به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، مرد جوان وارد دادگاه خانواده شد و پس از اینکه پروندهاش را به قاضی داد، گفت: آقای قاضی میخواهم هسرم را طلاق بدهم. دیگر تحمل زندگی با او را ندارم.
وقتی قاضی از او علت درخواست طلاق را پرسید، مرد جوان پاسخ داد: همسرم مرتب از خواهرش مشورت میگیرد و هرکاری میخواهد بکند اول به او میگوید. او به من اهمیت نمیدهد و هرچه خواهرش میگوید همان را انجام میدهد؛ حتی اگر من مخالف آن کار باشم. مهشاد فقط یک خواهر دارد و این دختر بلای زندگیمان شده است. من دیگر از دست دخالتهای بیجای خواهرزنم خسته شده و میخواهم از همسرم جدا شوم.
قاضی از او پرسید: چند وقت است که ازدواج کردهاید؟
مرد جوان پاسخ داد: چهار سال است ولی در این مدت یک روز خوش هم نداشتهایم. مهشاد مرتب از خواهرش مشورت میگیرد. خواهرش با او دوقلوست و در همه کارهایش دخالت کرده و مرتب در زندگی ما نظر میدهد؛ حتی برای عروسی و جشن و خواستگاری هم خواهر مهشاد بود که دستور میداد و تمام برنامهها را خودش میچید و همهچیز باید طبق نظر او انجام میشد. خواهر مهشاد هر از گاهی به خانه ما میآید و حتی درمورد دکور خانه هم نظر میدهد. حتی بارها بین من و همسرم اختلاف انداخته و باعث درگیری شدید ما شده است. او مرتب مهشاد را علیه من پر میکند و او را به جان من میاندازد. دیگر از این وضعیت خسته شدهام. همسرم هم هیچ کاری برای بهترشدن زندگیمان نمیکند برای همین میخواهم از همسرم جدا شوم و دیگر تحمل دخالتهای بیجای خواهرزنم را ندارم. حتی پدرزن و مادرزنم بارها با خواهرزنم دعوا کردهاند که چرا در زندگی ما دخالت میکند ولی او دستبردار نیست و میدانم که اگر همینطور پیش برود زندگی ما تبدیل به میدان جنگ میشود.
بعد از حرفهای این مرد، همسر او نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. من فقط یک خواهر دارم. ما با هم دوقلو هستیم و همین مساله باعث میشود به او احساس نزدیکی زیادی داشته باشم. من بهشدت به خواهرم وابسته هستم و در همه موارد باید از او نظر بگیرم اما شوهرم این موضوع را درک نمیکند و همیشه سعی میکند برعکس نظر خواهرم حرف بزند. همیشه لجبازی میکند. احساس میکنم به علاقه و وابستگی من به خواهرم حسادت میکند. نمیتواند این مساله را بپذیرد. در این مدت بارها سر این موضوع با هم دعوا کردهایم. سجاد به زندگیمان اهمیتی نمیدهد و با خواهرم سر لج افتاده و همین مساله باعث میشود که من هم با او لج کنم. در نهایت نیز هردو تصمیم به جدایی گرفتیم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
مرز کمک و دخالت
سارا شقاقی، روانشناس دراینباره میگوید: معمولا دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی و نحوه مواجهه با آن یکی از دغدغههای مهم زوجهای جوان بعد از ازدواج است. طبیعتا یکی از عوامل مهم در اختلافات زناشویی بین زوجهای جوان، همین دخالتهاست. گرچه معمولا والدین و اطرافیان تصور میکنند این دخالتها با نیت خیرخواهی صورت میگیرد ولی اکثر مواقع تاثیرات منفی بر روابط میگذارد و حتی ممکن است به طلاق زوج نیز منجر شود. اختلاف و درگیری بین خانوادهها، فاشکردن اسرار زندگی زناشویی، آشنا نبودن زن و شوهر با مهارتهای زندگی، وابستگیهای بیشازحد عاطفی به خانواده، نداشتن استقلال مالی و... از مهمترین دلایل دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی زوجهای جوان است؛ بنابراین زن و شوهر باید به این گونه موارد آگاه باشند و با کسب مهارتهای زندگی ازدواج کنند و همین مهارتها باعث میشود زوجها بتوانند بدون هیچ ناراحتی و اختلافی، دخالت اطرافیان در زندگی مشترکشان را کم کنند. اگر زن و مرد با اینگونه مسائل آشنا باشند بهراحتی میتوانند از نابودی زندگی مشترکشان جلوگیری کرده و آسایش و آرامش را به یکدیگر هدیه دهند. برای همین اگر در زندگی زناشویی دخالت اطرافیان بیش از اندازه بود، باید با اصول و روشهای منطقی این دخالتها را از بین ببرند تا لجبازی و اختلاف در زندگی مشترک به وجود نیاید. اطرافیان هم باید مرز دخالت و کمک را بشناسند و سعی کنند به استقلال زوجها بهخصوص در روزهای ابتدایی زندگی توجه داشته باشند و اگر آنها دچار مشکل شدند با راهنمایی مسیر درست را به آنها نشان دهند و از برخوردهای چکشی و اجبار خودداری کنند.
سیما فراهانی - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد