به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، با وجود این، طبق اعلام رئیس ستاد انتخابات کشور، در جریان انتخابات ۲۸ خرداد کل تعرفههای مصرفی (تحویلشده به مراجعهکنندگان شعب) ۲۸.۹۸۹.۵۲۹ برگ و تعداد آرای سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور منتخب ۱۸.۰۲۱.۹۴۵ رأی اعلام شد.
برای بررسی و تشریح ابعاد برگزاری این رویداد بزرگ ملی، نحوه حضور و مشارکت مردم، سبد آرای نامزدهای حاضر در عرصه رقابت و همچنین چشمانداز دولت آتی و ... به گفتگو با محمدباقر خرمشاد، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پرداختیم که در ادامه مشروح آن از نگاهتان میگذرد.
ارزیابی کلی شما از فضای انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟ اساسا با توجه به فضاسازی جریانهای داخلی و خارجی و همچنین تبلیغات رسانهای درباره مشارکت مردم آیا تحریمکنندگان انتخابات به نتایجی که میخواستند رسیدند؟
یکی از محورهایی که در جریان ارزیابیهای کلی پیرامون انتخابات باید در نظر بگیریم، موضوع فشار حداکثری است که آمریکا علیه اقتصاد ایران با تحریم چند سالی است اجرایی کرده. آمریکا به دنبال این بود که بتواند با بهنتیجهرساندن سلسلهای از شورشهای اجتماعی از سوی تودههای ناراضی به دلیل فشار اقتصادی به حاکمیت ایران در مسیر اهداف جمهوری اسلامی انحرافاتی ایجاد کند تا به هدف نهایی خود یعنی تغییر نظام سیاسی ایران نایل آید. اما مقاومت حداکثری مردم ایران باعث شد این اتفاق نیفتد. به همین دلیل آنها تلاش کردند آن سرمایهگذاریهایی که کردند را بهصورت مدنی نقد کنند و در انتخابات از طریق کمپین «نه به انتخابات» یا «تحریم انتخابات» بتوانند آن هدف را حاصل کنند. آنها هدفگذاری کردند که اگر بتوانند مشارکت را به ۲۰ یا ۲۵درصد کاهش دهند به هدف تحریم نایل آمدند. از این جهت هدفگذاری جمهوری اسلامی ایران هم بحث مشارکت حداکثری بود. میانگین مشارکت در ایران همیشه بالای ۵۰ درصد بود. در یک جنگ روانی که آنها راه انداختند نهایتا حدود ۵۰درصد مشارکت را داشتیم. این ۵۰درصد با ۲۵درصدی که آنها هدفگذاری کرده بودند خیلی فاصله داشت و حداقل دوبرابر بود.
همچنین فضای کرونایی هم در انتخابات تاثیر داشت کما اینکه در انتخابات چند روز قبل فرانسه که مشارکت به ۳۲درصد رسید رسانههای فرانسوی نوشتند بیش از ۲۰درصد به دلیل کرونا شرکت نکردند. بر همین اساس، گزارههایی که میتوانیم استخراج کنیم یکی این است که قطعا هدفگذاری مخالفان جمهوری اسلامی ایران به رهبری ایالات متحده آمریکا به نتیجه نرسیده و شکست خورده و دیگر آنکه یک تولید قدرتی در ایران اتفاق افتاده که این قدرت میتواند در اختیار رئیسجمهوری منتخب قرار بگیرد تا آن را در عرصه بینالملل و همینطور برای پیشبرد اهداف خود نقد کند و این پشتوانه مردمی میتواند کارها و اقدامات دولت آتی را تسهیل کند.
با توجه به سبد آرای نامزدهای دیگر چرا برنامهها و شعارهای سایر نامزدها برای مردم جذابیت رأی نداشت؟
نامزدهای دیگر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته کاندیداهایی که به دولت مستقر منسوب میشدند. طبیعی بود دولت مستقر محبوبیتی نداشت تا بهواسطه آن سبد آرای آن دو نفر را بالا ببرد. هرچند یک نفر به نفع دیگری کنار رفت. به این ترتیب تکلیف نامزدهای حافظ وضع موجود و برآمده از دولت مستقر روشن بود. در مورد نامزدهای دیگر یک سلسله پیشنهادهایی از سویی آنها مطرح میشد که اگر مثلا ۱۰یا ۱۲سال قبل این اتفاق میافتاد، میتوانست جذاب باشد. مثل پیشنهادی که آقای احمدینژاد سال ۸۴ در قالب یارانه مطرح کرد، جذابیت ایجاد و تعداد قابل توجهی از آرا را جلب و جذب کرد. ولی برخلاف آن دوره در این دوره وقتی آقای رضایی موضوع افزایش یارانه به حدود ۴۵۰هزار تومان را مطرح کرد، اقبالی به آن نشد.
این موضوع حکایت از آن دارد که مردم ایران به تدریج به علت تجاربی که از ادوار مختلف انتخابات کسب کردند به سطح بالاتری از آگاهیهای سیاسی رسیدند و توان محاسبه هزینه و فایده و بهکارگیری عقلانیت سیاسی را پیدا کردند و به عبارت دیگر به تعبیر عوام کشیدن شکل مار برای آنها جذابیت ندارد.
به نظر میرسد انباشت تجربیات ملت ایران از دورههای گذشته منتج به این شد فردی که صادقتر، کارآمدتر و بهرهمند از پشتوانه نخبگی بیشتر بهخصوص بهرهمند از سطوح مختلف فرادستی نظام جمهوری اسلامی ایران باشد جزو مجموعه مؤلفههایی قرار گیرد که فاصله قابل توجهی از سایر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری۱۴۰۰بگیرد.
به طور مشخص درباره انتخابات اخیر نظرتان چیست؟
در انتخابات ۱۴۰۰ ما با دو پدیده به صورت جدی مواجهبودیم؛ یکی فشار حداکثری بود که مردم را به لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار سختی قرار دادهبود. از این رو ما نمیتوانیم انتخابات ۱۴۰۰ را بدون این فشار اقتصادی مورد تحلیل قرار بدهیم. حال بخشی از این فشار اقتصادی ناشی از انباشت سوءمدیریتهای دولتهای گذشته و مستقر بود و بخشی از آنهم به دلیل تحریم.
چرا که اگر تحریم اثر نمیکرد طبیعتا مخالفان جمهوری اسلامی خصوصا ایالات متحده آمریکا سمت آن نمیرفتند. این دو عامل، عواملی جدید بودند که این ۲۰درصد یا ۳۰درصدی را که بالابرنده یا پایین برنده انتخابات بودند، تحت تاثیر قرار میداد.
موضوع کرونا هم یکی از عوامل مهم بر کاهش مشارکت بود. من با دستاندرکاران انتخابات که صحبت میکردم آنها گفتند حداقل ۱۰درصدی که همواره پای صندوقهای رای حاضر بودند به دلیل کرونا نیامدند. در انتخابات فرانسه بنا به آماری که ارائه شد ۲۰درصد فرانسویها به دلیل هراس از کرونا در انتخابات شرکت نکردند.
یک عامل دیگر را هم باید به مجموعه عوامل و دلایل نیامدن بخشی از مردم پای صندوقهای ارائه اضافه کنیم. کسانی که در دو انتخابات گذشته براساس امیدهایی که به تحقق برخی وعدهها داشتند و دولت را در اجرایی کردن برنامهها و شعارهای خود ناکام یافتند این مساله باعث نارضایتی مضاعف شده که آن ۲۵ یا ۳۰درصد موثر در انتخابات به نفع عدم مشارکت عمل کنند.
این دوره از انتخابات با پدیده بالا رفتن آرای باطله مواجه بودیم که عدد آن معنادار است. تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
من آمار باطله را در درجه اول با کسانی که رای ندادند مقایسه میکنم. البته ارزیابی آرای باطله از چند جهت قابل توجه است. بخشی از این آرای باطله مربوط به این است که فرضا روی برگه انتخابات مجلس، نام نامزد ریاست جمهوری درج شدهبود. به هر صورت در برخی شهرها از جمله تهران مردم باید در چهار انتخابات شرکت میکردند و طبعا بخشی از مردم در نوشتن نام نامزد خود روی برگه مخصوص اشتباه کردند.
تعدادی از این آرای باطله هم سفید بود و در برخی برگهها هم خواستههایی اقتصادی و اجتماعی به جای نام نامزد درج شدهبود. همین جا این نکته را مطرح میکنم که به هر حال کسانی که آرای باطله به صندوق ریختند میتوانستند مثل آن گروه عدم مشارکتی رای ندهند. سوال اینجاست که چرا پای صندوق آمدند. به نظر میرسد در معرکه یک جنگ روانی که مخالفان بیرونی جمهوری اسلامی مبنی بر رای دادن راه انداختهبودند بخشی از آرای باطله مربوط به کسانی بود که عقلشان رضایت نمیداد در معرکه تحریم انتخابات شرکت کنند.
به عبارت دیگر آنهایی که آرای باطله به صندوق ریختند گرچه نارضایتی داشتند، اما از سویی دیگر نسبت به صداقت تحریمکنندگان انتخابات هم مشکوک بودند. از این رو احتمالا به این نتیجه رسیدند که مشارکت نکردن در انتخابات میتواند تبعاتی داشتهباشد. از این رو در یک برزخ گرفتار آمدند به این معنا که اگر رای بدهند به هر صورت دولت مستقر اقدامات مثبتی در جهت رفاه و آسایش مردم انجام نداده و از سویی دیگر به لحاظ وجدانی دل درگرو کشور و شهدا داشتند.
در چنین برزخی ترجیح دادند به هر حال در گرمای ۲۸خرداد پای صندوقهای رای حاضر شوند. اگر سه میلیون نفر رای باطله داده را کنار هم بگذارید، صف بسیار طولانی را تشکیل خواهندداد. به هر حال آنها پای صندوقهای رای آمدند و پیام رای دادن آنها این بود که این مجموعه از افراد جامعه با بیرونیهایی که تلاش میکردند آنها را به صف تحریمکنندگان انتخابات دعوت کنند، مرزبندی دارند.
به نظر من دولت آینده باید این رسیدگی به خواستهها و مطالبات این بخش ازمردم را در اولویت کاری قرار دهد. بالاخره این دسته از مردم خیلی با خودشان کلنجار رفتند که هم نارضایتی خود را نشان دهند و هم صفبندی خود را با مخالفان جمهوری اسلامی متمایز کنند و از این رو به این عمل سیاسی روی آوردند که آرای باطله یا سفید به صندوقهای رای بریزند.
یکی از موضوعات قابل تامل شرکت ایرانیان خارج از کشور در انتخابات تحت فشار شدید اپوزیسیون بود که حتی برخی اوقات به توهین و ضرب و شتم هم رسید. این حضور را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در خارج از کشور زندگی کردهام. کسانی که در خارج از کشور زندگی میکنند صرفنظر از عدهای که نگاه حقدآمیز و کینهآلود نسبت به فضای ایران دارند، عموما مردمان عادی هستند و تحلیلهای منصفانهای نسبت به فضای سیاسی دارند. آنها عمدتا در این انتخابات و ادوار گذشته نوع عملشان در رای دادن و رای ندادن شاخصه خوبی برای فهم واقعیات سیاست ایران در داخل و عرصه بینالملل است.
آنها برخلاف حرفهایی که در مثلا ایران اینترنشنال زده میشود تلاش میکنند از جنبه واقعی فضای ایران را تحلیل کنند. مثلا رسانههای اپوزیسیون اینگونه القا میکنند که همه کشورهای دنیا به واکسن کرونا مجهز شدند به غیر از ایران. طبعا ایرانیان خارجنشین میبینند شرایط بیماری کرونا در کشورهایی که مقیم آن هستند چه وضعیتی دارد و از اینرو طبیعی است به این رسانهها اعتمادی ندارند. از سوی دیگر آنها رفتار کسانی را که مخالف جمهوری اسلامی هستند میبینند و متوجه هستند این بخش از مخالفان نوع دشمنی خود را چگونه فرمالیزه میکنند. رفتار مخالفان اینگونه است که از هر بهانهای، از کرونا گرفته تا مسائل اقتصادی استفاده میکنند و آن را به صورت کاملا اغراقشده و غیرواقعی انعکاس میدهند.
طبعا این کنشها و واکنشها کاملا در منظر و نگاه ایرانیان مقیم خارج قرار دارد و آنها راحتتر میتوانند اینگونه رفتارها را قضاوت و داوری کنند. از سوی دیگر این گروه از ایرانیان شاهد بودند که بخشی از جریان اپوزیسیون جنگ احزاب را با مشارکت مخالفان جمهوری اسلامی راه انداختند و حتی با ترامپ هم همدست شدند و به او برای حمله به ایران توصیه میکردند. چنین رویکردی به معنای خیانت است و ایرانیان خارج از کشور حتما به این مقوله توجه دارند و میدانند در صورت بروز حمله احتمالی، این مردم ایران هستند که متحمل سختی میشوند و از اینرو هیچ وجهی برای این کار نمیدیدند و صف خود را با این گروه از مخالفان جدا کردند.
از سوی دیگر در جریان انتخابات جمهوری اسلامی عدهای دعوت به شرکت در انتخابات میکردند و گروه مخالفان هم مردم را به تحریم انتخابات تشویق میکردند. در چنین وضعیتی ایرانیان خارج از کشور مختار بودند رأی بدهند یا رأی ندهند. ولی مخالفان در روز رأیگیری حتی با توهین و فشار سعی در منصرف کردن ایرانیان خارج از کشور برای شرکت در انتخابات داشتند. طبیعی است این رفتار این حقیقت را برای آنها روشن میکند اکنون که مخالفان جمهوری اسلامی در حالی که در قدرت نیستند اینگونه زورگویی میکنند زمانی که قدرت را به دست بگیرند چه روشهای خشونتآمیزی را برای پیشبرد کارهای خود در پیش خواهند گرفت.
با توجه به وعدهها و شعارهایی که آقای رئیسی در دوران انتخابات داده، چشمانداز دولت آینده را چگونه میبینید؟
دولت آینده به لحاظ شرایط داخلی و بینالمللی با مجموعهای از فرصتها و مجموعهای از تهدیدات مواجه است. به لحاظ شرایط بینالمللی ایالات متحده آمریکا به نظر میرسد سنگ آخری که میتوانست بر سر جمهوری اسلامی بزند تا نظام را مجبور به پذیرش خواستههایش بکند با فشار حداکثری زد و به نتیجه نرسید. ترامپ رفت و بایدن از اول بیان کرد که سیاست ترامپ را قبول ندارد و به نظر میرسد اهرام فشار دیگری بالاتر از آنچه که اتفاق افتاد در دست دولتمردان آمریکا نیست.
مقامات آمریکایی الان البته حسب ظاهر روش دیگری را در پیش گرفتند و این میتواند فضای مثبتی را به لحاظ بینالمللی برای دولت آینده قرار دهد. مذاکرات وین هم در مورد بازگشت آمریکا به برجام در حال انجام است. در کنار این اتفاقاتی که در منطقه رخ داده مثل دست بالا داشتن انصارا... در یمن، دست بالا داشتن حشدالشعبی در عراق و انتخاباتی که در سوریه اتفاق افتاد و بشار اسد با مشارکت بالایی برای هفت سال دیگر در ریاستجمهوری باقی ماند.
مجموعه این رویدادها باعث شد عربستان سعودی وادار به مذاکره با ایران شود بهویژه در مورد عراق. برخی کشورهای عربی دیگر هم در ایجاد روابط با سوریه در حال شتابند و هم در حال ارسال هیاتهایی برای مذاکره با ایران جهت عادیسازی روابط هستند.
اینها نشان میدهد در مجموع فضای بینالملل برای دولت آینده جهت پیشبرد اهدافش به خصوص برای آرام کردن بخشی از فشارهای اقتصادی که عامل بیرونی داشته آماده است. در داخل هم این شور و هیجانی که در گرفت و بهرغم همه فشارهای بیرونی مشارکت ۵۰ درصدی شکل گرفت و فشار تحریمی شکست خورد سرمایه خوبی در اختیار دولت قرار داد تا بتواند بخشی از سیاستهای خود را پیش ببرد.
به هر حال مردم در فشار و سختی به لحاظ اقتصادی هستند و باید دولت هر چه سریعتر بخشهایی از این فشار را تسکین دهد تا بتواند به قسمتی از مطالبات بحق مردم پاسخ دهد. از سوی دیگر در داخل انتظار است علاج مناسبی برای انشقاق سیاسی که نوعا بعد از انتخابها پیش میآید اندیشیده شود.
با توجه به میزان آرای نامزدها، آقای رئیسی فاصله معناداری با سایر رقبا به لحاظ تعداد رای دارد. این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
از چند جهت این موضوع قابل ارزیابی است. بههرحال یکی از معیارها و شاخصههایی که میتوان میزان آرای نامزدها را با آن مورد ارزیابی قرار داد، نوع عملکرد دولت مستقر است. بههرحال دولت فعلی در هشت سالی که بر سریر قدرت بود به گونهای عمل کرد که مقدار قابلتوجهی نارضایتی تولید کرد و در نتیجه هر فردی که میتوانست به لیدر مخالفت با وضع موجود تبدیل شود این امکان را در انتخابات داشت که آرای قابلتوجهی را کسب کند. در این انتخابات هم آقای رئیسی رهبر مخالفت با وضع موجود بود.
خصوصا اینکه در انتخابات چهار سال قبل هم در حق او به اذعان فضای فعلی افکار عمومی جفا شده بود و بداخلاقیهایی در حق او صورت گرفت که گذر زمان این بداخلاقیها را نشان داد. در نتیجه او به عنوان لیدر اصلی مخالفت با وضع موجود محسوب میشد. کما اینکه رقبای او از جناح حاکم در دولت فعلی هم تلاش میکردند وی را به عنوان لیدر هدف قرار بدهند. این مساله باعث شد در کنار خصوصیات اخلاقی آقای رئیسی و کارنامه موفقی که در قوه قضاییه طی دو سال داشتند و مجموعهای از این عوامل باعث شود مردم ایشان را به عنوان کسی که مرد عمل است و فردی که هم به وعدههای خود عمل میکند و هم برش دارد، بشناسند. جامعه بهشدت دنبال فردی بود که برش لازم را داشته باشد و وقتی تصمیمی گرفته میشد بتواند آن را محقق کند. مجموعه این عوامل باعث شد آقای رئیسی با این فاصله از سایر نامزدها بر صدر انتخاب شدگان انتخابات۱۴۰۰ بنشیند.
در هر صورت بخشی از مردم در انتخابات بنا به دلایلی شرکت نکردند. شما چه ارزیابی از جامعه رای ندادهها دارید؟
همه این افراد یکسان نیستند و کما اینکه همه آن کسانی که رای دادند هم از انگیزههای یکسانی برخوردار نبودند. در مطالعاتی که در مورد مشارکت سیاسی در جهان و تاحدودی ایران صورت گرفته، تا الان گزارههای قابل قبول و قابل اتکایی استخراج شده است. از جمله این که نوعا در جوامع مختلف به طور متوسط حدود ۲۵درصد مردم اساسا در انتخابات شرکت نمیکنند. به تعبیری حوصله کار سیاسی را ندارند حتی حوصله حداقل کار سیاسی که عبارت از فقط رأی دادن باشد را ندارند.
گاهی شور انتخاباتی در میگیرد و از ۵ یا ۱۰درصد از این ۲۵درصد در انتخابات شرکت میکنند و زمانی درصد شمار کسانی که حوصله کار سیاسی ندارند به ۳۰درصد میرسد. به طور معمول هم حدود ۵۰درصد در انتخابات شرکت میکنند. گاهی این مشارکت افت پیدا میکند و ممکن است ۱۰درصد از آن کم شود یا شاید در هنگامه شور انتخاباتی ۱۰درصد هم به جمع مشارکتکنندگان اضافه شود.
در ایران هم همین اتفاق تاکنون صورت گرفته است. به هر حال یک درصد هیچوقت در انتخابات شرکت نمیکنند. نوع مشارکت در ایران از ابتدا تاکنون از روال خاصی پیروی میکرد. همواره مشارکت بالای ۵۰درصد و براساس میانگین جهانی بود و گاهی اوقات حضور مردم فراتر از این میانگین بود. در کنار مشارکت نکردن همیشگی ۲۰یا۲۵درصدی و حضور بالای ۵۰درصد در انتخابات، حدود ۲۰درصد مردم هم نقش تعیین کننده در انتخابات داشتند و زمانی بهواسطه شور انتخابات مجاب میشدند پای صندوقهای رای بیایند و به همین دلیل میزان مشارکت هم بالاتر میرفت. اگر هم به هر دلیلی نارضایتی داشتند مشارکت پایین میآمد.