همین باعث شده تا نگاههای مختلفی هم درباره آن شکل بگیرد و خیلیها برای یکبار هم که شده به سراغش بروند اما از آنجا که این راه مسیرهای انحرافی زیادی هم دارد، لازم است با آگاهی بیشتری به آن پرداخته شود، مثل اتفاقی که تلویزیون هم بعد از مدتی وقفه در قالب سریال «احضار» سراغ آن رفت.
مجموعه ماه رمضانی که از شبکه یک روی آنتن رفت و اصل قصه آن همانطور که از اسمش هم پیداست به موضوع احضار روح و یکی از همان مسیرهای انحرافی که عواقب خودش را دارد، پرداخته است. در طول این سریال علاوه بر این داستان، نمادهایی به کار رفته است که در ابتدای پخش آن هم سر و صدای زیادی برپا کرد، اتفاقی که باعث شد ما به شکل جزیی سراغش برویم تا از اصل این نمادها و مفهومی که دارند، سر در بیاوریم. بر همین اساس با حمیدرضا مظاهری سیف، پژوهشگر و استاد دانشگاه در حوزه اخلاق و عرفان، گفت و گو کردیم. البته در کنار موضوع نمادها از جزئیات قصه و تجسم شیطان در قالبی که در این مجموعه به تصویر کشیده شده هم پرسیدیم؛ صحبتهایی که در ادامه میتوانید سری به آن بزنید.
یک پرداخت قابل تقدیرموضوع و پرداخت مجموعه یک جای تشکر دارد ،چراکه در سریال احضار تابوشکنی صورت گرفته و مقولهای که خیلیها از مطرح کردن آن پروا داشتند، در این مجموعه عنوان شد. موضوعی که در متن جامعه ما هست ولی نسبت به آن در فضای نخبگانی و فرهنگی سکوت برقرار است به طوری که همه میگویند بهتر است آن را مطرح نکنیم و به آن دامن نزنیم. همین فضای ساکت و خاموش باعث شده مدعیان دروغینی بتوانند به راحتی از بی اطلاعی مردم سوءاستفاده و بساط خودشان را پهن کنند. حال در سریال احضار به این موضوع پرداخته شده و این نوع فریبکاری که در جامعه هست را تا حدی افشا کرده، گرچه کمی دیر هنگام شده اما باز هم این اتفاق خوبی است.
من پرداختن به این مباحث را خیلی ضروری میدانم، چراکه این جریان در جامعه ما رایج است، شما اگر در فضای مجازی جست و جو کنید، انواع و اقسام احضار روح و هر چه فکرش را کنید مییابید. به همین دلیل باید به این موضوعات پرداخته تا جزئیات این جریان برای مخاطب روشن شود، مثل همان فضایی که در این سریال نشان داده شد، چرا که این افراد ممکن است از راههای نادرستی اطلاعاتی را به دست آورند و با جلب اعتماد مخاطبشان به راحتی هر حرف نادرستی را مثل اختلاف افکنی، دشمنی و ایجاد انحراف را در جامعه زمینهاش را فراهم کنند. ابتدا ممکن است اطلاعات درستی از طرق مختلف مثل ارتباط با موجودات دیگر به افراد ارائه میشود و بعد که این اعتماد ایجاد شد، انواع سوء استفادههای مادی از این افراد اتفاق میافتد و در این سریال این موضوع به خوبی نشان داده شده است.
تجسم شیطانشیطان یا جنهایی که در رکاب شیطان هستند و برای اغواگری انسانها میروند و میآیند، میتوانند خودشان را به اشکال مختلف در بیاورند. آنها روح نمیشوند و ماهیت روح سرجای خودش است اما این جنها میتوانند هم به شکل انسانهایی باشند که از دنیا رفتهاند یا هنوز زنده هستند، در بیایند. در واقع آنها میتوانند به هر شکلی دربیایند و در ذهن مخاطب تجسم و تمثل پیدا کنند. از همین رو در این مورد سریال احضار درست عمل کردهاست و نشان میدهد این توانایی در جنها هست که ذهن افرادی را که با آنها در ارتباط قرار میگیرند تحت تاثیر قرار دهند و به شکل افرادی که ممکن است آنها را بشناسند، دربیایند.
همچنین در این سریال هم نشان داده شده افراد تا حدودی خودشان هم در تجسم آن دخیل هستند و شکل و تصویری که از آن شخص مدنظرشان است، در صورتبندیای که یک جن در نظر آنها پیدا میکند تاثیرگذار است. حال نوع لباسش، حالت چهرهاش یا موارد مختلف اینچنینی، مثل این سریال که نشان داد کسانی که آن فرد را در گذشته با صورت زخمی دیدند به همان شکل او را تجسم میکنند و برعکس، این مطلب درستی است و یعنی فرآنید رویت جنها یک جریان مشارکتی بین خود آن جن که اراده کرده برای فردی ظاهر شود و آن نفر که برای دیدن او آمادگی دارد. بنابراین اگر یکی از این دو طرف نخواهند، این ارتباط قطع میشود، یعنی اگر کسی که الان به دیدن جنها مبتلا شده، بتواند ذهنش را از این موضوع برگرداند، دیگر از مشاهداتی که گاهی آزاردهنده هم هست، خلاص میشود.
جای خالی برخی موضوعات در سریالها
به نظر میآید ما به نقد بسیاری از جریانهای معنوی کاذب که انواع مختلفی دارد، نیاز داریم. مثل روشهای مختلف درمانگری و انرژی درمانی که آسیبهای مختلفی را در جامعه به وجود میآورند، خیلی هم گوناگون هستند و با اسامی مختلفی، از ژاپنی و کرهای تا موارد مختلف دیگر، رواج پیدا کردهاند و عدهای از طریق ادعای درمانگری این روشها کسب درآمد میکنند. اینها قطعا هم غیر قانونی است و هم از نظر شرعی نامشروع است. در سوی دیگر از طریق آموزش این روشها برخی کسب و کاری راه انداختهاند و عدهای را به باورهای انحرافی میکشانند. از همین رو در این زمینهها هم نیاز به کار داریم.
از همین رو ما لازم داریم از هر راهی که ممکن است ازجمله سریالسازی این خرافات مدرن را افشا کنیم و به مردم آگاهی دهیم. قطعا یکی از رسالتهای هنر و رسانه این است که موج آگاهی بخشی را در جامعه گسترش دهد و از رواج خرافات جلوگیری کند. در این میان ما یک جامعه دینی داریم و اگر نخواهیم مراقبتی از این جهت داشته باشیم، زمینه برای گسترش خرافات خیلی فراهم است. همچنین اگر اطلاع رسانی درستی صورت نگیرد، دینداری مردم هم تحث تاثیر قرار میگیرد.
نمـــادها
در بخش دیگری از این گپ و گفت در کنار تشریح جزئیات این سریال از مظاهری سیف درباره نمادهایی که در احضار به کار رفته پرسیدیم. نمادهایی که اغلب آنها در اتاقی که روح کامرانی معروف آنجا سر و کلهاش پیدا شد، نصب شدهاند و وجود دارند.
یکی از نمادهایی که در این سریال خیلی جدی نشان داده شد، چشم جهانبین است.
چشم تکی که در وسط یک مثلث با پرتوهایی که اطرافش هست، قرار دارد. این چشم جهانبین ظاهرا در ابتدا نماد حضور الهی بوده، این که خدا حاضر و ناظر اعمال همه انسانها هست و مثلا مسیحیان هم این چشم را در کلیساهایشان قرار دادند. در ادامه در جریانهای فراماسونری و این فضا از این چشم استفاده شد و گفتند آن کسی که ناظر و حاضر است، خداست؛ البته خدایی با تعبیر فراماسونرها که او را معمار جهان میدانند.
جریانهای شیطانگرایی شیطان را نیروی برتر و حاضر و ناظر جهان میدانند، تا حدی که میگویند برای رسیدن به موفقیت باید از او طلب کمک کنید. آنها در کل معتقدند بهجای خدا باید با شیطان همکلام شد. آنها نماد حضور و قدرت برتر الهی را برای شیطان به کار بردند. لذا استفاده از آن برای جریانهای فراماسونری و شیطانگرایی، بهخصوص در حال حاضر زیاد شد اما این نماد در اصل همانطور که گفته شد، نشان حضور الهی و رویت همگانی خداوند بود.
یکی دیگر از نمادهایی که در این مجموعه به کار رفته، بز شاخدار است که به چند شکل در آن اتاق دیده میشود.
یکی از آنها در قالب یک ستاره پنجپر که دورش دایره است، قرار گرفته و دقیقا نماد شیطانگرایی است که روی انجیل شیطان هم این نماد ثبتشده و به «بافومه» معروف است. باز هم اینکه این نماد از کجا، چرا و چگونه به وجود آمده؟ فرآنید تغییر و تحولاتی داشته، اما به هر حال امروز آن را نمادی از شیطان میدانند. این که چرا بز را انتخاب کردند؟ میتوان گفت در آموزههای تورات حضرت یعقوب(ع) برای حضرت اسحاق(ع) قربانی میکند، این بز نمادی از قربانی شد و بعد جریانهای شیطانگرایی از طریق همان آموزههای تورات معتقدند شیطان خودش را برای نجات انسان قربانی کرد.
این نگاه هم به زمانی برمیگردد که آدم و حوا در بهشت بودند و زمانی که شیطان آن درخت را به عنوان گیاه آگاهی معرفی کرد، خودش هم مورد غضب قرار گرفت و رانده شد. از همین رو میگویند او خودش را قربانی کرد تا انسان به آگاهی و روشنایی برسد. به همین دلیل بز را برای این نماد انتخاب کردند که آتش وسط سرش را نماد آگاهی و شاخهایش را نماد برکت میدانند.همچنین اینکه در میان یک دایره آن را قرار میدهند، دایره معمولا نماد بینهایت بودن است و یعنی خیر کامل و بینهایت در وجود شیطان است و جای دیگر دنبالش نروید!
اسب بالدار هم که در تصویر میبینیم،
نماد جاودانگی است که در اساطیر یونانی وجود داشته و تصویر معروفی است.
معمولا در فرهنگهای دیگر هم اسب و اسب بالدار، نمادی از گذر از این جهان و رفتن به جهانی دیگر تلقی میشود، چنانکه ما در فرهنگ خودمان هم داریم پیامبر در شب معراج سوار مرکبی شد که در تعبیر آن میگویند اسب بالداری به نام براق بود.
لذا اسب بالدار نمادی از جاودانگی و گذر به عوالم بالاتر است که دیگر فناپذیری دنیای مادی به آن راه ندارد. این نماد هم ربطی به جادو، شیطان و این موارد ندارد.
مهمترین نمادها در این کار یکی چشم جهانبین است و دیگری همان بز شاخدار که بارها به تصویر کشیده شد.
یکی از نمادهایی که در بخشی از سریال میبینیم به آن پرداخته میشود، ستاره همگراست که مربوط به معبد تلماست. معبد تلما را فردی به نام آلیستر کرولی پایهگذاری کرد.
او جادوگر، فراماسونر و البته در حوزه تاریخ تمدن و انسانشناسی، دانشمند هم بود، کرولی همچنین دچار اختلالات روحی و روانی بود و خیلی علاقه داشته به او جانور بزرگ بگویند. او روشهای شیطانپرستی را پایهگذاری میکند که به واسطه آن افراد میتوانند به فنونجادویی دست پیدا کنند و قدرتهایی را به دست بیاورند.
برای این موضوع هم معبد تلما را در سیسیل و جنوب اروپا تاسیس میکند. این معبد هنوز هم هست اما بیشتر جنبه گردشگری دارد. او در اوایل قرنبیستم زندگی میکرد اما جزو کسانی است که جریانهای جادویی و شیطانپرستی را همراه با تئوریها و نوآوریهای عملی را در این قرن آورد. کرولی جزو مفاخر انگلستان است و در ادامه آنتوان لاوی کلیسای شیطان را سال 1966 پایه گذاری کرد و خودش را جانشین کرولی معرفی کرد.
نماد «ابلیسک» هم در بخشهایی از سریال نشان دادهشد که خیلی پررنگ نبود و ما هم از آن میگذریم.
این نماد هم یکی از نمادهای مورد احترام شیطان پرستهاست که تعریف و توصیفهای مختلفی از آن شده است.
نماد هرم هم به تنهایی چندان اهیمت ندارد و بیشتر آن چشم جهانبینی که در بالا و راس آن قرار دارد، اهمیت پیدا کرده است.
در کنار اینها هم تصاویر مختلفی از فراماسونری مثل گونیا و پرگار که برای آن سازمان فراماسونری نماد معماری است، روی دیوارها نصب شدهاند.
نماد بودا نیز به چند شکل در این کار به چشم میخورد.
یکی بودایی است که در حال تمرکز و با چشم بسته است و دیگری بودای خندان است که اندام چاق و کچلی دارد.
به این بودای خندان، بودای دهم گفته میشود که روزی میآید و جهان را پر از شادی و خوشگذرانی میکند.
میگویند او خیلی شیرینی دوست دارد و خودش هم که چاق و خندان است، این بودای آرمانی است که میخواهد بیاید.
علاوه بر اینها نکتهای که وجود دارد این است که در بودیسم خدا وجود ندارد و اوج تعالی همان روح انسان است که به مرحلهای از آرامش و تمرکز و نیروانا یعنی فنا میرسد، این یعنی قله هستی خود انسان است، از این جهت قرار دادن این شمایل بودا که در حال تمرکز است، میتواند نمادی از انسانگرایی اما با یک تعریف سنتی باشد. این موارد هم البته ربط چندانی به جریانهای شیطانی ندارند.
منبع: فاطمه شهدوست - رسانه / روزنامه جام جم