داستان آدم‌هایی که در همراهی با حسین (ع) سرنوشت متفاوتی پیدا کردند

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

گزارشی از یک مراسم عزاداری در فرانسه که در آن شیعیانی از چهار گوشه دنیا حضور دارند

صدای عزای حسین (ع) را از پاریس می‌شنوید!

بعد از چند هفته غیبت توفیق شد که باز هم در صفحه فرامرزنامه همراه شما باشم. از آن‌جا که متناسب با ایام شهادت این شماره هم حال‌وهوای محرم را گرفته در خدمتم با ارائه گزارشی از کم‌وکیف برگزاری عزاداری برای اباعبدا... و اصحاب بزرگوارش (علیهم السلام) در کشوری لاییک و دین‌گریز.
کد خبر: ۱۳۳۳۷۳۱

اینجا فرانسه است، صدای ما را از پاریس می‌شنوید!

غدیر؛ تا ابد نقطه عطفی برای تاریخ 
نمی‌دانم شما تا به حال این دو ماه شور و شعور حسینی را بیرون از جغرافیای ایران تجریه کرده‌اید یا نه. من اما سال‌ها تجربه‌اش کرده‌ام. بگذارید همین اول حجت را بر شما تمام کنم و بگویم برای کسی که هر سال شب اول محرم پیراهن سیاهش را تن می‌کند و شب آخر صفر با هزار غم و اندوه بیرون می‌آورد و با التماس خدا را قسم می‌دهد که سال دیگر هم عجل مهلتش بدهد تا لذت عاشقی‌کردن را به جان جرعه‌جرعه بنوشاند، بزرگترین عذاب نفس‌کشیدن در هوایی است که شب‌هایش را دود اسفند سفید نمی‌کند و کوچه خیابان‌هایش با آن اسامی شریف و عزیز زینت نمی‌گیرد.

مگر می‌شود محبت حضرت‌ حسین (علیه‌السلام) در دلت نشسته باشد و قلبت مچاله نشود از دیدن مردمانی که به وقت شهادت سرگرم روزمرگی‌های خودشانند و مثل هر روز و همیشه این‌طرف و آن‌طرف پرسه می‌زنند. این حرف‌ها را تا تجربه نکنی نمی‌فهمی.

مثل ماهی‌های در آب که قدر آب را زمانی می‌فهمند که بیرون آن دست و پا بزنند؛ البته شرایط این روزها بی‌تاثیر نبوده در تفهیم این‌قدر برای ما. حالا همه ما خیلی خوب فهمیده‌ایم چقدر به حضور در مجالس این‌چنینی نیازمندیم و اگر نباشند چقدر کم داریم‌شان. خودخواهی است و نباید بگویم اما شما که غریبه نیستید، این‌که این دو سال وضعیت ما و شما تا حد زیادی مشابه هم شده، قوت قلب ماست به این‌که همگی دردی مشترک داریم و در این غربت تنها نیستیم اما این حکایت نقاط روشنی هم دارد؛ ما در اوج غربت خیلی هم غریب نیستیم. می‌خواهم امروز به عنوان مهمان‌هایی ویژه دعوت‌تان کنم به «بزرگداشت سالار شهیدان» در انجمن الغدیر، مرکز اسلامی شیعیان لبنان.

هوا را از ما بگیر روضه‌ات را نه

سه روز قبل شروع محرم اطلاعیه‌اش را فرستادند در گروه. گروهی با عنوان «شیعیان‌فرانسه» که 56عضو از سراسر دنیا دارد. زیر پوستر مراسم نوشته بود: «عزاداری به مناسبت بزرگداشت سالار شهیدان به مدت 13شب» بعد ساعت، یادآوری رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی ماسک و فاصله‌اجتماعی و اطلاعات تکمیلی‌تر. امسال برخلاف سال پیش تصمیم بر این شد که مراسم‌ این مرکز به‌صورت حضوری برگزار شود. از اواخر ماه می یعنی حدود دو ماه پیش که قرنطینه رسما به پایان رسید و محدودیت‌ها یکی‌یکی برداشته شد حسینیه‌هایی که از قبل مجوزهای لازم را دریافت کرده بودند هم اغلب فعالیت‌شان مجدد از سرگرفته شد با قرائت دعای کمیل هر پنجشنبه شب‌ها و حالا یک دهه عزاداری برای سیدالشهدا.(این را هم محض اطلاعات بیشتر شما بگویم که در پاریس چند حسینیه معروف وجود دارد که تا پیش از کرونا به‌صورت هفتگی فعال بودند و هر کدام متعلق به ملیت‌های مشخصی هستند البته به دلایل سیاسی و حاکمیتی همه در حاشیه شهرند نه در مرکز شهر. مثلا حسینیه بیت‌المهدی که برای الجزایری‌هاست در منطقه اپینه تاسیس شده، مرکز اسلامی ایرانیان که مکان ثابتی ندارد و همین الغدیر که منتسب به لبنانی‌هاست و در مونتروی واقع شده است)

با هر زبان که بخوانی دل می‌بری

«آلمانی قدبلند اما هیچ نمی‌فهمید از روضه. گوشی مترجم روی گوشش بود. پسرک مترجم افغان این‌جور وقت‌ها توی ایوان بالای سالن گرد مسجد می‌نشست و حرف‌های مداح و سخنران را ترجمه همزمان می‌کرد. دیدمش که داشت سینه می‌زد.

برای لحظاتی به حیرانی و گیر افتادگی تازه‌مسلمان وسط دایره زیرپوش‌های سفید چشم دوخته بود و از ترجمه جا مانده بود. روضه‌خوان رسیده بود به اتمام‌حجت امام با جماعت اندک یارانش در شب عاشورا. توی چهره مترجم روی ایوان بالایی بغض پیدا بود. لابد صدایش توی گوش پسرک آلمانی مرتعش بود وقتی می‌گفت که امام گفته شب است، تاریک است، من نمی‌بینم‌تان، راه‌تان را بکشید و بروید.»

کتاب رستا‌خیز را اگر خوانده باشید روایت پانزدهم می‌رسید به این چند خط. شب‌دوم محرم وقتی وارد حسینیه شدم تجسم این خطوط را مقابل چشمم دیدم.

سخنران که خطبه‌هایش را به زبان عربی برای حضار می‌خواند، مترجم که در اتاق مخصوص برای خارجی‌ها ترجمه همزمان انجام می‌داد و خارجی‌هایی که متمرکز شده بودند و از داخل گوشی‌های روی سرشان مراسم را دنبال می‌کردند.

عزاداری در کشور ثالث هم ملزومات عجیب و غریبی دارد! تا یادم نرفته این را هم بگویم همانطور که پیشتر در پوستر اعلام شده بود جلسات با رعایت تمام نکات بهداشتی برگزار می‌شود، اهتمام ویژه به فاصله‌گذاری اجتماعی، ماسک و محلول ضدعفونی -همراهان همیشگی این روزهای ما- جلوی در اصلی هنگام ورود. در طول این سیزده شب، مراسم با قرائت زیارت عاشورا شروع می‌شود با سخنرانی ادامه پیدا می‌کند و بعد از سینه‌زنی، قرائت زیارت وارث و دعای فرج به پایان می‌رسد.

از خارجی‌هایی که با گوشی‌های مترجم مراسم را دنبال می‌کنند شنیدید از مداح‌هایی هم بشنوید که به قول خودشان لطمیه را به دو زبان عربی و فرانسه می‌خوانند. از دیگر عجایب عزاداری در کشور ثالث هم این که همزمان ارادتت را به حضرت‌حسین(علیه‌السلام) به چند زبان ابراز می‌کنی.

این مورد را با عزاداری‌های لاکچری یکی نگیرید؛ ابدا بحث این حرف‌ها نیست. پراکندگی محیطی شرکت‌کنندگان، مسوولان امر را به این تدبیر می‌کشاند که اکثریت را ملاک قرار بدهند برای برنامه‌ریزی‌های در اجرا. این‌طور حاصل جمع لبنانی، ایرانی، افغان، تونسی، فرانسوی، الجزایری مراکشی، آفریقایی و... می‌شود سینه‌زنی عربی-فرانسوی.

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

نهصد کلمه را برای شما نوشته‌ام. از اینجا به بعد می‌خواهم کمی با حضرت‌حسین(علیه‌السلام) حرف بزنم. سلام ارباب... سلامی به بلندای 1400سال. حتما خودتان می‌دانید و می‌بینید که هر شب در یک نقطه از این شهر عده‌ای از دل‌سوختگان‌تان دور هم جمع می‌شوند تا از شما بخوانند و بگویند. جمع اندک خودمان را ضرب می‌کنم در پهنای کره‌زمین و به تعداد همه شهرها و کشورها. نتیجه می‌شود رقم عجیبی که توان تصور کردنش بار بزرگی است برای ذهن‌های کوچک ما.

در عوض در دست شماست حساب دقیق تک‌تک‌شان. برای خودم ناشکری نمی‌کنم که خوب می‌دانم همین مجالس کم سروصدای بی‌حاشیه به محض شکایت چند نفر ممکن است از ما گرفته شود اما قبول کنید روزگاری سختی بر شیعه می‌گذرد. خیلی سخت. در هر کجای عالم؛ از شرق تا غرب... نگذارید تنهایی و غربت ما را با خودش ببرد. دریابید این شیعیان سر و پا تقصیر را... .

فائزه آشتیانی - خبرنگار قفسه کتاب در پاریس / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها