بررسی شیوه‌های مناظره انتخاباتی برای فریب افکار عمومی

پرسونا و انسان‌گرایی کذاب

دلایل واقعی کاهش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ چیست و چگونه می‌توان در انتخابات بعدی آن را جبران کرد؟

آدرس‌های غلط برای مشارکت‌۴۹ درصدی

کد خبر: ۱۳۲۲۵۶۸
۱ - واضح است مشارکت ۴۹ درصدی، نقطه مطلوب انقلاب نیست و انقلاب باید سقف مشارکت را درنوردد و بدرخشد. در طول دهه‌های گذشته، میزان مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری، در میان ۵۰ تا ۸۵ درصد در نوسان بوده است و این یعنی از یک‌سو، همواره حداقل ۱۵ درصد از مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت نکرده‌اند و از سوی‌دیگر، دامنه نوسان حدود ۳۵ درصد بوده است. در انتخابات اخیر، رقم مشارکت ۴۹ درصدی نشان می‌دهد از رقم ۵۰ درصد به‌عنوان کف مشارکت نیز اندکی فروتر رفته‌ایم.

۲- آنچه بسیار درخور تأمل و تدقیق است، ریشه افت مشارکت است. چرا چنین وضعی پدید آمده است؟ پاسخ به این پرسش است که سرنوشت بحث را مشخص می‌کند. برخی تحلیلگران وابسته به جریان‌های اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب و به‌اصطلاح عدالت‌گرا، بی‌درنگ از این وضع، به نفع خود بهره‌برداری می‌کنند و می‌کوشند واقعیت را به‌گونه‌ای تفسیر کنند که پیش‌فرض‌های ذهنی و علایق سیاسی‌شان تأیید شود. به‌بیان‌دیگر، اینان در پی مرتبط‌کردن واقعیت به ذهنیت خود هستند و می‌کوشند واقعیت‌ها را آنچنان تعبیر و تحلیل کنند که گویا شواهد و مؤیداتی برای برداشت‌هایشان هستند. اما منطق مصادره‌به‌مطلوب کردن، حاکی از واقعگرایی نیست. اینان بر این باورند مردم از اصل و اساس نظام، دلسرد و خسته شده‌اند و جمهوری اسلامی، بدنه اجتماعی خود را از دست داده و شکاف میان حاکمیت و مردم به نقطه اوج خود رسیده است. به‌این‌ترتیب، مشروعیت نظام متزلزل شده است.

۳-، اما واقعیت چه می‌گوید؟! واقعیت در اینجا، عبارت است از اندیشه‌ها و انگیزه‌های توده‌های مردم. می‌گویم توده‌های مردم، چون باید میان عامه مردم و گروه‌های خاص، تفاوت و تمایز قرار داد و بر هر دو، حکم واحد نراند. گروه‌های خاص از مردم، که تعلقات حزبی و جناحی دارند و گاه سیاست‌زده و متأثر از خواص و نخبگان خویش سخن می‌گویند، شاید معتقد باشند نظام، دچار انسداد و بن‌بست شده است و به اصلاحات ساختاری - در قلمرو ولایت فقیه و نهاد‌های انتصابی و قانون اساسی و سیاست‌های کلی و اختیارات رئیس‌جمهور‌ی و... - نیاز دارد و افت مشارکت مردم نیز برخاسته از همین موضوع است؛ در حالی که گفت‌وگوی مستقیم با توده‌ها و عموم مردم، بیانگر آن است که این اکثریت به سبب وضع معیشت و سفره و جیب خود ناخرسند و ناراضی هستند و گلایه دارند و هرگز سیاسی‌کارانه و با دغدغه‌های سیاسی خاص به نظام نگاه نمی‌کنند. عامه مردم به زندگی روزمره خود می‌نگرند و آن را اساس و مبنای قضاوت خویش قرار می‌دهند نه پیش‌فرض‌های ذهنی و محدود پاره‌ای از دگراندیشان منتقد نظام را. ازاین‌رو کاهش مشارکت مردم در انتخابات، اعتراض و گلایه نسبت به وضع معیشتی است، نه نوعی رفتار سیاسی ضدساختاری و هنجارشکنانه. عامه مردم، نگران معیشت خود هستند و می‌خواهند بدانند میان صندق‌های رأی و زندگی روزمره‌شان چه نسبتی برقرار است. پس نباید بی‌اعتنا به حرف و درد و دغدغه عموم مردم، سطح تحلیل را به لایه مشروعیت و ساختارشکنی و... سوق داد و مسأله و معضل مردم را تفسیر به‌رأی کرد.

