به گزارش
جام جم آنلاین، رسیدگی به این پرونده از ساعت 2 بعدازظهر جمعه چهارم مرداد 98 آغاز شد. پسری جوان در حالی که صدایش میلرزید با پلیس 110 تماس گرفت و از جنایتی هولناک در محله مرتضیگرد تهران
خبر داد. با حضور تیمجنایی در محل مشخص شد، قتل در خانهای یک طبقه رخ دادهاست.
ماموران پس از ورود به خانه با پیکر غرق در خون زن 42 سالهای در حمام روبهرو شدند. ضربهای با جسم تیز به گردنش اصابت کردهبود و بر اثر شدت خونریزی جان باختهبود. در کنار جسد یک تبر خونین قرار داشت که نشان میداد زن جوان با ضربه آن به قتل رسیدهاست. در داخل خانه نیز جسد حلقآویز مرد 57 سالهای قرار داشت که با تکه پارچهای خود را از سقف حلقآویز کردهبود. آثار خون روی لباس این مرد دیده میشد که این موضوع احتمال قتل توسط او را مطرح میکرد.
تحقیقات اولیه هم مشخص کرد دختر 23 ساله خانواده نیز با ضربه تبر از ناحیه کمر مجروح شده که در بیمارستان جان باخت. ماموران سپس به تحقیق از پسر 22ساله خانواده که موضوع را به پلیس خبرداده بود، پرداختند که او در تشریح ماجرا گفت: مدتی قبل به این خانه آمدیم. پدرم مشکل اعصاب و روان داشت و وقتی عصبانی میشد به ما حمله میکرد. او چند بار در جریان دعواهایش مادرم را به مرگ تهدید کردهبود.
یکشنبه آینده عروسی خواهرم بود و کارتهای عروسی را پخش کردهبودیم. در زیرزمین خانه کارگاه مبلسازی داشتم و امروز در آنجا مشغول کار بودم که خواهر پنج سالهام هراسان به کارگاه آمد و از درگیری پدر و مادرم خبر داد. به طبقه اول آمدم با جسد حلقآویز پدرم روبهرو شدم. پیکر بیجان مادرم غرق در خون در حمام افتادهبود. پیکر نیمهجان خواهرم هم در گوشه حمام بود. او بهسختی نفس میکشید. برای نجات او با اورژانس تماس گرفتم و بعد ماجرا را به پلیس خبر دادم.
در ادامه تحقیقات مشخص شد، این زوج پنج فرزند داشتند که سه فرزندشان دختر و دو فرزند دیگرشان پسر بودند. پدر خانواده بنا بود و از یکسال قبل به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شدهبود و با تصور اینکه همسرش به او خیانت میکند با او و اعضای خانوادهاش درگیری داشت.
حتی چند ماه قبل، پس از درگیری با همسرش فلاسک آبجوش را به سمت او پرت کرد که پسر بزرگ خانواده سد مادرش شد و با ریختن آبجوش روی بدنش دچار سوختگی شدید شد. دختر خانواده نیز مدتی قبل با یکی از همولایتیهای خود که نجار بود نامزد کرده و با کار کردن در یک مغازه خیاطی کمک خرج خانوادهاش بود. از یک هفته قبل، مردی شبها در کوچه محل زندگی این خانواده پارک میکرد و راننده در خودرویش میخوابید. مرد شکاک با دیدن این صحنه تصور میکرد زمانی که در خانه حضور نداشته، راننده پراید به خانهاش میآید و با همسرش ارتباط دارد. ظهر روز جمعه هم بهدلیل حضور راننده پراید در کوچهشان با همسر و دخترش درگیر شده و آنها را به قتل رساندهبود.
با گذشت دو سال از این جنایت، پسر خانواده با مراجعه به دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کرد دیه خواهر و مادرش از بیتالمال پرداخت شود. او به قضات گفت: پدرم بیماری روحی شدیدی داشت و باید بستری میشد اما هر بار به او میگفتیم، به بیمارستان برو قبول نمیکرد. او سر هر موضوعی دعوا راه میانداخت و همه را تهدید میکرد. آن روز هم با مادر و خواهرم درگیر شد و آنها را با تبر زد و خودکشی کرد. بعد از مرگ پدر و مادرم، ما زندگی سختی را میگذرانیم و درخواست داریم با توجه به فوت پدرم، دیه مادر و خواهرم از بیتالمال پرداخت شود.