وصیت نامه شهید مدافع حرم حسین محرابی؛

شهیدی‌که میخواهد شما را شفاعت کند

فرماندهی که فرماندهان او را نمی‌شناختند

مصعب‌ الخیر تنگه چزابه که بود؟

روزهای منتهی به آزادسازی خرمشهر بود. دشمن بسیاری از تصرفات خود را از دست داده بود. حملات توپخانه‌ای رژیم بعثی در تنگه چزابه تمامی نداشت، اما با مقاومت جانانه او و یاران خراسانی‌اش یک اعجاز در جنگ رقم خورد.
کد خبر: ۱۳۱۶۶۲۸

به گزارش جام جم آنلاین، حوالی فتح خرمشهر، رژیم بعث عراق بسیاری از مناطق تصرفی خودش را در ایران از دست داده بود.

برای همین در یک منطقه متمرکز شده بود و نیروهای تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در یک فضای بسته گرفتار شده بودند.

دشمن با تانک T۷۲ به سمت نیروهای ایرانی در حال حرکت بود و تنها سلاح آن‌ها هم آرپی‌جی ۱۱ بود که اثری بر تانک‌ها نداشت. درگیری به اوج خودش رسید و نیروی نیروها رو به ضعف بود.

در این میان، محمدمهدی در خط مقدم با مبارزه جانانه‌اش به بچه‌های تیپش فهماند که باید مقاومت کنند.

حضور فرمانده در آن شرایط بارقه امیدی به جان تیپ تزریق کرد که منجر به شکستن حصر منطقه با سلاح ایمان و توکل همراه با امداد الهی شد.

او با شروع جنگ تحمیلی در اوایل مهر ماه سال ۶۰ راهی جنوب شد. در دی ماه همان سال، در عملیات طریق القدس بسیار خوش درخشید. زیرا در آزادسازی بستان که بخش پدافند عملیات به تیپ ۲۱ امام رضا (ع) واگذار شده بود، آن‌ها در تنگه چزابه کاری کردند کارستان.

در چزابه آتش‌ بازی توپخانه سنگین عراقی‌ها یکی از پرحجم‌ترین تهاجم توپخانه‌ای دشمن بود. نیروهای خراسانی این فرمانده با رشادت‌های فراوان توانستند آن پاتک را دفع کنند.

این دفاع جانانه باعث شد که صدام حسین به عنوان فرمانده کل ارتش عراق به صحنه درگیری بیاید، اما در نهایت عراقی‌ها موفق به تصرف چزابه نشدند.

اینجا به علت کمی نیروها،‌ آقا محمدمهدی برای اینکه تعداد نیروهای ایرانی را بیش از آنچه که بود نشان دهد، از نقاط مختلف تیراندازی می‌کرد. به خاطر رشادت‌های او و یارانش در تنگه چزابه، امام خمینی (ره) این پیروزی را در حد یک اعجاز دانستند.

مصعب‌ الخیر تنگه چزابه

به دلیل نظم،‌ شجاعت و تقوایش در میدان رزم و جسارت و شهامتی که در میدان نبرد از خودش نشان داد، به او لقب مصعب پیامبر (ص) را به او دادند.

چرا که او مانند این صحابی پیامبر با شجاعت مثال‌زدنی و مدیریت میدان در تنگه چزابه و بستان پرچم اسلام را برافراشته نگه داشته بود.

او در میان فرماندهان دفاع مقدس به یک جوان خوش‌تیپ و خوشفکر معروف بود. چون بسیار به ظاهر اهمیت می‌داد.

اکثراً لباس‌هایش اتو کشیده بود و موقعی هم که می‌خواست سخنرانی کند، آستین‌هایش را تا آرنج بالا می‌آورد و بعد صحبت می‌کرد.

با اینکه اکثر فرماندهان اسلحه‌ای با خودشان حمل نمی‌کردند، اما آقا محمدمهدی همیشه یک کلت کالیبر ۴۵ را روی کمرش می‌گذاشت که به او یک پرستیژ خاص می‌بخشید.

فرماندهی که فرماندهان او را نمی‌شناختند

وسایل حمل و نقل در تیپ ۲۱ امام رضا (ع) یک موتور و تویوتا استیشن بود. موقعی که لازم بود آقا محمدمهدی برای کارهای فرماندهی از آن‌ها استفاده می‌کرد. آن هم به شرطی که نیروها برای حمل مجروح نیاز به آن وسایل نداشته باشند. در این شرایط به کنار جاده می‌آمد و منتظر می‌ماند تا ماشین عبوری او را به جلسه برساند.

خضوع و فروتنی‌اش به حدی بود که وقتی فرماندهان به تیپ امام رضا (ع) می‌آمدند، متوجه نمی‌شدند که فرمانده تیپ چه کسی است.

این تشخیص، زمانی که شهید چراغچی و شهید خادم‌الشریعه کنار هم قرار می‌گرفتند هم سخت بود. یک بار آقا محمدمهدی به یکی از دوستانش گفته بود از اینکه من فرمانده چراغچی با این همه تجریبات عملیاتی باشم، احساس شرمندگی می‌کنم که به او امر و نهی کنم.

شهیدی که با روز جمعه قرارداد بست

روز جمعه اول خرداد ماه برابر با ۲۵ ذی‌القعده و روز دحوالارض به دنیا آمد. روز شهادت محمدمهدی خادم‌الشریعه هم روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ماه همزمان با ۲۷ رجب و عید مبعث بود و روز تشییعش نیز روز جمعه همزمان با چهارم شعبان مصادف با ولادت حضرت ابوالفضل (ع) بود.

یک هفته قبل از اینکه به شهادت برسد به مشهد رفت. وقتی به منزل رسید، وسایل اتاقش را مرتب کرد و وسایلی که مربوط به سپاه بود را با برچسب مشخص کرد. آن وسایل را به پدرش داد و گفت: آن‌ها را به سپاه برگردان. اگر هم برنگشتم،‌ موتورم را به جبهه اهدا کن.

روز آخر برای سرکشی به گردان همراه با تعدادی از فرماندهان سوار بر ماشین شد. آن روز را روزه گرفته بود. یکی از بچه‌ها به او پرتقالی تعارف کرد. پرتقال را گرفت و جلوی داشبورت گذاشت و با شوخ‌طبعی گفت: این پرتقال را در بهشت می‌خورم. در طول مسیر خمپاره‌ها امان نمی‌دادند. ناگهان خمپاره‌ای به سمت راست ماشین برخورد کرد و ماشین از حرکت ایستاد. گرد و غبار همه جا را فرا گرفت. آقا محمدمهدی ساکت بود. دوستش او را صدا کرد، اما جوابی نشنید. ناگهان چشمش به رگه‌های خونی افتاد که از شقیقه آقا محمدمهدی می‌جوشید و پرتقالی که روی داشبورت نبود. مدتی که گذشت با شهید چراغچی تماس گرفت و خیلی کوتاه خبر را گفت: خادم‌الشریعه رفت پیش رجایی!

روایتی از کمک‌های مافوق بشر در جبهه

آنچه در ادامه می‌شنوید، صوتی منتشر نشده از شهید محمدمهدی خادم‌الشریعه فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در ۱۲ فروردین ماه سال ۶۱ است که بعد از عملیات فتح المبین در جمع هم‌رزمانش ایراد کرده است.

او در این سخنرانی از نقش امدادهای غیبی و لطف و نظر امام زمان (عج) در پیروزی رزمندگان اسلام سخن گفته است.

تعداد بازدید : 96

سردار شهید محمدمهدی خادم‌الشریعه فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و اولین سردار استان خراسان در روز جمعه اول خرداد سال ۱۳۳۷ در سرخس به دنیا آمد. او در مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس در روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ماه سال ۶۲ مصادف با عید مبعث در آغوش شهادت آرام گرفت. سپس پیکر مطهر او در ایوان طلاى صحن انقلاب آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.

منبع: فارس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها