رمضان که میرسد، مسجدهای قدیمی نزدیکترین فاصله تا آسمان میشود و سراسر، سیراب در هوای موزون نیاز؛ دلها در حوالی نجوای فرشتگان سیر میکنند و در حوالی دانههای سلوک قدم میگذارند. رهتوشه مناسبی است تا راههای رفته و نرفته زندگی را با نگاهی عمیق و دقیق دگر باره جستوجو کرد و فرصت مناسبی است تا به رفتار و کردار و گفتارمان بیشتر و بهتر بیندیشیم و به برخی سوالات پاسخ دهیم. پاسخ به سوالهایی از این جنس که: آیا تا به حال فکر کردهایم چرا حرفها تاثیر بسزایی ندارند؟ شاعر شعر میگوید، تاثیر ندارد.
عکاسها عکس میگیرند اما هیچ اتفاقی نمیافتد و آثار هنرمندان معاصر مانند هنرمندان و خالقان آثار هنری در ادوار گذشته تاریخ مانا و تاثیرگذار نمیشود؟ یا در مثالی ملموستر و واضح، تیراژ کتابهای منتشر شده در سالیان اخیر با هیچیک از بازههای زمانی گذشته قابل مقایسه نیست اما نویسنده مینویسد و مخاطب میخواند و نتیجهای چون گذشته بروز و ظهور نمیکند؛ خواندهها و شنیدهها انگار نه انگار... و در یک عبارت سادهتر؛ آثار امروزیها مانند آثار متفکران و مولفان و هنرمندان گذشته تاثیر ندارند و باور این موضوع را میتوان بهراحتی حس کرد.
این روزهای ضیافت الهی که چشمها چکهچکه در لذت کلمات توحیدی فرو میچکند و دستها شاخهشاخه از سرودههای نیایش و استجابت شکوفه میریزند، چرا رفتارها و اندیشهها و کردارها نه تنها در خود فرد اثر ندارد، بلکه در جامعه هم تاثیری نخواهد داشت و این درد بزرگی است که باید اندیشمندان بین رشتهای به آن بیندیشند و چارهای بیابند. شاید اخلاص و تواضع، نیت و باطن تازیانه خورده که نباشد رفتار و اندیشه و قلم و قدم هم که با نیت ناخالص آغاز شود؛ تاثیرش کاسته شود، شاید بسیاری از کارشناسان مسؤول در حوزه اجتماعی از باب اعتراض سخن گفته و این نقد را نپذیرند، اما واقعیت ملموس در بطن جامعه حکایت از این مهم دارد که خود سانسوری در نشان دادن خروجیها باعث میشود در بسیاری از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی توان تاثیرگذاری کمتر از صفر شود.
امروز، دیروز و فردای زندگی ما مروری بر بودن، ماندن و نبودنهاست. روزهایی که نغمههای معطر اذان در گلدستههای شهر فرو میریزند تا با آواز سبز دعای سحری فردای دیگر را صدا بزنند و در این روزها که مقام توبه و شهادت درهایی است که روی هیچکس بسته نیست چرا تاثیری ماندگار از خود نشان نمیدهیم؟
این روزهای بهار عبادت، عاشقانگی و نیاز برابری و برادری در باغ نیایش گل کرده و در معماری عبودیت و بندگی شکوفا شده است ودر مهمانی بزرگ الهی قرار گرفتهایم باید با دقت بیشتری اندیشید و زیست.
این موضوع را شاید بر اثر برگزاری برخی مراسم و حضور در مناسکهای آیینی و دینی هم جست؛ درست مانند زیارت رفتن و تشرف به عتبات عالیات و عبادت در مشاهد و بقاع متبرکه و زیارت اماکن مقدسه و عدم تغییر در رفتار و کرداری که هر شخصی خود بهترین حاکم و داور برای رفتار فردی خود است.
ماه مبارک رمضان هر ساله بسیاری از مسلمانان با ورود به این ماه متحول شده و بسیاری از مهارتهای فردی ناپسند خود را ترک کرده و دوری میکنند، اما پس از مدتی بسیار کوتاه همان امور تکرار میشود؛ بنابراین میتوان به این جمله مشهور بیشتر دقت کرد که کربلا رفتن هنر نیست. کربلایی شدن مهم است والا شمر و یاران ملعونش هم به کربلا رسیدند؛ بسیاری از قاتلان ملعون سیدالشهدا علیهالسلام بارها پیاده به حج مشرف شده بودند و پیشانیهای پیله بسته داشتند و در انجام مستحبات و مکروهات از بسیاری کوی سبقت ربوده بودند و با نام دین امرار معاش میکردند.
صدای ذکر گفتنهایشان گوشخراش بوده و در انجام بسیاری از امور مستحبی کوتاهی نکردهاند و چه بسا در حضور در صحنه کربلا با قصد قربت و نیت خوب گام برداشته باشند؛ اما مرور تاریخ، همواره درسهای بزرگی را نسلهای آینده داده و میدهد مانند آن که: مراقبت در شیوه رفتار و سلوک از ضروریاتی است که باید به آن توجه کرد. امروز هم صدای امام زمانمان بلند است اما هیچیک در طول روز حاضر نیستیم تا چند دقیقه برای خشنودی و اطاعت دستوراتش اقدام کنیم چه رسد به آن که اطاعتپذیر باشیم و بجا فرمودهاند که اگر امروز و در کربلا بودیم چگونه از آن امتحان بزرگ سربلند بیرون میآمدیم؟!روزها و ماهها و سالها میگذرد و حیف است تغییری در باطن و وجودمان بهوجود نیاید و اسیر نفس باشیم.
جا دارد دگر بار و در این ایام مبارک و نورانی در کنار انجام امور عبادی، اندکی اندیشیدن و محاسبه رفتار را چاشنی عبادت کنیم تا نتیجه بهتری نصیبمان شود و به برکت تفکر در عبادت و اندیشه در کردار، توفیق بیشتری از عبادات رزقمان شود و بجاست با نگرشی دقیق به شخصیت اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام و نزدیکان و اصحاب حضرات معصومین علیهمالسلام و شناخت دشمنان امام حسین علیهالسلام با تفکر و اندیشه بیشتری به حادثه عاشورا و مناسبتهای مهمی چون ضربت خوردن مولای متقیان در محراب مسجد کوفه و منزلت شبهای قدر بنگریم تا نگاه و رفتار و کردارمان بوی معرفت و عطر و مرام ولایی و حسینی و سیره باطنی و عملی آنان را بدهد و با پیروی واقعی در رفتار و عمل پیروانی راستین باشیم و قدر را قدر بدانیم.
منبع: مهدی توکلیان - نویسنده / روزنامه جام جم