همین روزهاست که همزمان با تغییر سکانداران قوه مقننه، قوه قضاییه کشور نیز دوران تازهای را ذیل مدیریت حجت الاسلام محسنی اژهای آغاز کند. اما ارتباط هر دو قوه با حوزه فرهنگ و هنر، موضوعی است که انتظار میرود با توجه به رویکردهای آقای رئیسی در دوره مدیریت بر قوه قضاییه، در دولت سیزدهم نیز تداوم یابد و ضمنا با توجه به همکاری ایشان با آقای اژهای، این راهبردها در دوران جدید مدیریت قضایی کشور نیز ادامه پیدا کند.
بیش از هر چیز هم، درخواست و اعلام نیاز ریاست جدید هر دو قوه از کارشناسان حوزههای تخصصی برای مشارکت در سیاستگذاری و برنامهریزی، باعث شده تا بسیاری از دلسوزان و کارشناسان و صاحبنظران برای طراحی سازوکار عرصه فرهنگ و هنر در دوران تازه، علاقهمندی نشان دهند.
نکته قابل توجه در این مشارکت این است که همان اندازه که مسؤولان ردههای کلان مدیریتی کشور میتوانند به طبیعت کثرت فعالیتها و درگیریها از جزئیات مسائل جاری در حوزههای تخصصی مختلف دور باشند و در عین حال مسؤولیت حفظ دید کلی به هر حوزه تخصصی و هدایت جامعه در مسیر اصلی را بر عهده بگیرند، اهالی آن حوزههای تخصصی دید جزئیتر و دقیقتری نسبت به مسائل جاری در آن دارند و برنامهریزی درست در نتیجه این همکاری، همراه با حس مشارکت و فعالیت اتفاق خواهد افتاد.
در این راستا با تعدادی از هنرمندان، کارشناسان و مدیران فرهنگی در عرصه فرهنگ و هنر کشور درباره اولویتهای عاجل دولت و قوه قضاییه به گفت و گو نشستیم. لازم به ذکر است مطالبی که میخوانید تنها بخشی از نقطه نظر کارشناسان فرهنگ و هنر در این زمینه است و برای مطالعه متن کامل به سایت
جامجم آنلاین مراجعه کنید.
مدیریت فرهنگ
نادر طالبزاده، معاون سینمایی اسبق وزیر فرهنگ و ارشاد
نادر طالبزاده، اهل سینما و مستندسازی پیگیر و دغدغهمند است. سالها در رسانههای مختلف حضور و هم دستی بر مدیریت فرهنگ داشته است.
دولت؛ اساسا فرهنگ و هنر در اولویت نیست
به نظر من اصلا درباره فرهنگ و هنر اصلا نباید صحبت کرد. تا زمانی که ۶۰ درصد مردم در فقر مطلق هستند و ظرف یک سال اخیر اصلا از مواد پروتئینی استفاده نکردهاند، من خودم را تا زمانی که این دست مشکلات حل نشده درگیر فرهنگ و هنر نخواهم کرد. حتی برنامه خودم هم در تلویزیون را بر همین منوال میگردانم که اگر دوباره قرار باشد روی آنتن برویم چه موضوعاتی را در همین مساله مطرح کنیم که به نظرم همین مسائل اقتصادی، مسائل اصلی هستند. ما هرچه از فرهنگ و هنر حرف زدیم، حواس همه پرت شد! اصل مساله این است که کشور را ربودند بردند و هیچ کلانتری هم نبود از دستشان پس بگیرد. الان تازه همه بیدار شدهاند. به هرحال به نظرم اول باید به مساله اقتصاد رسیدگی کنیم.
قوه قضاییه؛ دزدها را بگیرید
در این قوه هم نقاط سیاه زیادی وجود دارد که اگر اصلاح نشود روی بقیه مسائل اثر میگذارد. امیدوارم دوران جدید حریف این نقاط سیاه بشود و این مسیری را که آقای رئیسی بنا گذاشت ادامه بدهد تا مردم حس کنند و امیدوار شوند که قوه قضاییه نظارت دارد و کسی نمیتواند قسر در برود. وقتی کسی ۴۰ سال پیش یک پول سیاه هم نداشت و حالا سرمایه میلیاردی دارد معلوم است دزد توی شهر آمده و کسی نفهمیده و یکی دو نفر هم نیست. وقتی آمار پولدارها میرسد به ۲۵۱ هزار نفر و از عربستان هم بالاتر میزند پس نشان میدهد اول اینها را باید حل کرد.
محسن پرویز، معاون فرهنگی اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد
محسن پرویز در نیمه دوم دهه ۸۰، یکی از مدیران فرهنگی کشور بود. او وقتی معاون فرهنگی وزیر ارشاد شد، طی اقدامی فوری یارانه کاغذ را حذف کرد. حالا باید دید اگر او قرار باشد به متولیان جدید در دولت و قوه قضاییه پیشنهاد بدهد، چه خواهد گفت.
دولت؛ برنامه طولانی مدت
نخستین کاری که دولت برای فرهنگ و هنر و ادبیات باید صورت دهد، رسیدگی به وضع معیشت اهالی این حوزه است. مردم غالبا گمان میکنند هنرمندان از جمله بازیگران سینما و خوانندهها بسیار پولدار هستند و وضع بد اقتصاد تاثیری بر معیشتشان ندارد. درصد هنرمندانی که چنین شرایطی دارند اندک است و باقی هنرمندان واقعا بیکارند در این ایام. در صنعت نشر که اوضاع به مراتب بدتر است. در وهله بعدی، دولت بیش از اینکه به اصلاح ساختارها نیاز داشته باشد، به برنامهریزی طولانیمدت نیازمند است؛ طرح و برنامههایی که با تغییر مدیران فرهنگی، مسکوت نماند.
قوه قضاییه؛ حل اختلاف بیرون از دادگاه
اقدام عاجل در قوه قضاییه تلاش برای کاهش پروندههای ورودی در همه حوزهها از جمله در فرهنگ و هنر باید باشد. در جامعهای که کوچکترین تعارضها و جزئیترین درگیریها منجر به تشکیل پرونده قضایی میشود، نمیتوان به سلامت قضایی و عدالت رسید. بسیاری از مسائل باید خارج از دادگاه و به صورت کدخدامنشی حل و فصل شود. یکی از اهالی فرهنگ در مطبوعات اظهار نظری علیه دیگری میکند و تهدید میشود که به دادگاه کشانده خواهد شد. ما طبعا نباید مجاز به اهانت باشیم، اما نباید اینطور هم باشد که همه این اختلافات را به قوه قضاییه ارجاع دهیم. دادگاه محل رسیدگی به جرم باید باشد نه محل حل اختلاف. پس از این اقدام عاجل، باید برای اصلاح قوانین آستین بالا زد. برخی قوانین موجود، خود سببساز ایجاد پرونده هستند.
مهدی کاموس، مدیر کل سابق دفتر مطالعات سازمان تبلیغات اسلامی
مهدی کاموس، نویسنده و پژوهشگر که روی سبک زندگی در تاریخ ادبیات داستانی بهخصوص پس از انقلاب اسلامی مطالعه داشته، کتابهایی چون «نیایش نسل سرخ، مرغ حق، نخل بهشتی و ...» را در کارنامه دارد. کاموس درباره اولویتهای دولت سیزدهم گفت:
دولت؛ تعریف فلسفه ادبیات
پیشنهاد من به دولت سیزدهم توجه به فلسفه ادبیات است. اینکه الان ادبیات ما اوقات فراغت مردم را پر میکند؟ چقدر به تاریخ اجتماعی ایران توجه دارد؟ تا چه اندازه در حوزه انسان تمدن نوی اسلامی کار میکند؟ معتقدم دولت سیزدهم باید نگاهش را در حوزه ادبیات به انسانشناسی انسان تمدن نوی اسلامی معطوف کند.همچنین دولت باید در اصلاح فرآیند آفرینش ادبی، تسهیلگری کند. کلید و نقطه تمرکز این موضوع در دو نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی است. اولویت سوم اصلاح فرآیند آفرینش ادبی و ایجاد نظام ارزیابی است؛ ریلگذاری در جشنوارهها تاکنون عمدتا فرمالیستی و ساختارگرا بوده اما به اندیشهای که به شکل زیبا در اثر مطرح میشود کمتر پرداختهایم. در نظام ارزیابی باید تحولی ایجاد کنیم. ادبیات ما در دهه ۶۰ ناشر محور بود و از ناشران حمایت میشد، در دهه ۷۰ نویسنده محور شدیم، در دهه ۸۰ به سمت مخاطب محوری آمدیم و یارانه را به مخاطب دادیم، الان دولت سیزدهم باید به دنبال برنامهای برای تعادل و حمایت از نویسنده، ناشر و مخاطب باشد.
ادبیات / اهالی ادبیات از اقدامات مورد انتظارشان میگویند
کپیرایت، حذف یارانه کتاب و دادگاه تخصصی
اسماعیل امینی، فعال ادبی
امینی هم مشکلات حقوقی و قانونی مؤلفان و مصنفان را پیگیری کرده و هم به عنوان خالق چند کتاب، با خلأهای حوزه نشر مواجه بوده است. از همین روست که یکی از بهترین گزینهها برای پاسخگویی به پرسشهای امروز جامجم میتواند باشد.
دولت؛ حذف یارانههای کتاب
اسماعیل امینی میگوید فرآیندهای موجود در بازار کتاب باید به حالت طبیعی خود بازگردد. چنین مطلوبی چطور حاصل میشود؟ او معتقد است همه یارانههای حمایت از صنعت نشر باید متوقف شود: «پول هنگفتی است؛ مبلغی که با آن از صنعت نشر در کاغذ و... حمایت میشود، مبلغ بسیار زیادی است. این پول باعث شده بسیاری از فعالان غیرواقعی حوزه نشر وارد این بازار شوند تا یارانه بگیرند. از قضا برخی از کسانی که سودجویانه وارد این حوزه میشوند، منتسبین به مدیران، مدیران بازنشسته یا نزدیکان آنها هستند. با حذف این یارانه و طبیعی کردن روند بازار کتاب، دست سودجویان کوتاه میشود».
قوه قضاییه؛ تشکیل دادگاههای تخصصی
امینی معتقد است اقدام عاجل حقوقی و قانونی قوه قضاییه در حوزههای مرتبط با ادبیات، تشکیل دادگاههای تخصصی باید باشد. او میگوید: «امور مربوط به نشر کتاب، مجلات و نیز سایتها، اموری تخصصی است. به همین فراخور دادگاههای رسیدگی به امور حقوقی این موارد، باید دادگاههای تخصصی باشد. نباید این امور، به همراه امور معمول قوه قضاییه رسیدگی شود. حتی اگر دادگاههای تخصصی نمیتوانیم تشکیل دهیم، میتوانیم از هیاتهای کارشناسی تخصصی در دادگاهها بهره ببریم. چنین خلأیی، سببساز افزایش موارد نقض قانون شده است. چه بسیار سرقت ترجمهها و تالیفها که صورت میگیرد و از سر همین بلاتکلیفی قانونی است.
سعید بیابانکی، شاعر
بسیاری از اشعار بیابانکی نهتنها در دایره علاقهمندان به شعر، که در میان مردم نیز از شهرت قابلقبولی برخوردار است. او سالها در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشته و در چندین دوره از جشنواره شعر فجر داور بوده است.
دولت؛ حامی باشید نه مداخلهگر!مدیریت فرهنگی: در کشوری مثل تاجیکستان که خود من چندین بار به آنجا سفر کردهام، انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد را کلا به اهالی فرهنگ و هنر واگذار میکنند. انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کشور ما بیشتر سیاسی بوده و این انتخاب، حتی در حد پیشنهاد یک گزینه نیز در دست اهالی فرهنگ نبوده است. پیشنهاد من منوط بر این است که انجمنهای صنفی قدرتمند در کشور شکل بگیرند و حمایت شوند. این انجمنها نباید وابسته به دولت باشند و باید فضایی مهیا شود تا حرف این انجمنهای صنفی تاثیرگذار باشد. با این شیوه کسی که میخواهد وزیر فرهنگ شود، باید برنامههایش را به این انجمنها ارائه کند تا آنها این برنامهها را نقد یا تایید کنند.
شعر: در حوزه شعر، بزرگترین اتفاقی که در کشور قرار بود شکل بگیرد، جشنواره شعر فجر بوده که البته هیچوقت نتوانست به جایگاه جشنواره فیلم یا تئاتر فجر برسد. این جشنواره میتواند اصلا نام «فجر» را نیز بر خود نداشته باشد، چه بسا خیلیها نسبت به این نام حساسیت داشته باشند. بنابراین خوب است که هرسال جشنواره مثلا به نام جشنواره شعر «ایران» - مثل جشن حافظ در حوزه سینما - برگزار شود و بهترینها را در حیطه شعر انجمنهای صنفی - و نه دولت - تعیین کنند. نقش دولت نیز در برگزاری این برنامه و برنامههای اینچنینی صرفا حمایت و پشتیبانی باشد. دولت باید اساسا یک نهاد حامی و ناظر باشد، نه نهاد مجری و مداخلهگر.
نشر: یارانه کاغذ باید هرچه زودتر تامین شود که کاغذ به دست ناشر و کتاب به دست مخاطب ارزان برسد.
قوه قضاییه؛ کپیرایتاگر همین یک قانون «کپیرایت» در دوره جدید فعالیت قوه قضاییه در کشور اجرا شود، بزرگترین اتفاق در حوزه حمایت از مصنفان و مؤلفان رخ داده است. طرح بحث در این زمینه و بعد از آن، ایجاد فضایی برای پرداختن رسانهها به آن و تلاش در جهت تصویب و اجرایی شدنش، مهمترین کاری است که قوه قضاییه میتواند در این دوره به آن جامه عمل بپوشاند.
مساله دیگر که در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با آن مواجه بودم، برخوردهای دوگانه و غیرقانونی با حوزه موسیقی است. در آن دوره بهکرات دیده بودیم که کسی مجوز برگزاری یک کنسرت را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخذ میکرد و بر پایه این مجوز تمامی فعالیتهای لازم برای برپایی برنامه را انجام میداد. روز برپایی کنسرت، یک قاضی دادگستری یا یک امامجمعه در یک شهرستان، با گفتن یک جمله کل برنامه را لغو میکرد! سوال اینجاست که این خسارت را چه کسی پرداخت میکند؟ من موردی سراغ دارم که برگزارکننده به خاطر لغو برنامه در دقیقه نود، دچار سکته قلبی شد. چراکه تمام سرمایهاش به باد رفته بود.
سارا عرفانی؛ داستاننویسسارا عرفانی، نویسنده جوان و خوشنامی است که در این سالها با آثارش توانسته جایگاه خوبی در میان نوجوانان و جوانان پیدا کند. «پنجشنبه فیروزهای» از جمله آثار اوست که برچسب رمان دینی را بر خود دارد و تاکنون چاپهای متعددی را تجربه کرده است.
دولت؛ تشکیل اتاقهای فکر قوینویسندهها مثل جزیرههایی هستند که هرکدام احساس کنند در زمینهای باید وارد میدان شوند، دست به قلم میشوند و اثری را خلق میکنند. یعنی بسیاری از آثاری که میبینیم، غالبا نتیجه دغدغه شخصی خود نویسنده است، نه سفارش یا حمایت یک نهاد یا یک مسؤول.
کسی نیست که در این میان، پیشنهاد و سفارش درستی بدهد. وقتی میگوییم سفارش، منظورمان سفارشی فکر شده و اصولی است. افزون بر این، بعد از اینکه مسؤولی متوجه میشود نویسندهای مشغول آفرینش اثری در یک موضوع مهم و ارزشمند است، باز هم هیچ حمایتی از نویسنده و اثرش صورت نمیگیرد. در حالی که متولیان فرهنگی باید اتاق فکرهای قوی تشکیل دهند تا زمینههایی که باید در آنها فعالیت صورت گیرد، بهدرستی تعیین و تبیین شود. وقتی از حمایت صحبت میکنیم، لزوما منظور حمایت مالی نیست. اتفاقا من معتقدم حمایتهای مالی در همین شرایط کنونی نیز انجام میشود، اما از آنجاکه این حمایتها در جای درست اتفاق نمیافتد، حاصلی ندارد. چرا سینمای هالیوود باید درباره تسخیر لانه جاسوسی بسازد و ما بعد از اینهمه سال هنوز اثری درخور درباره این اتفاق نداریم؟ انگار هیچ متولیای در این زمینه دغدغه و دلسوزی واقعی ندارد. این مساله سبب میشود بسیاری از ارگانهای فرهنگی صرفا به خاطر گزارش و بیلان کاری، دست به خلق آثاری سطح پایین در زمینه شهدا و دفاع مقدس بزنند که واقعا در شأن این مضامین نیست. کار ضعیف سفارشی در فضای ادبیات کشور، بسیار زیاد و کار درست و اصولی که سالها باقی بماند و نوجوانان و جوانان بخوانند، بسیار اندک است. باید به این مساله فکر کرد و برای آن برنامه داشت.
سینما /اهالی سینما چه پیشنهادهایی برای رئیسی و محسنی اژهای دارند؟انتخاب وزیر ارشاد اصلح و برخورد قاطع با قاچاق فیلممحسن علیاکبری، تهیهکننده سینما و تلویزیونمحسن علیاکبری از تهیهکنندههای باسابقه سینما و تلویزیون،در بحث کلان و سیاستگذاری سینما و حوزه فرهنگوهنر هم صاحبنظر است و بارها در مصاحبههای مختلف، پیشنهادات کاربردی و سازندهای به مدیران و مسؤولان ارائه داده است. علیاکبری در گفتوگو با جامجم، پیشنهادها مؤثری برای دولت و قوه قضاییه دارد، به امید اینکه رؤسای قوه مجریه و دستگاه قضا در عمل پذیرای این راهکارها باشند.
دولت؛ در باب اهمیت وزارت ارشاد
محسن علی اکبری، در بحث دولت، انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را مقوله ای مهم و تعیین کننده در دولت می داند و می گوید: جناب آقای رئیسی، باید شخصی را به عنوان وزیر ارشاد انتخاب کنند که اشراف بر مشکلات و معضلات سینما و تئاتر و مطبوعات و بطور کلی درباره عرصه های مختلف فرهنگ و هنر داشته باشد. اگر این اشراف وجود داشته باشد بالطبع مشکلات ما سینماگران بسیار کمتر خواهد بود. اما اگر شخصی بیگانه با این حوزه برای وزارت ارشاد انتخاب شود، ما فقط باید یکی دو سال وقت بگذاریم تا او با معضلات سینما آشنا شود. بنابراین باید شخصی به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شود که تجربه یک بار حضور در وزارت را داشته باشد.
این تهیه کننده باسابقه، همچنین به انتخاب مدیران زیرمجموعه وزارت ارشاد اشاره و تاکید می کند: بحث ما این است که شخص وزیر باید از یک وزانت و شانیت بالا برخوردار باشد که بصورت عمومی با تمامی رشته های فرهنگ و هنر آشنا باشد، اما در انتخاب مدیران زیرمجموعه، قطعا باید افراد بسیار متخصص و کارکشته در رشته های مربوطه انتخاب شوند. یعنی معاون هنری باید واقعا در حوزه تئاتر و موسیقی اشراف داشته باشد یا رئیس سازمان سینمایی باید اشراف صد در صدی در سینما داشته باشد. آنجا دیگر جایی نیست که بگوییم دانستن کلیات هم کفایت می کند و مدیران زیرمجموعه ارشاد حتما باید در جزییات هم تخصص داشته باشند. به همین دلیل، خواهش و تمنای ما که از قدیم در سینما فعالیت می کنیم، این است افرادی به عنوان مدیر انتخاب شوند که وقت و سرمایه را به هدر ندهند و پیگیر اهدافی باشند که سالهاست در سینمای ایران مغفول مانده است. شاید مهترین هدف سینما و تئاتر ایران، بحث بنیان خانواده باشد، اما چندان در رسیدن به آن موفق عمل نکرده ایم. خصوصا در تئاتر، چون از نمایشنامه های ایرانی کمتر استفاده می کنیم و بیشتر نمایشنامه های ما اقتباسی است، بیشتر نمایشها یا به فرهنگ غرب برمی گررد یا به فرهنگ شرق و نشان چندانی از فرهنگ ایرانی نیست. این مستلزم این است که در آغاز راه دولت و ارشاد، جلسات مشترکی با نویسندگان داشته باشند و در زمینه نمایشنامه و چه فیلمنامه های فیلمهای سینمایی و چه فیلمنامه های سریالهای تلویزیونی، خواسته هایشان را خیلی شفاف مطرح کنند. دولتمردان و مدیران ارشاد بگویند که می خواهند چهارسال بعد سینما و تئاتر و شعر و ادبیات ما در فلان نقطه باشد. تعیین یک چشم انداز دقیق، بسیار به ما به عنوان مجریان فرهنگ و هنر کمک می کند. اما متاسفانه در این 42 سال برنامه دقیقی در حوزه فرهنگ و هنر نداشتیم و صرفا انتشار دفترچه هایی داشتیم که بیشتر کلی گویی بود. واقعا ما دیگر در این زمینه وقت نداریم و مردم هم خسته شده اند و تئاتر و سینمای ما کمرنگ شده است و مخاطبان ما خیلی ریزش پیدا کرده اند. باید خیلی هدفمند حرکت کنیم و برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت داشته باشیم.
علی اکبری انتظارات را از دولت رئیسی خیلی بالا می داند و می گوید: انتظار دولت ما از دولت آقای رئیسی از همه دولتهای قبلی بالاتر است، چون ایشان خودش کاراکتری است که با سرعت بسیار زیاد حرکت می کند، به سرعت تصمیم می گیرد و به سرعت اجرا می کند. برای مثال همین بحث باز شدن کارخانه ها، می تواند معادلی برای باز شدن سالن های سینما و تئاتر باشد. توقع ما این است، آن تیم مدیریتی که در وزارت فرهنگ و ارشاد مستقر می شود، همین سرعت عمل آقای رئیسی را داشته باشد و سریع، خروجی آن را ببینیم، یعنی ظرف کمتر از یک سال، خروجی هایی ببینیم که تا امروز ندیدیم. با اتفاقات خوبی مواجه شویم که تا امروز نداشتیم. ما مطمئنیم که این مهم در کابینه آقای رئیسی، شدنی است و اتفاق خواهد افتاد.
قوه قضاییه؛ فرهنگسازی برای کاهش جرایماگر قوه قضاییه میخواهد جرایم کاهش پیدا کند، طلاق کم شود، اعتیاد کم شود و... باید فرهنگسازی شود. باید مقابل همه حوزههای جرم خیز، فرهنگسازی صورت بگیرد. هرچقدر افراد فرهنگی و هنرمند کمتر به این زمینه ورود کنند، میزان جرایم بیشتر میشود.
قوه قضاییه باید در این زمینه سرمایهگذاری کند و آن ۲ درصد بودجه فرهنگی اختصاصی را به ۲۰ درصد برساند. چون هر چقدر که فرهنگسازی شود، میزان بزه کمتر میشود و جرایم به شدت کاهش پیدا میکند. چه بهتر که ما با فرهنگسازی بتوانیم به قوه قضاییه در کاهش جرایم کمک کنیم، از طرفی قوه قضاییه هم باید بیشتر از ظرفیت فرهنگ و هنر بهویژه سینما بهره ببرد. بنابراین قوه قضاییه نیاز به مدیران فرهنگی لایق و با پشتکار بالا دارد، همچنین نیاز به واحدهای فرهنگی مؤثر دارد که بتوانند ارتباط مستقیمی با هنرمندان داشته باشند و در تعامل با اهالی سینما و تئاتر، اتاق فکرهای ویژهای تشکیل دهند که نتیجهاش، خروجی این تصمیمگیریها در قالب آثار نمایشی باشد.
سیدضیاء هاشمی، رئیس جامعه صنفی تهیهکنندگانسیدضیاء هاشمی از تهیه کننده های با سابقه و ریشه دار سینماست که اگرچه به لحاظ کمیت، فیلمهای چندان زیادی نساخته، اما همانها به لحاظ موفقیت و ماندگاری، حرفهای زیادی برای گفتن دارند، به ویژه فیلمهای عروس و شوکران هر دو به کارگردانی بهروز افخمی (هاشمی تهیه کننده دو فیلم دیگر یعنی روز فرشته و روز شیطان هم بود) و اعتراض به کارگردانی مسعود کیمیایی. به جز این او از مهمترین فعالان صنفی در زمینه سینماست و همواره دغدغه بهبود شرایط سینماگران را دارد. هاشمی در گفت و گو با جام جم، پیشنهادات موثری خطاب به روسای جدید دولت و قوه قضائیه دارد.
دولت؛ تخصص و تعهدسیدضیاء هاشمی، رئیس جامعه صنفی تهیه کنندگان درباره اولویتهای دولت در حوزه فرهنگ می گوید: ابتدا از رئیس جمهور منتخب می خواهیم براساس فرمایشات حضرت امیر که در نهج البلاغه هم آمده عمل کند. تکریم مردم در تمام سیستم های دولتی و درهای بسته را باز کنند تا مردم مشکلاتشان را بازگو کرده و درصدد رفع آن برآیند. از افراد سالم و متخصص و متدین در کابینه استفاده کنند تا با افراد فاسد که تمام راهکارهایی که می توانند برای رسیدن به مقاصد شوم و فساد انگیز خود به کار برند، مبارزه کرده و کلاهبردارها را با داشتن پرونده های کوچک تخلف هم از سیستم خارج کنند. رئیس جمهور باید دستگاه ها را موظف به تکریم مردم کنند، همانطور که امیرالمومنین با مردم رفتار می کرد. حق ندارند با مردم بدرفتاری کنند، از کارمند تا مدیران عالی رتبه. تمام وزارتخانه ها دارای یک نظارت درست باشند و مردم اگر شکایتی از نحوه برخورد یا عدم انجام امورشان دارند، به آن دستگاه مراجعه کنند و پاسخگو باشند. مردم را کوچک و حقیر نبینند. اوایل انقلاب، مسئول گزینش آموزش و پرورش بودم و بعلاوه چند شغل دیگر داشتم، به جای ایجاد نگرانی برای افراد و سوال پیچ کردنشان در عمل به آنها مبانی دین را آموزش دادیم. اگر به توصیه امیر به استانداران توجه شود، نیاز به هیچ کار اضافی دیگر نیست. تکریم مردم و پیگیری کارهای مراجعین را در اولویت امور قرار دهند. من به تخصص در کنار تعهد معتقدم تا حکایت صحبت های وزیر نیرو درباره توصیه کم مصرف کردن برق توسط مشترکین برای صرفه جویی در منابع گاز و برق تکرار نشود.
این تهیه کننده درباره توصیه ها درباره حوزه فرهنگ و هنر در دولت جدید هم بیان می کند: دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد را تنها تصمیم گیرنده در تمام زمینه های نمایشی کشور بداند و دست دیگر ارگان ها و گروه های فشار را قطع کند. یک وزیر مقتدر، آگاه، فرهنگی و سالم انتخاب کند، زیرا این وزارتخانه تنها به مدیر سالم و آگاه نیاز دارد اما مدیری که بخواهد به ارگان ها و نهادها جواب پس دهد، کارایی ندارد. باید شبانه روز وقت بگذارد. در حوزه سینما باید وزیر به این مقوله آگاه باشد. در گذشته وزرایی داشتیم که به سینما آگاه بودند و همین موجب دوران خوب برای سینما بوده است. توقع ما یک مدیر مدبر در حوزه فرهنگ انتخاب کند. درک از سینما قابل کسب است، اما مدیریت بسیار در این حوزه مهم است. برخی از وزرا مدیر نبودند و ضربه های جبران ناپذیری در این حوزه وارد کردند .
هاشمی در پایان بخش مربوط به دولت به نکته مهمی اشاره می کند: در انتها باید متذکر شوم آقای رئیسی در انتخاب افراد در پست های مختلف دقت لازم را مبذول دارد. در این بیش از چهل سال افرادی داشتیم که در پست های مختلف حتی خارج از تخصص خود حاضر شدند و ضربه های غیر قابل جبرانی را به کشور وارد کردند. این افراد به جزء رانت خواری و سهم خواهی های سیاسی و حزبی چیز دیگری عاید کشور نکردند. از ایشان می خواهیم محکم در مقابل این افراد بایستد و اجازه ندهد از این افراد استفاده شود.
قوه قضاییه؛ سرمشقی به نام نهجالبلاغه
سیدضیاء هاشمی درباره قوه قضائیه هم می گوید: درباره قوه قضاییه بهتر است اول دست به دعا برداریم زیرا زیر ساخت ها در این حوزه دچار فساد است، به شکلی که بوی فساد در دادگاه ها استشمام می شود؛ از بی احترامی که به مراجعه کنندگان صورت می گیرد بگیریم تا کلیپی که بتازگی در فضای مجازی منتشر شد که به وضوح یک قاضی (هرچند بعدا دستگاه قضا هرگونه فعالیت ایشان در زمینه قضایی را تکذیب و خود شخص هم از مردم عذرخواهی کرد) می گوید قبلا می گفتند «خدا، شاه، میهن!» امروز می گویند «خدا، قاضی، قاضی.» این چه استدلالی است که قاضی حاکم بر سرنوشت افراد است. اگر یک بار قاضی را وادار به عذرخواهی رسمی در رسانه ملی و مطبوعات کنند، کار درست می شود و اگرنه قوه قضاییه در مفسده ای که وجود دارد باقی خواهد ماند. بهتر است آقای اژه ای، نهج البلاغه را سرمشق قراردهد و قضات را موظف به رفتار درست با مراجعین کند، حتی اگر فرد متهم است به دزدی.
تهیه کننده فیلم «زمهریر» ادامه می دهد: با وجود کارچاق کن ها در مجتمع های قضایی کل کشور، قضاتی دیده می شوند که وقیحانه برای حکم، درخواست پول می کنند که متاسفانه امری رایج شده است. باید نهاد نظارتی برای قضات تشکیل شود و عملکردشان زیر ذره بین باشد. نهاد نظارتی باید زیر نظر رئیس قوه باشد تا بتوان به عملکرد قوه قضاییه امیدوار شد. متاسفانه برخی از قضات به جرائم مختلف مبتلا هستند. قانون فصل الخطاب است و باید براساس قانون با متهم برخورد کنند اما ما شاهد رفتارهای بد با متهمینی هستیم که هنوز تفهیم اتهام نشدند! متاسفانه قضات خدایی می کنند!
هاشمی درباره انتظار سینما از قوه قضائیه هم می گوید: باید در خصوص محصولات فرهنگی، امکانی برای برخورد با متخلفین و سارقان محصولات فرهنگی تعبیه شود زیرا محصول فرهنگی همه سرمایه یک تهیه کننده است. پیشتر با قاچاق DVD مواجه بودیم که با متخلفین برخورد میشد اما با پیشرفت تکنولوژی تخلفات وسیع تر شده و امکان برخورد مناسب تعبیه نشده است. پلیس فتا با توجه به گستردگی شبکه مجازی، امکان برخورد با متخلفین محصولات فرهنگی را ندارد. باید امکانی فراهم شود که جمعی از متخصصین سینما، موسیقی وکتاب، با حضور قاضی توانمند و آگاه، هیاتی در قوه قضائیه تشکیل دهند تا با متخلفین اموال فرهنگی مردم برخورد شود. این نوع سرقت بسیار سنگین است و وقتی تهیه کننده در یک سرقت ۴ میلیارد متضرر می شود، توان اجرای کار بعدی را نخواهد داشت. درخواست مشخص ما ایجاد شعبه سرپرستی مجزا (خارج از فرهنگ و رسانه) با دبیرخانه و قاضی سالم و متخصصینی است که وزارت ارشاد معرفی می کند تا جلوی سرقت های فرهنگی گرفته شود. همچنین این شعبه می تواند با گزارش های واصله از سوی اهالی سینما با افرادی که پول های مشکوک در سینما برای مطامع شخصی و سودجویی وارد می کنند، نیز برخورد کند. بازپرسهای فرهنگی باید با بازپرس های شعب دیگر متفاوت باشند، زیرا فرهنگ اختلافات مالی چندانی ندارد، بلکه اختلاف بیشتر سلیقه ای است، بنابراین رفتارها نباید توهین آمیز باشد. اگر آقای اژه ای بتواند نوع برخورد با مراجعین را در دادگاه ها اصلاح کند، کلی از مشکلات این قوه برطرف خواهد شد.
حبیب اسماعیلی، تهیهکننده سینما و پخشکننده فیلم
ببینید که دولت در این چند سال گذشته چقدر به سینما بیاعتنا بود و بیمهری کرد که وقتی از حبیب اسماعیلی، بازیگر نامآشنای دهههای ۶۰ و ۷۰ و تهیهکننده سینما و پخشکننده فیلم خواستیم پیشنهادها و انتظاراتش از دولت و قوه قضاییه را به جامجم بگوید، گفت: «کو گوش شنوا؟» با این حال این سینماگر بااخلاق، همیشه حرفها و پیشنهادهای کارشناسانهای برای گفتن دارد و امیدواریم این بار واقعا گوشهای شنوایی وجود داشته باشد.
دولت؛ به امید واکسیناسیون همه مردم
حبیب اسماعیلی قبل از اینکه توقعش را از دولت تازه بگوید، آرزو میکند ویروس کرونا ریشهکن شود: شیوع کرونا مسائل و مشکلات فراوانی در جامعه و در مشاغل مختلف بهوجود آورده است به ویژه تبعات منفی این بیماری دامنگیر اهالی فرهنگ و هنر شده است. قیمت اجناس مختلف از لوازم خانگی تا اتومبیل و چیزهای دیگر با قبل از کرونا قابل مقایسه نیست و پنج تا ۱۰ برابر شده است. حالا ببینیم سینما چه روندی را طی کرد؟ قبل از کرونا، فیلمی داشتیم که ۴۰ میلیارد تومان هم در گیشه فروخت اما الان اگر فیلمی حتی چهار پنج میلیارد تومان هم بفروشد، همه کلاهشان را از خوشحالی بالا میاندازند. بالعکس اما هزینههای تولید به شدت افزایش یافته است. آن زمان فیلمها معمولا با دو میلیارد تومان تولید میشد اما الان دستکم زیر پنج میلیارد تومان تولید نمیشود. این روند و این وضعیت باعث میشود بپرسیم مگر اهالی فرهنگ ظلم کردند؟ مگر دزدی کردند که هم از آنسو، فروش فیلمهایشان سیر صعودی نداشته باشد و هم از اینسو روز به روز ضرر کنند؟
این تهیهکننده در ادامه به نقش دولت هم میرسد و میگوید: درباره سال گذشته حق را به دولت میدهیم که نتوانست آنطور که باید از فرهنگ و هنر و سینما حمایت مالی و جبران خسارت کند، چون همگی از شیوع کرونا غافلگیر شدیم و واقعا نمیشد آن را پیشبینی کرد. فکر کنم یکی از صبورترین گروهها و مشاغل در این یکی دو ساله، اهالی فرهنگ و هنر بودند که همهجوره با این وضعیت و نداریها کنار آمدند اما این انتظار میرود دولت بعد از یکسال از شیوع کرونا و با احتمال ادامه این وضعیت، چنین مسائل و پیشامدهایی را در بودجه پیشبینی و خسارتها را جبران کند و برنامههایی جدی و کاربردی برای معیشت و امنیت شغلی اهالی سینما داشته باشد.
متاسفانه امسال تا اینجا این اتفاق نیفتاده است و با پیک پنجم کرونا، احتمالا باز هم با تعطیلی سالنهای سینما مواجه خواهیم بود. فکر میکنم اهالی فرهنگ و هنر، خودشان دارند کمبودها و کمکاریهای دولت را جبران میکنند. از دولت تازه انتظار داریم هرچه زودتر شرایط واکسیناسیون مردم را فراهم کند تا همه مشاغل و کسب و کارها به روند طبیعی خودشان برگردد، از جمله سینما و تئاتر و مردم با سلامتی و ایمنی کامل و اعتماد به برنامههای فرهنگی و هنری و نمایشی روی خوش نشان دهند و از آنها استقبال کنند.
قوه قضاییه؛ توجه به کپیرایت
حبیب اسماعیلی از قوه قضاییه انتظار قانونگذاری محکم و بازدارنده و ضمانت اجرایی مناسب درباره بحث قاچاق فیلمها و سریالها را دارد و میگوید: یکی از بزرگترین مشکلات سینمای ایران، سرقت و انتشار نسخه قاچاق و غیرقانونی فیلمها و سریالها در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای خارج از کشور یا در قالب فیزیکی و توزیع دیویدی است.
بنابراین به ضرورت بحث کپیرایت و رعایت حق نشر و تکثیر میرسیم. در این سالها، گاهی فیلمها و سریالها تنها ساعتی بعد از پخش رسمی در شبکههای مجازی و ماهوارهای بهطور غیرقانونی پخش میشود. نبود قانون کپیرایت، بزرگترین لطمه را به فیلم و اثر میزند و ضرر و زیانش را برای تهیهکننده دو برابر میکند. انتظار داریم قوه قضاییه به این مهم رسیدگی و آن را قانونمندتر کند تا برخوردی جدی با قاچاقچیان فیلم در داخل و خارج از کشور صورت بگیرد.
علی سرتیپی، تهیهکننده و پخشکننده فیلم
علی سرتیپی این سالها چندان نشانی از آن جوان بازیگر فیلمهای قربانی و راه و بیراه در آغاز دهه ۷۰ ندارد، چه از نظر چهره و شکل و شمایل و چه از نظر جایگاه و مقام در سینما. حالا از او به عنوان بانفوذترین و پرقدرتترین چهره سینمای ایران در زمینه پخش و توزیع فیلم یاد میکنند. از این نظر پیشنهاد سرتیپی به دولت و قوه قضاییه که در گفت و گو با جامجم مطرح کرده، اهمیت پیدا میکند.
دولت؛ فاصله از سیاسیبازی
پیشنهاد علی سرتیپی به دولت، ارتباط مستقیمی با وضعیت کرونازده سینما دارد. او میگوید: در حوزه سینما بالاترین ضربه را از شیوع کرونا، سینماداران و پخشکنندهها و تهیهکنندهها خوردهاند. این قشر از همه صنوف بیشتر تحت فشار بوده است. از دولت جدید میخواهیم کاری کند که این سالنها و دفاتر بتوانند روی پای خودشان بایستند، چون قطعا اینها با توجه به این شرایط ممکن است اصلا دیگر سالنهایشان را باز نکنند.
به نظرم باید سینما را از سیاسی شدن خارج کنند و به آن نگاه سرگرمی همانطور که در دنیا هست، بشود. اگر حساسیتهای بیمورد روی فیلمسازی کم شود، سینما روی ریل خود باز خواهد گشت. خیلی دیدهایم که روی بعضی از فیلمها حساسیت زیادی ایجاد میشود اما همانها چند سال بعد پخش میشود و در سینما مورد تقدیر قرار میگیرد و هم حتی تلویزیون آن را پخش میکند.
خوشبختانه امسال سلبریتیها از سیاسیبازی فاصله گرفتند، انشاءا... دولت هم فاصله بگیرد و آزادی عمل بیشتری به سینما و ویاودیها بدهد تا فیلمها بتوانند به مسائل جامعه بپردازند. چون فیلم الان ارزانترین تفریح مردمی است. اگر این مسیر باز شود، سینما بهتر میتواند روی پای خودش بایستد و به اقتصاد خودش متکی باشد.
قوه قضاییه؛ سعه صدر
این تهیه کننده و پخشکننده فیلم انتظاراتش از قوه قضاییه را هم اینگونه مطرح میکند: نگاه سیاسی نباشد و هرکسی حرف و سخنی دارد بتواند آن را ابراز کند. اجازه نقد به مسائل قوه قضاییه داده شود و سعه صدر داشته باشند.
اگر بشود در حوزه کپیرایت هم طوری عمل کنیم که راه برای شبکههای ماهوارهای بسته شود که خیلی بهتر است تا دیگر فیلمهای ما را به تاراج نبرند. البته این موضوع صرفا داخلی نیست و نیاز به قوانین و تعاملات بینالمللی دارد اما اگر قوه قضاییه بتواند از حقوق مولف ایرانی در خارج از کشور پشتیبانی کند، واقعا اتفاق رضایتبخشی خواهد بود.
انسیه شاهحسینی، کارگردان سینمامعمولا زنان فیلمساز در سینما برای فیلمساختن میانهای با فیلمهای جنگی ندارند و اگر هم هرازگاهی این اتفاق رخ میدهد یا برای ادای دین به فضای جبهه و جنگ یا تجربهاندوزی سینمایی در این زمینه است اما در این میان نمونه شاخص و متفاوتی چون انسیه شاهحسینی داریم که آن تجربه رزمنده بودن در دوران جنگ را به عرصه سینما هم کشاند و همچنان دغدغه ساخت فیلمهایی در ارتباط با جبهه و جنگ را دارد. او در گفتوگو با جامجم، پیشنهاداتش خطاب به آقایان رئیسی و محسنیاژهای را اینطور مطرح میکند.
دولت؛ اهمیت انتخاب این ۳ وزیرانسیه شاهحسینی درباره دولت، روی انتخاب سه وزیر کابینه حساسیت بیشتری دارد: از آقای رئیسی که خیلی به ایشان ارادت دارم، خواهش میکنم برای انتخاب این سه وزیر، اهمیت بیشتری قائل باشد: وزیر اقتصاد، وزیر فرهنگ و ارشاد و وزیر دفاع. اقتصاد مهمترین مساله امروز کشور است. وزیر فرهنگ و ارشاد هم بسیار اهمیت دارد، چون با فرهنگسازی درست حتی میتواند اقتصاد را هم نجات دهد. هرکدام از اقتصاد و فرهنگ، آسیب ببیند، دیگری را نابود میکند.
حساسیت روی وزیر دفاع هم به روحیه سلحشوری من برمیگردد. از همه اینها مهمتر، معاون اول رئیسجمهور است که آرزو میکنم محسن رضایی باشد، چون هم مساله اقتصاد برایش مهم است، هم مساله فرهنگ و هم بحث دفاع. انتخابهای مناسب در این زمینهها باعث میشود هم کار آقای رئیسی سبکتر باشد و هم رهبری هم بعد از سالها، نفس راحتی بکشند.
قوه قضاییه؛ به صغیر و کبیر رحم نکند
انسیه شاهحسینی از قوه قضاییه انتظار برخورد جدی با مجرمان جرائم را دارد: از آقای محسنی اژهای میخواهم به مجرمان صغیر و کبیر رحم نکند و شمشیر را از رو بکشد و بهدنبال عدالت باشد. هرجایی که احساس میکند کوچکترین ظلمی بر کسی رفته، چه مادی و چه معنوی رحم نکند، چون در آنصورت است که به یک حکومت عادلانه نزدیک میشویم.
من مدتی در دانشگاه تهران، درس حقوق میخواندم و یکی از چیزهایی که در اولین روز آموختم، بررسی درست و دقیق و عادلانه پروندههای قضایی از مهمترین نشانههای دموکراسی در یک کشور است. بنابراین خیلی به آقای محسنیاژهای با سابقه قابل اعتنا و میراث خوب آقای رئیسی امیدوارم که فارغ از نام آدمها و تنها براساس معیارها با آنها برخورد کند و در رابطه با حق، مو را از ماست بیرون بکشد. عملکرد ایشان در قوه قضاییه باید شدیدتر، دقیقتر و سریعتر از عملکرد فعلی دستگاه قضا باشد.
موسیقی / فعالان موسیقی از پیشنهادهایشان به قوه قضاییه و دولت میگویندحمایت از موسیقی قومی و حذف نگاه امنیتی به موسیقی
پیروز ارجمند
پیروز ارجمند هنرمندی است با تمرکز بر هنر قومی و از این رو در خلال حرفهایش همواره خروج از محدوده و مرکزیتزدایی را میشود رصد کرد. او سابقه مدیریت فرهنگی را هم دارد و به همین دلیل است که از نزدیک ساختار اداری فرهنگ را میشناسد و میتواند با ما نیز از این شناخت حرف بزند.
دولت: احداث سالنهای تخصصی کنسرت، چالش فرهنگی را خاتمه میدهد
با توجه به وضعیت کرونا، دولت باید اقدامات اضطراری را در این رابطه برای حوزه موسیقی به سرانجام برساند چرا که به موسیقی کشور شدیدا ضربه اقتصادی وارد شده است. این باید به صورت یک برنامه کوتاهمدت اما تعجیلی در دستور کار قرار بگیرد. پیوست این برنامه ضروری هم میتواند این باشد که وزارت ارشاد در دفتر موسیقی سختگیریها در صدور مجوزها را کاهش دهد تا بازدارنده از کسب درآمد در حوزه موسیقی نباشد. این روش میتواند گسستی را که میان دولت و هنرمندان موسیقی ایجاد شده، ترمیم کند.
مدیران متخصص در عرصه موسیقی باید به کار گرفته شوند تا یکبار برای همیشه به این روش خاتمه دهیم که افرادی از سایر تخصصها بر موسیقی مدیریت کنند. دولت طبق قانون وظیفه نظارت و حمایت از موسیقی دارد. در بخش نظارتی باید در صدور مجوزها تسهیلگری کند و در بخش حمایتی هم باید همه امکانتش را در سراسر کشور به کار بگیرد تا همه اهالی موسیقی در شهرستانها بتوانند از امکانات برخوردار شوند.
اما در مجموعه اقدامات اضطراری دیگر هم باید هشدار بدهم که این دولت هم مانند دولتهای قبلی در مسئله کنسرتها دچار چالش خواهد شد. به عنوان یکی از مدیران فرهنگی در سالهای متمادی عرض میکنم که دلیل اصلی حواشی کنسرتها این است که ما سالن تخصصی برای کنسرت نداریم. به جز تالار وحدت، سایر سالنها، غیرتخصصی هستند و عموم کنسرتها اساسا در سالنهای ورزشی برگزار میشوند. سالن ورزشی آداب ویژهای را اقتضاء میکند که متناسب با کنسرت موسیقی نیست. لذا جوانی که برای کنسرت به سالن ورزشی میآید با هیجان و شور و شعف یک مسابقه ورزشی، موسیقی را دنبال میکند و طبیعی است که این اتفاق، ناهنجاریهایی را ایجاد میکند. به نظر من دولت باید هرچه سریعتر حدود 8 مجموعهای را که در استانهای مختلف در دست ساخت دارد، تمام کند و برای بخش خصوصی هم تسهیلگری کند تا وارد عرصه ساخت سالنهای کنسرت شود چون درآمد اصلی بخش موسیقی هم از سالنهای کنسرت است. البته سالنها میتوانند به شکل چندمنظوره برای کنسرتهای کوچک و بزرگ آمادهسازی شوند و دولت میتواند در یک بازه دوساله همه مشکلاتش در این حوزه را با این راهبرد مرتفع کند. به علاوه سالنهای موسیقی در مقایسه با سالنهای سینما و تئاتر، بسیار مقرون به صرفه و سودده هستند و دولت و شهرداریها میتوانند از این روش در سود موسیقی سهیم شوند.
انتظار مهم دیگر فعالان موسیقی و مردم از دولت این است که چون موسیقی پاپ، اصطلاحا قادر است گلیم خودش را از آب بکشد، با موسیقی نواحی و موسیقی سنتی توجه ویژهتری بشود. الان در وضعیت نگرانی برای نابودی میراث موسیقی کشور و فرهنگ موسیقایی ایرانی هستیم و لازم است که دولت سریعا باید اقدامات حمایتی از موسیقی نواحی و سنتی را در دستور کار قرار دهد.
اما همه اینها شدنی نیست مگر آن که نگاه دولت از نگاه امنیتی و سلبی به نگاه فرهنگی تغییر کند. تنها در این صورت است که فرهنگ در خدمت دولت قرار میگیرد. اگر دقت کنید بسیاری از قطعات موسیقی در نهادهای دولتی ساخته میشود اما اصلا مورد استقبال مردمی قرار نمیگیرد امکا یک خواننده یک قطعه حتی زیرزمینی تولید میکند و مورد توجه واقع میشود. ایجاتد اعتماد متقابل میتواند گسستها را از بین ببرد و موجب رشد موسیقی و فرهنگ شود.
قوه قضائیه: تربیت قضات متخصص در حوزه هنر
از آن جا که سالها کارشناس متخصص دادگستری در حوزه هنر بودهام باید بگویم مشکل بزرگ ما در حوزه کپیرایت است. حدود یک دهه است که لایحه مربوط به حقوق مولفین به مجلس رفته اما هنوز تصویب نشده و این تاخیر باعث شده که حقوق شرعی و قانونی و عرفی هنرمندان رعایت نشود. قوه قضائیه باید با پیگیری این لایحه تلاش کند تا هر چه سریعتر این امنیت بر فضای تولیدات هنری خصوصا موسیقایی حاکم شود.
تربیت قضات متخصص و دایر کردن شعبات تخصصی در حوزه هنر و فرهنگ است. هرچند دادسرای فرهنگ و رسانه در این زمینه دایر شده اما هنوز به طور جدی با کمبود کارشناسان در این عرصه مواجه هستیم.
رفتار حقوقی و قضایی با هنرمندان که اصولا سرمایههای اجتماعی جامعه به حساب میآید باید توام با تکریم و احترام باشد چرا که هنرمندان و اهالی ادب و فرهنگ، گروههای مرجع هستند و حفظ کرامت آنان در دستگاه قضایی میتواند بر جامعه اثر مثبتی داشته باشد. البته همین الان هم قوه قضائیه به این موضوع اهتمام دارد اما اگر این رویه ادامه پیدا کند و تقویت شود، بدون تردید بیشتر شایسته جامعه هنرمندان و فرهنگ عمومی خواهد بود.
رضا مهدویرضا مهدوی هم از آن دسته هنرمندان است که هم در امور تخصصی کار خود پژوهش میکند و هم بابت حضورش در اجرای برنامههای تلویزیونی، ساحت رسانهای فرهنگ را هم از نزدیک تحت رصد دارد. با او درباره پیشنهاداتش برای قوه قضاییه و دولت به گفتوگو نشستهایم.
دولت؛ حمایت از موسیقی سنتی و محلی
اول از همه باید چند سیاستگذاری مشخص و مدون در حوزه موسیقی اعمال شود به این معنی که چهار نهاد اصلی از جمله دفتر موسیقی وزارت ارشاد، مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر موسیقی صداوسیما و واحد موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که از دولت بودجه میگیرند، باید به گونه تفکیکی و مجزا از هم عمل کنند و از موازیکاری، جلوگیری شود.
حمایت از موسیقیدانان محلی در اولویت قرار گیرد. موسیقی محلی ایران در حال نابودی است و باید اساتید شاخصی که خیلیهاشان را هم در این سالهای اخیر از دست دادیم، حفظ و تکریم و از آثارشان حمایت کنیم. در دورهای حوزه هنری، توجه به این اساتید و حفظ آثار هنری و معنوی موسیقی محلی را با حمایتهایی در عرصه تولید و برگزاری جشنوارههای جدی در دستور کار قرار داد اما بعدها حتی این جشنوارهها هم تبدیل به اقدامات نمایشی و تزئینی شدند. پس باید در هر استانی، بودجههای ویژه به شخصیتهای موسیقیهای مقامی، نواحی و محلی اختصاص داده شود تا این اساتید بتوانند این مواریث را به فرزندان یا شاگردان خود منتقل کنند و این فرهنگ سینه به سینه پابرجا بماند.
مشکل ممیزی علیرغم این که در دولت گذشته هم شعارهایی داده اما عمل نشد و همچنان میبینیم که دولت به موسیقیدانان بیاعتماد هستند، در دولت جدید مرتفع شود. در موسیقی همچنان نگاه حراستی و امنیتی وجود دارد درحالی که در سینما، تئاتر و دیگر رشتهها این طور نیست اما یک نوازنده باید تمام اطلاعات و مدارکش را در مرکزی ثبت کند تا بررسی شود. این دست اقدامات بیدلیل و بیتاثیر است در عین حال باعث عصبانیت هنرمندان جوان و بیاعتمادی آنها میشود و هنرمندان موسیقی به مرور احساس فقدان امنیت شغلی میکنند. این دست اقدامات باید تدریجا در عرصه موسیقی حذف شود و به جای آن، ممیزیها در حوزه شعر و ترانه اعمال گردد تا خط قرمزهایی که نظام در حوزه موسیقی دارد رعایت شود.
اصلاح عرصه آموزش و در واقع اصلاح نگاه وزارت علوم به هنرستانها و دانشکدههای موسیقی است. همچنان سیستمهای آموزشی ما سیستمهای پوسیده 60-70سال گذشته فرانسویهاست که خودشان توسعه دادهاند و نوآوری کردهاند اما ما هنوز هنرستانها و دانشکدههای ما تابعشان هستند و حتی از آموزشگاههای خصوصی موسیقی هم عقب ماندهاند. به طوری که به خاطر مدرکگرایی، هنرجو صرفا مدرک را از دانشکده می گیرد درحالی که مجبور است برای ارتقء مهارتهایش به آموزشگاههای خصوصی بیرون از سیستم آموزشی مراجعه کند.
دولت باید شوراهای سیاستگذاری و اتاقهای فکر را با حضور همزمان نسل جوان تحصیلکرده موسیقی در کنار روانشناسان و زیباییشناسان تشکیل دهد. شخصیتهایی که 40 سال به صورت مستمر و تکراری حضور داشتهاند دیگر کارآمد نیستند و اگر هم قرار است به پیشکسوتان احترام گزارده شود نه در سمتهای مدیریتی بلکه در این دست شوراها در کنار نسل جوان قرار گیرند تا نسل جوان هم بتواند ایدههای جدیدش را محک بزند و عرض اندام کند. این که رهبری فرمودند از نسل نو با اندیشهها و تجربههای جدید برای مدیریتها استفاده کنید، هنوز اتفاق نیفتاده و امیدواریم در این دولت محقق شود.
به طور جدی به داد جشنواره موسیقی فجر برسند. متاسفانه امسال با وجود گذشت 11سال از مدیریت آقای ریاحی همچنان از ایشان استفاده میشود. ایشان فردی دانشگاهی هستند که تجربیات بسیار خوبی دارند ولی چقدر بهتر است اگر ایشان جایشان را به جوانان بدهند. سالهاست افرادی مدیریت جشنواره فجر را بر عهده میگیرند که سابقه سنی زیاد و البته انگیزههای اندکی دارند و باعث میشود که ایدههای محدود و ناکارآمدی داشته باشند یا در پیگیری ضعیف عمل کنند. زمان زیادی به جشنواره فجر امسال باقی نمانده و این موضوع باید به طور عاجل مورد توجه دولت قرار گیرد. حتما باید جشنواره موسیقی را مثل جشنواره فیلم فجر، جهانی و کاری کنیم که بزرگان موسیقی ایران هم رغبت کنند در این جشنواره پا بگذارند. نه این که بودجه جشنواره موسیقی مثل فیلم کافی نباشد بلکه وزرا و معاونین و مدیرانی که روی کار میآیند محافظهکار هستند و نمیروند در مجلس و نهادهای مربوطه از مظلومیت موسیقی و موسیقیدانان شریفی دفاع کنند که همهجوره خودشان را در انقلاب ثابت کردند و همراه با مردم، کف خیابان آمدند و در مناسبتها و وقایع مختلف با مردم همراهی کردند. من خواهش میکنم دولت در همان ابتدا شوراهای بزرگی تشکیل دهد که دور یک میز دستکم 80 نفر از فعالان حوزه موسیقی جمع شوند و هرماه این اتفاق بیفتد تا رخدادهای موسیقی در سراسر کشور رصد شود وگرنه تا چند سال آینده دیگر نشانی از موسیقی سنتی و موسیقی ارکسترال نخواهیم داشت و صرفا تنها یک موسیقی ضعیف و بیهویت پاپ ایرانی خواهد بود که راه به جایی نمیبرد بلکه ما را دچار تنگناهایی میکند که برای کیان ملی و دینی و مذهبیمان اصلا به صلاح نیست.
قوه قضاییه؛ پشتیبان هنرمندان باشید
قوه قضائیه میتواند پشتیبان و ضامن اجرایی هنر و هنرمندان باشد طوری که هنرمندان احساس کنند پشتشان به قوه قضائیه گرم است تا اگر جایی از کار آنها اشتباه برداشت کند یا استنباط نامربوطی از هنر و آثارشان شود، قوه قضائیه بتواند قاضیها و دادیارانی را تربیت کند که با حوزه هنر، آشنایی داشته باشند و قادر باشند از حقوق آنها به عدالت دفاع کنند. چقدر خوب است که از اهالی هنر و موسیقی و سینما و غیره، قاضی تربیت شود تا بتوانند بهتر در این حوزهها داوری کنند.
چقدر خوب میشود اگر مسئولین دولتی ما در سفرهای خارجی که دارند یکی از شخصیتهای فرهنگی و هنری را هم به عنوان بازوی فکری و نمادهای فرهنگی همراه خودشان ببرند تا دیگر کشورها هم بدانند که ما در کنار سیاست و نفت و گاز و فرش، چقدر به هنر و هنرمندان ایرانزمین اهمیت میدهیم. اگر مسئولین سیاسی در این سفرها هنرمندان و چهرههای فرهنگی را همراه ببرند در پروتکلهایی که امضا میکنند این چهرهها میتوانند امضای نمادین هم داشته باشند، نگاه به هنر و هنرمند تعمیق میشود و این تصویر که هنرمندان به شکل ابزاری و مناسبتی مورد توجه قرار دارند، رفع میشود. اگر برق یک نماینده مجلس یا وزیر هم قطع شود آن وقت به دنبال رفع مشکل قطعی برق خواهد رفت. مشکل این است که زندگی مردم و هنرمندان در مضیقه است اما زندگی مسئولین نیست. مسئولی که شیشه ماشینش را دودی میکند و از خط ویژه میرود نمیتواند مشکل ترافیک تهران را حل کند. بنابراین این شکل از مشارکت دادن هنرمندان در امور جحاری کشور مردم و مسئولین را به هم نزدیکتر میکند.
تجسمی / از ۲ هنرمند هنرهای تجسمی پرسیدهایم اقدام عاجل دولت و قوه قضاییه چه باید باشد؟
صادرات اثر هنری برای ارزآوری
مسعود شجاعیطباطبایی، کارتونیست
نام مسعود شجاعیطباطبایی به جشنوارهها و رویدادهای کارتونی بینالمللی در ایران پیوند خورده است؛ جشنواره کارتونی «فلسطین تنها نیست»، دوسالانه کارتون کتاب، جایزه سال استیکر، شکست کرونا و کلی رویداد و برنامههای کارتونی دیگر. بنیانگذار خانه کاریکاتور ایران درباره انتظاراتش از دولت آینده به یک نکته کلیدی و نتایج آن اشاره کرد:
دولت؛ همافزایی و مقدمات و تبعات آننهادها و سازمانهای متعددی در زیرمجموعه دولت با فرهنگ و هنر مرتبط هستند. از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رایزنیهای فرهنگی وزارت امورخارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات و فرهنگستان هنر که زیرمجموعه ریاست جمهوری اداره میشود. از موارد مغفولمانده در زمینه فرهنگ و هنر، همافزایی همین وزارتخانهها، نهادها و سازمانهای مرتبط با فرهنگ است تا اتفاقات زیرساختی را شاهد باشیم.
همافزایی باعث میشود آثار هنرمندان ایرانی در عرصه بینالملل هم دیده شود. ما در تمامی رشتهها در سراسر کشور، هنرمندان مطرحی داریم که اگر برنامه درستی وجودی داشته باشد، آثارشان را میتوان در نمایشگاهها، بازارها و برنامههای بینالمللی عرضه کرد و از این رهگذر به چند دستاورد مهم رسید:
اول: در مبحث اقتصاد هنر شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. در همه شاخههای هنری و از جمله هنرهای ملی از جمله نگارگری، خوشنویسی، تذهیب، خطنقاشی و موارد دیگر میتوانیم محصولات تازهای به بازارهای بینالمللی ارائه کنیم و از صادرات تولیدات هنری، به اقتصاد هنر قدرت بدهیم. متاسفانه این روزها از عرضه محصولات هنری، درآمدی حاصل نمیشود که هیچ، هنرمندان ما با مسایل و مشکلات معیشتی جدی روبرو هستند.
دوم: هنرمندان ما به قدری توانمند هستند که در صورت همافزایی نهادهای فرهنگی و هنری، میتوانند مولد هنر باشند و هنر فاخر را توسعه بدهند. من چند بار برای داوری آثار هنری به آمریکای لاتین و کشور برزیل سفر کردم. ما در این کشور به صورت مستقل رایزن فرهنگی نداشیم. یک رایزن فرهنگی بود که برزیل و چند کشور دیگر را پوشش میداد در حالی که برزیل به تنهایی بازار قابل توجهی برای عرضه و معرفی آثار هنری کشورمان محسوب میشود.
سوم: همافزایی کمک میکند که آثار هنری در داخل کشور هم قدر و قیمت پیدا کنند. مردم ما آثار هنری تولید شده در سایر کشورها را خریداری میکنند چون آثار هنرمندان ایرانی را نمیشناسند یا برای آن ارزش زیادی قایل نیستند. عرضه آثار هنری در بازارهای جهانی و معرفی هنرمندان ایرانی به رویدادهای بینالمللی توجه مخاطبان ایرانی، را هم جلب خواهد کرد.
چهارم: سطح کیفی تولیدات هنری کشورمان ارتقا پیدا خواهد کرد .
پنجم: همافزایی میتواند در زمینه حمایت از هنرمندان هم موثر باشد؛ هنرمندان خوبی در کشورمان داریم اما به قدری شرایط سخت شده که یک هنرمند حتی به سادگی نمیتواند اصل اثرش را به جشنوارهها و رویدادهای هنری ارسال کند. همافزایی نهادهای مرتبط با هنر امکانات و تسهیلاتی در اختیار هنرمندان قرار میدهد که شرایط را برای توسعه فعالیتهای آنها و کسب درآمد بیشتر از هنر، فراهم خواهد کرد.
ششم: یکی دیگر از اقدامات دولت در راستای همافزایی نهادها، میتواند تشکیل یک بانک اطلاعاتی جامع باشد که بر اساس آن بتوان برای هنرمندان تسهیلات مختلف در نظر گرفت. به عنوان نمونه کشورهایی مانند روسیه و برزیل که در شاخههای مختلف هنرهای تجسمی بخصوص کارتون و کاریکاتور حرفهایی برای گفتن دارند، بر اساس بانک اطلاعاتی موجود از هنرمندان شرایطی فراهم میکنند که هنرمندان میتوانند تسهیلات متعددی دریافت کنند از جمله تسهیلات پستی برای ارسال آثارشان به رویدادهای بینالمللی.
مقدمات: همافزایی نیاز به سند بالادستی دارد تا به جای موازیکاری، همه نهادها و سازمانهای مرتبط به صورت همگرا فعالیت کنند و خون تازهای به رگهای هنر کشور بریزند. این مقوله پیشنیازهایی دارد که از آن جمله میتوان به یک بیانیه اشاره کرد و اینکه همگرایی چطور و به چه منظوری صورت میگیرد. همچنین باید اساسنامهای برای این همافزایی تدوین شود و نیز دولت باید طرحهایی به مجلس ارائه کند که قوانین لازم به تصویب برسند.
مقام معظم رهبری هم بارها به مقوله تولید و اهمیت آن اشاره کردهاند؛ محصولات هنری نیز محصولات تولیدی هستند و قانونگذار هم باید حمایت کند.
شکست تحریمهای بانکی: رایزنهای فرهنگی باید بتوانند زمینه عرضه تولیدات هنری در سایر کشورها را به ترتیبی فراهم کنند که هنرمند گرفتار تحریمهای بانکی و مالی نشود. هنرمندان فعال باید بتوانند تحریم را بشکنند چون تحریم به واقع کارساز نیست. در حراج تهران که توسط افراد اداره میشود، آثار هنری به حراجهای خارجی و عموما منطقهای ارسال میشوند و گرفتار تحریمهای مالی و بانکی نیستند. پس در زمینه نمایشگاهها و حراجهای دولتی هم مشابه این اتفاق میتواند رخ بدهد.
حمایتهای معنوی: ارائه آموزشهای واقعی، تمرکززدایی و توجه به هنرمندان سراسر کشور میتواند از جمله برنامههای دولت جدید در عرصه فرهنگ و هنری باشد.
تشکیل آژانسهای عکس و آثار تجسمی: در کشورمان و فقط در مجموعه روایت فتح 2 میلیون عکس موجود است که هرگز در یک آژانس عکس گردآوری نشدهاند. آژانس عکس گتیایمیج عکسهای ایرانی را به قیمت پایین میخرد اما به قیمت بالا میفروشد و نیز جریان هنر را تحریف میکند. به عنوان نمونه در زیرمجموعه دفاع مقدس عکسهایی در گتیایمیج وجود دارد که مربوط به فروغ جاویدان منافقین است!
آژانسهای عکس یا آثار تجسمی میتواند سایر تولیدات بصری و تجسمی از جمله نقشمایههای اسلامی را نیز شامل شوند و آنها را به علاقمندان سراسر دنیا عرضه کنند.
تشکیل اتاق فکر: دولت میتواند برای تصمیمگیری درباره مسایل فرهنگ و هنر اتاق فکری داشته باشد از افراد صاحب ایده که با کار شبانهروزی بر مشکلات این حوزه غلبه کنند و تصمیمهای مفید و کارگشا بگیرند.
حبیبا... صادقی، نقاش
این روزها که دانشکدهها و برنامه تدریس به دانشجویان تعطیل است، صادقی بیشتر وقتش را به نقاشی و خلق اثر مشغول است. او روی یک تابلوی خاص کار میکند که همزمان با هفته دفاع مقدس رونمایی خواهد شد؛ تابلوی ۱۰۰ مترمربعی درباره تاریخ انقلاب. صادقی به عنوان یکی از هنرمندان پیشکسوت انقلابی درباره توقعات و انتظاراتش از دولت و قضاییه گفت:
دولت؛ ردیف بودجه مناسب
هنرمندان عرصه تجسمی کارهای گرانسنگی خلق کردهاند که میتوانند بهسادگی جای تلنبههای نفتی کارکنند و ارزآوری داشته باشند. همچنان که ۶۷ درصد از درآمد کشور فرانسه از جریان موزهداری و کار فرهنگی است. بنابراین فرهنگ و هنر ایران هم میتواند با درایت و دلسوزی مدیران و همراهی جامعه هنرمندان به یک جریان سودآور بدل شود. تابلوی گلهای آفتابگردان ونگوگ متعلق به هلند بود که ژاپن آن را خرید و حالا این تابلو پشتیبان موزه ملی و بزرگترین ردیف اقتصادی بانکهای ژاپن است. همچنین دولت میتواند ردیف بودجه مناسبی برای بخش فرهنگ درنظر بگیرد و با برنامهریزی دقیق و ارائه امکانات به هنرمندان فرهیخته، شرایط رشد و توسعه فرهنگی و هنری را فراهم کند.
قوه قضاییه؛ حذف ویژهخوارها
شاید در زمینه تجسمی با مشکلات قضایی کمتری روبهرو باشیم، اما در حوزه چاپ و انتشار که تنوع و گستردگی قابل توجهی دارد، با مشکلات متعددی روبهرو هستیم. گروههای ویژهخوار و شبهناشرها، نسخههای متعدد از کتابهای پرفروش را ارائه میدهند و امکان و استعداد انتشارات را مخدوش میکنند.
تئاتر / هنرمندان تئاتر از اقدامات لازم در قوه قضاییه و دولت میگویند
استقرار عدالت اقتصادی و فرهنگی
داود فتحعلیبیگی، کارگردان و پژوهشگر تئاتر
داود فتحعلیبیگی آنقدر در تئاتر ایران استخوان خرد کرده و با مدیریتهای فرهنگی مختلف روبهرو بوده که حالا بداند دولت و قوه قضائیه و مسوولانش با توجه به اقتضائات جدید چگونه میتوانند به داد هنر برسند؛ آن هم هنر تئاتر که در مظلومیتش نسبت به دیگر هنرها تردیدی نیست.
داود فتحعلیبیگی از هنرمندان پیشکسوت هنر نمایش در ایران است و خوب میداند دولت و قوه قضائیه از کجا باید شروع کنند.
دولت؛ افزایش حمایت مالی
«تئاتر جدا از زندگی نیست، جدا از اقتصاد نیست. مدتی است زندگی ما بابت شیوع ویروس کرونا درگیر مشکلات اقتصادی است و از این رو در وهلهنخست باید بگویم در این شرایط دولت چه میتواند بکند جز حمایت مالی؟» اینها را داود فتحعلیبیگی در شرایطی میگوید که معتقد است کرونا و وضع معیشت، دست دولت را بسته است اما وقتی از او میپرسیم اگر دوره شیوع کرونا را سپری کنیم دولت باید چه کند، میگوید: «اولین اقدام دولت پس از زمانه تسلط کرونا بر کشور باز هم باید حمایتمالی باشد.
حمایت مالی باید بیش از اینها باشد. سالها ما هر شب ده نمایش در تهران روی صحنه میبردیم، حالا این تعداد به صد نمایش رسیده است؛ از این تعداد نمایش، دستکم سی نمایش هست که دارای وجاهت هنریاند که در تماشاخانههای دولتی اجرا نمیشوند و راهی تماشاخانههای خصوصی میشوند. تماشاخانههایی که اجاره میگیرند. میدانید که بخش خصوصی ما در تئاتر، صرفا اجارهدار است. خب از این نمایشها که مجبورند اجاره سالن هم بدهند باید حمایت شود.» انتظار دیگری که فتحعلیبیگی از مجموعه فرهنگی دولت آینده دارد، مرتبط با ساختمان ادارهتئاتر است: «ما حدود بیست سال پیش ساختمانی برای اداره تئاتر تهیه کردیم. در همه این مدت آن ساختمان همانطور مسکوت مانده و برای مرمت یا بازسازی کامل، نیازمند بودجه است. دولت باید دست در جیب کند و آنجا را راه بیندازد یا با بخش خصوصی در راهاندازیاش مشارکت کند. یادمان باشد معیشت بسیاری از هنرمندان تئاتر از مسیر نمایش میگذرد و بس.»
قوه قضاییه؛ استقرار هیأتمنصفه
فتحعلیبیگی معتقد است یکی از مشکلات تئاتر در سالهای اخیر مشکلات امنیتی و قضایی بوده و میگوید که وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفه صدور پروانه نمایش را عهدهدار است دیگر نباید برای آن نمایش مشکلی به وجود آید. او ناراحت است از اینکه یک پیشکسوت ۷۰ ساله تئاتر باید به دادگاه برود و روبهروی یک قاضی ۳۰ ساله که از هنر او سررشتهای ندارد، بنشیند و سوال و جواب شود: «باید از این تداخل مسوولیتها رها شویم و باید یک نهاد مسوول رسیدگی به این امور باشد».
او میگوید: «قانون فعالیت هیاتمنصفه باید مصوب شود و دادگاهها باید مجهز به هیاتمنصفه باشد. باید طوری شود که عدالت از قاضی مهمتر باشد. حضور هیاتمنصفه در دادگاهها ما را به عدالت نزدیکتر میکند. منتقدان میگویند این حضور، استقلال قاضی را مخدوش میکند اما باید گفت عدالت مهمتر از قاضی است.»
پیشنهاد آخر فتحعلیبیگی به رئیس تازه قوهقضاییه این است: «ما باید بتوانیم حرف بزنیم. باید بتوانیم فساد موجود در بسترهای مختلف را نقد کنیم. باید تابوی نقد قضات شکسته شود. ما که نمیخواهیم بگوییم همه بدند و عملکرد هیچ یک از قضات مطلوب نیست اما باید بتوانیم اگر ناملایمتی دیدیم، نقد کنیم. ما باید در عین حال که میدانیم حق اهانت به ادیان و اعتقادات را نداریم، مجهز به آزادی مشروع بیان باشیم.»
امیرحسین شفیعی، کارگردان تئاتر
امیرحسین شفیعی کارگردان و تهیهکننده تئاتر و مدیر تماشاخانه سرو است. او سالها در زمینه تئاتر و نمایش خیابانی فعالبوده و در این زمینه اتفاقهای بسیاری را رقم زده است. در کارنامه او ریاست انجمن هنرهای نمایشی استان تهران، دبیری همایشملی تئاتر خیابانی سردار آسمانی و مدیریت بخش تئاتر خیابانی پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت نیز بهچشم میخورد.
دولت؛ عدالت فرهنگی برای همه مناطق
اعتقاد من بر این است که دولت آقای رئیسی دولتی خواهد بود که حداقل بنا به شعارهای رئیسجمهور منتخب قرار است دولت مردمی باشد. در حوزه فرهنگوهنر، مهمترین اتفاقی که باید در دستور کار قرار گیرد، برقراری عدالت فرهنگی است؛ چیزی که متاسفانه در هشتسال گذشته وجود نداشته است. عموما دولتهای ما در حوزه فرهنگ و هنر اگر هم توجهی بکنند، توجهشان معطوف به پایتخت است و کاملا فراموش میکنند که دولت، برآمده از کل ایران و شهرهای دور و نزدیک آن است. استانهای ما و هنرمندان بزرگ سرزمین ما در جغرافیای دور و نزدیک متاسفانه از تمام امکانات اقتصادی و حمایتهای مالی و حتی آموزشهای تخصصی بهرهمند نیستند. یکی از مهمترین پیامدهای عدم وضع عدالتفرهنگی مهاجرت به پایتخت است. در همین حوزه تئاتر که تخصص من است، این اتفاق بهکرات رخ داده است. این در حالی است که در اروپا خیلی از شرکتهای بزرگ هنرهای نمایشی در یک روستا شکل گرفتهاند و بهواسطه همین مساله توریستها و گردشگران بسیاری به یک روستا هجوم میآورند تا یک اثر هنری را ببینند. این میتواند الگوی مناسبی برای جامعه ما نیز باشد.
بیتوجهیهایی که دولت پیشین به عرصه فرهنگ و هنر داشت، باعث انباشتهشدن مطالبات هنرمندان شده است. از این رو کار دولت در این زمینه بسیار دشوار است. من امیدوارم با انتخاب یک وزیر متخصص در این حوزه و آشنا با ظرفیتهای فرهنگ و هنر و برقراری ارتباط موثر با هنرمندان و در نهایت با مدیریتی شایسته، امید به هنرمندان این کشور بازگردد. امروز بسیاری از هنرمندان کشور ما مخصوصا در حوزه تئاتر سرخورده و ناراحت هستند. امیدوارم در دولت آینده به هنرمندان به عنوان شهروند درجه دو نگاه نشود. اتفاقی که در این دولت رخ داده است.
قوه قضاییه؛ همکاری برای کاهش جرم
پیشگیری از جرم یکی از وظایف مهم دستگاه قضاست. تولیدات هنری و هنرمندان میتوانند در این زمینه بسیار تاثیرگذار باشند.
اگر در این زمینه سرمایهگذاری درستی اتفاق بیفتد، اولا میتوانیم ظرفیتی برای تولید آثار هنری ایجاد کنیم و هنرمندان بسیاری را درگیر کار کنیم و ثانیا و مهمتر از آن دستاورد بزرگی برای دستگاه قضای شکل خواهد گرفت.
ما میتوانیم با تولید آثار هنری در کشور فرهنگسازی کنیم تا وقوع جرم در آن کاهش یابد. از این منظر رئیس جدید قوهقضاییه میتواند با هنرمندان وارد گفتوگو شود.
از لحاظ ساختاری اگر دستگاه قضا در زمینه تولید حامی فرهنگوهنر باشد و همچنین با نظارت درست به این عرصه وارد شود، میتواند جلوی بسیاری از بیقانونیها در این عرصه بایستد. بودجههای زیادی در عرصه فرهنگ و هنر وجود دارد که در جاهای درستی خرج نمیشوند.
به نظر من این نوعی کجسلیقگی، بدرفتاری و تخلف بزرگی است که میتواند با توجه دستگاه قضا رفع و رجوع شود. بودجه یک برنامه فرهنگی نباید خرج خرید زمین و واردات ماشین شود. اتفاقی که در سالهای گذشته به کرات در فضای فرهنگی کشور رخ داده است.
اهالی ادبیات از اقدامات مورد انتظارشان در قوه قضائیه و دولت میگویند
کپیرایت، حذف یارانه کتاب و تشکیل دادگاه تخصصی
اسماعیل امینی، فعال ادبی
اسماعیل امینی شاعر، طنزپرداز و محققی است که ازقضا با فعالیت اجرایی در حوزههای مرتبط با کتاب و ادبیات هم بیگانه نبوده است. او هم مشکلات حقوقی و قانونی مولفان و مصنفان را پیگیری کرده و هم به عنوان خالق چند کتاب، با خلأهای حوزه نشر مواجه بوده است. از همین روست که یکی از بهترین گزینهها برای پاسخگویی به پرسشهای امروز جام جم میتواند باشد.
دولت؛ حذف یارانههای کتاب
اسماعیل میگوید فرآیندهای موجود در بازار کتاب باید به حالت طبیعی خود بازگردد. چنین مطلوبی چطور حاصل میشود؟ او معتقد است همه یارانههای حمایت از صنعت نشر باید متوقف شود: «پول هنگفتی است؛ مبلغی که با ان از صنعت نشر در کاغذ و... حمایت میشود مبلغ بسیار زیادی است. این پول باعث شده بسیاری از فعالان غیر واقعی حوزه نشر وارد این بازار بشوند تا یارانه بگیرند. ازقضا برخی از کسانی که سودجویانه وارد این حوزه میشوند منتسبین به مدیران، مدیران بازنشسته یا نزدیکان آنها هستند. با حذف این یارانه و طبیعیکردن روند بازار کتاب، دست سودجویان کوتاه میشود».
قوه قضائیه؛ تشکیل دادگاههای تخصصی
امینی معتقد است اقدام عاجل حقوقی و قانونی قوه قضائیه در حوزههای مرتبط با ادبیات، تشکیل دادگاههای تخصصی باید باشد. او میگوید: «امور مربوط به نشر کتاب و مجلات و نیز سایتها، اموری تخصصی است. به همین فراخور دادگاههای رسیدگی به امور حقوقی این موارد، باید دادگاههای تخصصی باشد. نباید این امور، به همراه امور معمول قوه قضائیه رسیدگی شود. حتی اگر دادگاههای تخصصی نمیتوانیم تشکیل دهیم، میتوانیم از هیاتهای کارشناسی تخصصی در دادگاهها بهره ببریم. چنین خلأیی، سببساز افزایش موراد نقض قانون شده است. چه بسیار سرقت ترجمهها و تالیفها که صورت میگیرد و از سر همین بلاتکلیفی قانونی است.
سعید بیابانکی، شاعر
یکی از نامهای آشنای هنر و فرهنگ در کشور ما، سعید بیابانکی است. بسیاری از اشعار بیابانکی نه تنها در دایره علاقهمندان به شعر، که در میان مردم نیز از شهرت قابل قبولی برخوردار است. او سالها در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشته و مدتی نیز سردبیری و اجرای برنامه تلویزیونی «نقد شعر» را در شبکه چهار سیما به عهده داشته است. او در چندین دوره از جشنواره شعر فجر داور بوده و تاکنون بیش از 10 مجموعه شعر به چاپ رسانده است.
دولت؛ حامی باشید نه مداخلهگر!
الف – مدیریت فرهنگی
در درجه اول من یک پیشنهاد اصلی و اساسی برای انتخاب مدیر ارشد فرهنگ دارم. در کشوری مثل تاجیکستان که خود من چندین بار به آنجا سفر کردهام و با فضای آن آشنایی دارم، انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد را کلا به اهالی فرهنگ و هنر واگذار میکنند. یعنی در حقیقت وزیر فرهنگ باید نظر – به طور مثال - 200 نفر از اهالی فرهنگمدار و هنرمند را جلب کند و این جمع او را تایید کنند تا شاخصی فراهم آید و رئیس جمهور بتواند او را به مجلس معرفی نماید. چیزی که در کشور ما هرگز نبوده و انگار تحقق آن نیز بعید به نظر میرسد. انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کشور ما بیشتر سیاسی بوده و این انتخاب حتی در حد پیشنهاد یک گزینه نیز در دست اهالی فرهنگ نبوده است. پیشنهاد من منوط بر این است که انجمنهای صنفی قدرتمند در کشور شکل بگیرند و حمایت شوند. این انجمنها نباید وابسته به دولت باشند و بایست فضایی مهیا شود تا حرف این انجمنهای صنفی تاثیرگذار باشد. با این شیوه کسی که میخواهد وزیر فرهنگ شود، بایست برنامه هایش را به این انجمنها اراده کند تا آنها این برنامهها را نقد یا تایید کنند.
ب - شعر
در حوزه شعر، بزرگترین اتفاقی که در کشور قرار بود شکل بگیرد، جشنواره شعر فجر بوده است که البته هیچوقت نتوانست به جایگاه جشنواره فیلم یا تئاتر فجر برسد. از آنجا که شعر فضایی آزادانه دارد و اساسا –برخلاف سینما - هنری غیر اقتصادی است، باید شعر را از چارچوب قواعد دولتی خارج کرد. ما باید بتوانیم جشنواره شعری در کشور داشته باشیم که همه سلایق در آن مشارکت کنند. این جشنواره میتواند اصلا نام «فجر» را نیز بر خود نداشته باشد چرا که چه بسا خیلیها نسبت به این نام حساسیت داشته باشند. بنابراین خوب است که هرسال جشنواره مثلا به نام جشنواره شعر «ایران» - مثل جشن حافظ در حوزه سینما – برگزار شود و بهترینها در حیطه شعر را انجمنهای صنفی – و نه دولت - تعیین کنند. نقش دولت نیز در برگزاری این برنامه و برنامههای اینچنینی صرفا حمایت و پشتیبانی باشد. دولت بایست اساسا یک نهاد حامی و ناظر باشد، نه نهاد مجری و مداخلهگر.
ج – نشر
در حوزه نشر اگر با همین شیوه جلو برویم، باید گفت که صنعت نشر قطعا روزهای پایانی خود را در ایران میگذراند. گران شدن کاغذ و هزینههای تولید سبب شده که کتاب در کشور به کل از رده خارج شود. یارانه کاغذ بایست هرچه زودتر تامین شود که کاغذ به دست ناشر و کتاب به دست مخاطب ارزان برسد.
قوه قضاییه؛ کپی رایت؛ بزرگترین مطالبه
اگر همین یک قانون «کپی رایت» در دوره جدید فعالیت قوه قضاییه در کشور اجرا شود، بزرگترین اتفاق در حوزه حمایت از مصنفان و مولفان رخ داده است. در کشور ما روال بر این است که اگر کسی اثری را بیافریند و آن اثر در قالب کتاب منتشر شود، بنا بر قراردادی که بین ناشر و مولف امضا میشود، حقوقی برای مولف حاصل خواهد شد. اما اگر همان اثر در رسانه ملی بارها و بارها توسط مجریان خوانده شود و اصطلاحا آنتن را پر کند، در روزنامهای به چاپ برسد یا حتی مداحی آن را در جمعی اجرا کند، انگار مولف هیچ حقی در قبال آن ندارد! در حقیقت اثر ما وقتی از دستمان خارج میشود، انحاء مختلف از آن استفاده و کسب درآمد میشود و هیچ قانونی از مولف حمایت نمیکند. در صورتی که در کشورهای اروپایی به دفعاتی که از یک اثر استفاده شود، استفاده کننده موظف است که به مولف وجهی را پرداخت نماید. طرح بحث در این زمینه و بعد از آن، ایجاد فضایی برای پرداختن رسانه ها به آن و تلاش در جهت تصویب و اجرایی شدنش، مهمترین کاری است که قوه قضاییه میتواند در این دوره به آن جامه عمل بپوشاند.
مسئله دیگر که خود من در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با آن مواجه بودم، برخوردهای دوگانه و غیرقانونی با حوزه موسیقی است. در آن دوره به کرات دیده بودیم که کسی مجوز برگزاری یک کنسرت را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخذ میکرد و بر پایه این مجوز تمامی فعالیتهای لازم برای برپایی برنامه را انجام میداد. روز برپایی کنسرت، یک قاضی دادگستری یا یک امام جمعه در یک شهرستان با گفتن یک جمله کل برنامه را لغو میکرد! سوال اینجاست که این خسارت را چه کسی پرداخت میکند؟ من موردی را سراغ دارم که برگزارکننده به خاطر لغو برنامه در دقیقه نود دچار سکته قلبی شد، چرا که تمام سرمایهاش به باد رفته بود. به اعتقاد من این کار، خسارت زدن به سرمایه مردم است و اگر قوه قضاییه نتواند جلوی ناهماهنگیها و دخالتهای اینچنینی را حداقل در حوزه موسیقی بگیرد، در حوزههای دیگر نیز نخواهد توانست گرفت.
سارا عرفانی؛ داستاننویس
سارا عرفانی نویسنده جوان و خوشنامی است که در این سالها با آثارش توانسته جایگاه خوبی در میان نوجوانان و جوانان پیدا کند. «پنجشنبه فیروزهای» از جمله آثار اوست که برچسب رمان دینی را بر خود دارد و تاکنون چاپهای متعددی را تجربه کرده است.
دولت؛ تشکیل اتاق فکرهای قوی
ما حداقل در فضای ادبیات و داستان که خود من در آن مشغول به فعالیت هستم، درحال حاضر متولی فرهنگی دلسوز نداریم. در عمل نویسندهها مثل جزیرههایی هستند که هرکدام احساس کنند باید در زمینهای باید وارد میدان شوند، دست به قلم میشوند و اثری را خلق میکنند. یعنی بسیاری از آثاری که میبینیم غالبا نتیجه دغدغه شخصی خود نویسنده است نه سفارش یا حمایت یک نهاد یا یک مسئول. کسی نیست که در این میان، پیشنهاد و سفارش درستی را بدهد. وقتی میگوییم سفارش، منظورمان سفارشی فکر شده و اصولی است. افزون بر این، بعد از اینکه مسئولی متوجه میشود که نویسندهای مشغول به آفرینش اثری در یک موضوع مهم و ارزشمند است، باز هم هیچ حمایتی از نویسنده و اثرش صورت نمیگیرد. در حالی که متولیان فرهنگی باید اتاق فکرهای قوی تشکیل دهند تا زمینههایی که بایست در آنها فعالیت صورت بگیرد، به درستی تعیین و تبیین شود.
وقتی از حمایت صحبت میکنیم، لزوما منظور حمایت مالی نیست. اتفاقا من معتقدم حمایتهای مالی در همین شرایط کنونی نیز انجام میشود اما از آنجایی که این حمایتها در جای درست اتفاق نمیافتد، حاصلی ندارد. چرا سینمای هالیوود باید درباره تسخیر لانه جاسوسی بسازد، و ما بعد از اینهمه سال هنوز اثری در خور درباره این اتفاق نداریم؟ انگار هیچ متولی در این زمینه دغدغه و دلسوزی واقعی ندارد. این مسئله سبب میشود که بسیاری از ارگانهای فرهنگی صرفا به خاطر گزارش و بیلان کاری، دست به خلق آثاری سطح پایین در زمینه شهدا و دفاع مقدس تولید کنند که واقعا در شان این مضامین نیست. کار ضعیف سفارشی در فضای ادبیات کشور بسیار زیاد و کار درست و اصولی که سالها باقی بماند و نوجوانان و جوانان بخوانند بسیار اندک است. باید به این مسئله فکر کرد و برای آن برنامه داشت.
یادداشتی ساده برای رییس جمهور منتخب
حسن احمدی نویسنده کودکان ونوجوانان
خیلی با خودم کلنجار رفتم سکوت کنم و حرف نزنم و چیزی ننویسم. ماه ها پیش هم دراینستاگرام نوشتم دیگر نمی نویسم!... همیشه حسم این بود خودم را وقف نوشتن و وقف بچه ها کرده ام. از زمانی که خودم را شناختم بهترین دوست و رفیقم قلم و کاغذ بوده اند. چهل و دو سال به شکل جدی کار کرده ام. بیش از چهل مجموعه داستان و رمان و کار گردآوری مجموعه داستان .... دارم. سردبیر چند نشریه نوجوانان بودم. کار تهیه سریال انجام داده ام و....اما هیچ وقت نه ما را کسی جدی گرفته است ، نه به کارهایمان اهمیت داده اند. ما کسی نیستیم! کسی ما را نمی شناسد! اگر بازیگر سریالی رده ی چندم بودیم! یک شبه می شدیم سلبریتی! و... اگر کارتهیه کرده ام با کمترین برآورد بود. خیلی وقت ها پل و پله بودیم برای بالا رفتن خیلی ها! اگرقراربود اتفاقی برای نویسندگان کودکان ونوجوانان بیفتد، تا بفهمیم! آمده بودند و گرفته و رفته بودند. اگر معرفی برای جایزه ای یا اتفاقی درسطح بین الملل بوده ؛ قحطی نویسنده برای کاندیدا شدن بود. اگر سفری بوده! همیشه یکی ، دو نفر خاص رفته اند . برگزاری نمایشگاه درسطح جهانی بوده ، پیداست چه کسانی در اولویت بودند.
هیچ وقت نویسنده ها جدی گرفته نشده اند ، و از مسوولین و سران کسی از آنان حمایت نکرده است.
در دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی چند نفر، ازجمله بنده در خبرگزاری ها به ایشان گفتیم حداقل چند ماهی یک نشست و برنامه با نوجوانان برگزارکنند. با نویسنده ها جلساتی برگزار شود! و من چقدر پشیمان شدم ازگفته هایم! احساس می کردم بیهوده وقت کلمات را گرفته ام! دریغ ازیک گوشه ی چشمی! آقای رییس جمهور منتخب، جناب آقای رییسی گفته اند قرار است دولتشان مردمی و.... باشد. نظرمی خواهند ، ولی آیا سود خواهد داشت؟
آقای رییس جمهور نمی گویم هر شش ماه یک مرتبه ، دراین چهارسال لااقل دو برنامه دیدار با اصحاب قلم ، مخصوصا با نویسندگان کودکان و نوجوانان و مخاطبین آنان برگزارکنید ، لطفا گزینشی نباشد. سال هاست چند پیشتاز همچنان و همیشه می تازند! آینده را بچه ها باید بسازند و رقم بزنند. بچه ها باید جدی گرفته شوند. پس نویسندگان آنان باید جدی تر دیده شوند! فاتحه کتاب خوانده است. قیمت چاپ کتاب و کاغذ سرسام آور است. از سال ها پیش دوره ی مرگ رمان و داستان رسیده است. خانواده ها پول خرید نان ندارید! چگونه کتاب های گران قیمت را در سبد خریدهایشان قراردهند؟ دیگر فیلم برای بچه ها، (سریال، کوتاه یا سینمایی) ساخته نمی شود. اگر هم ساخته می شود با نگاه های سطحی وبا برآوردهای پایین است...
می دانم حرف هایم درنهایت به خودم برمی گردد. جز چند نفر دیگران در بازی نیستند! کاش و ای کاش این بار همه چیز متفاوت باشد. البته هستند، و بسیارند که راه ها را حتی برای کسی هم که با صداقت قدم برمی دارد سد می کنند. خواست ها و نیروهای مورد دلخواه خودشان را چنان نرم و آهسته و با ابتکار وارد معرکه می کنند که پیداست چه می شود و چه خواهد شد!...
گروه فرهنگ / روزنامه جام جم