۴- البته آن پاره از جامعه که اعتراض معیشتی خود را در قالب شرکت‌نکردن در انتخابات بیان کرد، مسیری احساسی و هیجانی در پیش گرفتند که نه‌فقط خواسته‌هایشان را برآورده نمی‌کند، بلکه نتیجه عکس خواهد داد. هیچ‌گاه از مشارکت نکردن، خیر و برکتی حاصل و گرهی گشوده نمی‌شود. باید دوراندیشانه و عاقلانه در پی حل مسأله بود و رفتار‌های احساسی و بی‌نتیجه را انتخاب نکرد. اگر مشکل عبارت است از سوءتدبیر و ندانم‌کاری و نسخه‌های غلط درباره اقتصاد، راه‌حل نیز عبارت خواهد بود از چرخش مدیریتی در امتداد به‌قدرت‌رساندن نیرو‌های کارآمد و فعال و دارای نسخه‌ها و راهکار‌های موجه. انفعال و گوشه‌نشینی و برکنار داشتن خود از صحنه بازی، همچون واگذار کردن نتیجه بازی به رقیب است.

۵- آنان که در انتخابات شرکت کردند، به‌واقع واقعه‌ای حماسی و شورانگیز را رقم زدند؛ چرا که اولا در برابر موج تحریم‌گری‌های داخلی و خارجی ایستادند و تحریم انتخابات را شکستند، ثانیا از هراس کرونا، خانه‌نشینی را بر حضور ترجیح ندادند، و ثالثا دشواری‌های معیشتی را دستاویزی برای قهر سیاسی تبدیل نکردند. آیا این‌همه، از جنس حماسه و شور نیست و نباید مردم مشارکت‌کننده را ستود و این انتخابات را قدر دانست؟!

۶- همچنان که اشاره شد، مشارکت‌نکردن عامه مردم - و نه گروه‌های خاص از مردم که البته در اقلیت محض هستند - در انتخابات، هرگز به‌معنی تقابل و رویارویی با نظام نیست و اینان قصد ساختارشکنی و عبور از نظام را ندارند، بلکه تمام توقعات و انتظارات‌شان، به معیشت و زندگی روزمره‌شان بازمی‌گردد و چیزی جز اصلاح و به‌سامان‌شدن اقتصاد را نمی‌طلبند. اگر هم این عده در انتخابات شرکت نکردند، به آن دلیل است که از وعده‌های واهی و امیدپراکنی‌های خیال‌اندود دولت اعتدال‌گرا، خسته و فرسوده شدند و تصور کردند این دولت، کلیت و تمامیت نظام و نیرو‌های آن را نمایندگی می‌کند. به‌بیان‌دیگر، بی‌عملی و بدعملی دولت اعتدال‌گرا، توده‌های مردم را در زمینه معیشت و اقتصاد، بسیار ناخرسند و ناراضی کرد و به اعتماد سیاسی و امید سیاسی آن‌ها ضربه زد. در مقابل، روشن است چنانچه در سال‌های پیش رو، دولت انقلابی بتواند گره از مشکلات معیشتی عموم مردم بگشاید و چرخ اقتصاد را به حرکت درآورد، نگرش سیاسی اینان نیز دگرگون خواهد شد و گلایه، دلخوری و اعتراض به حاشیه خواهد رفت. چون عامه مردم، اهل معارضه، عناد و خصومت نیستند که بتوان ساختارشکنی را به آن‌ها نسبت داد. همین که کام معیشت‌شان شیرین شود، مشارکت سیاسی‌شان نیز پررونق خواهد شد. پس این وضع، موقتی و زودگذر است، اگر دولت انقلابی از فرصتی که در اختیار دارد، در راستای جهش اقتصادی و ارتقای معیشت مردم، استفاده حداکثری کند. این تحلیل، تقلیل‌گرایانه نیست، بلکه تحلیل دگراندیشان، مبالغه‌آمیز و اکثری است. آنان می‌خواهند روایتی از خواسته و توقع مردم ساخته و پرداخته کنند که به اهرمی برای فشار از پایین تبدیل شود، درحالی‌که حرف مردم را می‌توان از خودشان شنید.

۷- حتی درباره آرای باطله یا سفید نیز می‌توان تحلیل مثبت و نگاه خوشبین داشت؛ چراکه رأی سفید بخش‌هایی از مردم به این معنی است که آن‌ها میان نامزدها، هیچ‌کدام را نپسندیدند و انتخاب نکردند، اما بااین‌حال، انتخابات را نفی نکردند و حضور یافتند. این کنش، بسیار مهم است. کسی که یکی از نامزد‌ها را انتخاب کرده است، دلیل مستقیم و برانگیزاننده‌ای برای مشارکت سیاسی دارد، اما کسی‌که هیچ‌یک از آن‌ها را مطلوب قلمداد نمی‌کند و درعین‌حال، باز هم در انتخابات شرکت می‌کند و رأی خود را به صندوق می‌اندازد، می‌خواهد پیام تعیین‌کننده‌ای را منتقل کند، و آن پیام، عبارت است که با تحریم انتخابات و عبور از نظام موافق نیست و همچنان اصل و اساس نظام را قبول دارد. اینان می‌توانستند با این توجیه که شخص مورد نظرشان میان نامزد‌ها نیست، در انتخابات شرکت نکنند، اما چنین نکردند.
 

مهدی جمشیدی استاد دانشگاه/ روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
افسانه کوهنوردی ایران

گفت‌وگو با افسانه حسامی‌فرد، اولین کوهنورد زن تاریخ‌ساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت ‌هزاری‌ها

افسانه کوهنوردی ایران

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها