا مکمل، بار فیلم را به دوش بکشد. درخشش اخیر او در فیلم «گورکن» (کاظم ملایی) و کمی قبلتر بازی نمکیناش در سریال «دراکولا» باعث شد نگاهی به کارنامه این بازیگر داشته باشیم.
یک شروع توفانی
موفقیت: ویشکا آسایش بعد از تحصیل در زمینه طراحی صحنه و لباس و بازگشت از لندن، در اولین کار حرفهایاش به عنوان بازیگر، جلوی دوربین داییاش مازیار پرتو در سریال «امام علی» (ع) قرار گرفت. او در همین نخستین گام که قدم دشواری هم بود، عملکرد درخشانی داشت و نقش سخت قطام را به بهترین شکل بازی کرد. به محض شنیدهشدن موسیقی فرهاد فخرالدینی و بعد از لوگوی سریال، این صورت و دستهای حنابسته قطام بود که میدیدیم. نمایی که خبر از اتفاقی تلخ در سریال میداد. گریم و شکل و شمایل بازی عربی و رفتارهای نمایشی آسایش، به خوبی شخصیت انتقامجو و اغواگر قطام را منتقل میکرد. دیالوگی چون «من قطامم؛ دختری ۲۰ ساله که دلی ۷۰ ساله دارد و جز کینه نمیشناسد.» با بازی خوب آسایش و البته صداپیشگی مینو غزنوی، چکیدهای از کاراکتر قطام بود.
مسیر: آسایش بعد از شروع درخشان و موفق در تلویزیون، بلافاصله به سینما رفت اما در سالهای بعد هرازگاهی دوباره به تلویزیون برگشت و نقشهایی بازی کرد. فارغ از تلاش او برای ایفای نقشی متفاوت، برخی از آنها به بار نشست و بعضی هم نه. بازیاش در نقش آی بانو در سریال «نردبام آسمان»، باوجود اینکه در بحث انتقام، یادآور نقش قطام بود اما مهربانی و ویژگیهای مثبتی هم داشت و باعث شده بود با شخصیت پیشبینیناپذیری مواجه باشیم. در این کار صدای خود آسایش را میشنیدیم اما به طرز جالبی صداپیشگی شخصیتی که او را در اوایل سریال به جماعت معرفی میکند (ماهچهره خلیلی) را مینو غزنوی به عهده دارد؛ دوبلورش در سریال امام علی (ع).
در مختارنامه، نقش جعده، همسر امام حسن (ع) را بازی میکرد. سکانس مشترک او با فریبرز عرب نیا (مختار) از مهمترین و بهیادماندنیترین لحظات این سریال است. وقتی مختار درباره خطر معاویه و نقشه برای مسمومکردن و شهادت امام به جعده هشدار میدهد، شاهد «بازیگری» جعده هستیم که در واقع حاصل هنر بازیگری آسایش است، در نقش همسری که وانمود میکند وفادار و نگران و دلواپس است.
در «پردهنشین» یکی از نقشهای خوب و متفاوت آسایش را میبینیم؛ زنی به نام هدی که آسایش، دیسیپلین و انضباط خاصی را برای این کاراکتر تعریف میکند. ریتم تند حرفزدن آسایش در خدمت شخصیت و قصه است و نیش و کنایههایش، نقش مهمی در تضاد میان شخصیتها و شکلگیری درام دارد. تغییر شخصیت هم به تدریج اتفاق میافتد و با بازی خوب آسایش به مخاطب منتقل میشود.
نقش خاور (پارمیدا) گلچین خاتونآبادی در مجموعه «دیوار به دیوار» (و دیوار به دیوار۲) که تا اینجا تنها نقش کمدیاش در تلویزیون است، به پای کمدیهای موفقاش در سینما نمیرسد اما به هرحال در حد و اندازه نقش و مجموعه، کار را راه میاندازد.
از مروارید تا ژاژا ژوون!ویشکا آسایش تاکنون فقط در دو سریال شبکه نمایش خانگی حضور داشته است اما همین دو حضور هم متفاوت از یکدیگرند و نقشها زمین تا آسمان با هم فرق دارند. در «نهنگ آبی» نقش پیچیده مروارید را خوب بازی کرد و همان چهرهاش در تیتراژ اول با موهای بلوند و ناخنهایی با لاک سیاه و نگاه خیره و ترسناک به دوربین نشان میداد که قرار است با چه شخصیت خانمانبرانداز و توطئهگری طرف باشیم. در «دراکولا» هم یکی از بهترین نقشهای کارنامهاش را بازی کرد و بازیاش در نقش ژاله کبیری (ژاژا ژوون)، کاملا متناسب با فضای کمدی و فانتزی اثر بود. نوع حرفزدن، خندیدن و راهرفتناش به خوبی معرف شخصیت زنی ثروتمند و از خود راضی و اهل چشم و همچشمی و بیخبر از حال مردم بود.
روشناییهای صحنهحضور کمی آسایش در تئاتر چندان نیست اما همان اندک حضورها تا امروز کیفیت قابل اشارهای دارد، چه وقتی به عنوان طراح صحنه و لباس نمایشهایی چون مترسک و لابی و طراح لباس نمایش باغ آلبالو فعالیت میکرد و چه وقتی به عنوان بازیگر در نمایشهای «ملکه زیبایی لینین» و «میسیسیپی نشسته میمیرد» (هر دو به کارگردانی همایون غنیزاده) روی صحنه حاضر میشد. ویژگیهای فیزیکی و علاقه آسایش به برخی اکتها و اغراقهای نمایشی به خوبی با این دو نقشاش جفت و جور بود و به کار آمد؛ در اولی در نقش دختری ۴۰ ساله که رابطه پرتنشی با مادرش دارد و در دومی در نقش یک فمفتال و زن مرگبار و افسونگر.
خنده و خبر وحشتناکابتدا: آسایش بیشتر از هر کارگردانی با داوود میرباقری کار کرده است؛ بازی در سریال امام علی (ع)، طراحی صحنه معصومیت از دست رفته، بازی در مختارنامه، بازی در فیلمهای ساحره و مسافر ری. ساحره نخستین حضور آسایش در سینما اگرچه به گرد پای نقش مهمش در سریال امام علی(ع) نمیرسد، اما بازی در دو نقش رعنا و عروسک (که حرکاتی مکانیکی دارد و آسایش هم خوب از عهده آن برمیآید)، باعث میشود مخاطبان و اهل سینما بیشتر با استعداد این بازیگر آشنا شوند. اینجا هم مثل نقش قطام، مینو غزنوی دوبلور آسایش است. نخستین نما و دیالوگ آسایش در این فیلم (از برشت)، به نوعی چشماندازی از نقشهای کمدی و جدی او در سینما هم به دست میدهد: «آن که میخندد هنوز خبر وحشتناک را نشنیده.»
مسیر: آسایش در ادامه فعالیت سینماییاش با کارگردانهای معتبری کار کرد، مثل مسعود جعفری جوزانی (بلوغ)، علیرضا داوودنژاد (هشت پا)، کیومرث پوراحمد (گل یخ)، مازیار میری (کتاب قانون) و... اما باوجود تلاشهایش، نقشها چندان مهم و ویژه نبودند. با این حال آسایش حتی در بعضی از همین نقشها هم کاری میکرد تا به یاد تماشاگر بماند؛ مثل شلیکش به محمدرضا فروتن در هشت پا یا فرانسوی حرفزدنش در کتاب قانون در نقش یک دکتر زنان. شاید میان این نقشهای کماهمیتترش در سینما، بتوان به روشنک در مسافر ری اشاره کرد؛ کنیزی طغیانگر (با صداپیشگی مریم شیرزاد) که تحرک و ماجراجویی نقش، با توانایی و ورزشکاری آسایش جور درمیآمد.
موفقیت: معمولا به شکل خرافی، از نحسی ۱۳ صحبت میکنند اما آسایش بهترین موفقیتش در سینما را در سیزدهمین سال فعالیتش در این مدیوم به دست آورد. نقش بیتا دارابی، یک مدیر دبیرستان دخترانه که ضد مرد است در «ورود آقایان ممنوع» (رامبد جوان)، بهترین بستر برای بروز استعداد و ذوق و خلاقیت آسایش بود و او را به عنوان یک ستاره زن کمدی مطرح کرد. آن پوشش، عینک و سبیل و نوع حرفزدن و جزئیات کمنظیر در بازی، کار خودش را کرد و به جز رضایت و تشویق تماشاگران، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر را هم برای او به ارمغان آورد.
ادامه: نقش دارابی در «ورود آقایان ممنوع» به قدری در اوج است که تکرار آن دشوار به نظر میرسید. برای همین نقشهای بعدی آسایش در سینما باوجود تفاوت و ترکیبی از نقشهای کمدی و جدی، زیر سایه آن نقش و البته کاراکتر برجسته قطام هستند. با این حال شاید بتوان به بازی کوتاهش در «سیزده»، حضور بانمکش در نقش فریبا در «نهنگ عنبر» (هر دو قسمت)، در مدت معلوم و خوب بد جلف اشاره کرد.
در حالی که به نظر میرسید آسایش تنها به عنوان یک بازیگر حرفهای و به اقتضای شغلش به فعالیت ادامه میدهد، نقش سوده شریفزادگان در فیلم «گورکن» (کاظم ملایی) از راه رسید و برگ دیگری از تواناییهای آسایش را رو کرد. روند بازی او در قصه قابل اشاره است و آن عشق و مهر مادری و به آب و آتش زدن برای نجات فرزند و آن شوک پایانی، همگی ماحصل درک و دریافت درست بازیگر از نقش و فیلمنامه هستند. حتی دستهای پررگ او در نماهای آغازین و موقع پخت شیرینی هم به کمک فیلم و کاراکتر میآید و درست در آن لحظه بهتانگیز و وحشتناکی که همان دستها را بر سر و صورت و پیشانیاش میکشد، کار میکند. بازی خوب و تاثیرگذار آسایش باعث شد او جایزه بهترین بازیگر زن از نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم ریورساید آمریکا را دریافت کند.
کاظم ملایی نویسنده و کارگردان فیلم «گورکن»
همیشه دوست داشتم داستانی در ستایش مادر بنویسم. مادر بودن موقعیت عجیب و پیچیدهای است و درک ابعاد مختلفش، اصلا کار آسانی نیست. «گورکن» را نوشتم، قهرمان قصه یک مادر است و یکی از بزرگترین شانسهای من برای ساخت آن، حضور ویشکا آسایش در قامت قهرمانش بود. نه اینکه ویشکا انتخاب متفاوت و انتحاری این نقش بود، نه، به این دلیل که او در درجه اول یک مادر بود، موقعیتی که خیلی از همکاران او در این رده سنی تجربهاش نکرده بودند. ویشکا مثل یک کودک زلال و بازیگوش است و در عین حال درست مثل یک مادر، عمیق و سرشار از لحظات مادرانه. در اولین مواجهه جوری برخورد میکند که انگار سالهاست تو را میشناسد. بیبغضترین آدمی است که در سینما میشناسم و از روحیه و منش او سخت به وجد میآیم. بهشدت منظم و همراه است بهطوری که با او بهراحتی میتوانید سالها فیلم و سریال بسازید، بدون اینکه ذرهای از اشتیاق روز اولش/ اولتان کاسته شود. وسیع و مهربان است و چنان بینش عجیبی دارد که او را هیچوقت گرفته و دمغ نخواهید دید. ویشکا در نقش «قطام»، یکی از شخصیتهای جذاب کودکی ما دهه شصتیهاست. فقط یک بازیگر هوشمند میتواند شخصیت خاص «خانوم دارابی» را با آن ظرایفش خلق کند و امروز چه مفتخرم که از «سوده شریفزادگان» هم بهعنوان یکی از نقاط عطف کارنامه کاری او اسم میبرند. اعتراف میکنم روزی که برای کار با او تماس گرفتیم نگران بودم، نه، به ظرفیت و توانایی او شکی نداشتم، نگران تناسب نقش بودم، مضطرب بودم که نکند این مادر برای مخاطب همدلیبرانگیز جلوه نکند و امروز چقدر بابت این تصمیم خوشحالم. گورکن میخواهد لحن و مزه خودش را داشته باشد، دوست دارد بندبازی کند و تلاش کند که عوام و خواص را دور هم جمع کند. برای همین خیلی صفر و صدی است، عدهای آن را پسندیده و گروهی هم با آن ارتباط نگرفته و لوس و بیمعنی و بیسر و ته صدایش میکنند. ولی این نکته برایم بسیار جالب و ارزشمند است که اکثر موافقان و مخالفان فیلم اعتراف میکنند که ویشکایش درجه یک و بینظیر است و صادقانه تلاش او را تحسین و تمجید میکنند.
ویشکا «سوده» را خیلی دوست داشت و تمام قدرت و دقت خود را به کار گرفت تا آن زن را به درستترین شکل ممکن خلق کند. در طول فیلمبرداری از او چیزهای زیادی یاد گرفتم و امروز حقیقتا از همکاری و دوستی با او به خود میبالم. ویشکا گروتسک دارد، جسور و دیوانه است، یکه و یگانه است و ختمکلام بکر است. یقین دارم که همچنان دست به انتخابهای متفاوت زده و بهخاطر تواناییاش، انتخاب متفاوت کارگردانهای زیادی هم میشود.یک انسان، یک بازیگر، یک ورزشکار، یک دوست و یک مادر فوقالعاده است و آرزو میکنم که باز هم شانس همکاری دوباره با او را داشته باشم.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم