اینکه او در 25 اسفند 1285 در تبریز چشم به جهان گشود، اینکه فرزند بانو اختر دختر میرزا عبدالحسین مقدّم العداله از شعرای اواخر دوره قاجار و متخلص به «شوری» و یوسف اعتصام الملک یکی از نویسندگان، روزنامه نگاران، سیاست پردازان مترجمان به نام زمان خود بود، اینکه در سال 1313 با رییس نظمیه کرمانشاه ازدواج کرد، اینکه در سال 1315 با سمت کتابدار به استخدام وزارت معارف آن ایام درآمد و یا اینکه در سال 1320بر اثر بیماری حصبه چشم از جهان فروبست، هیچکدام دلیلی برآن نبوده است که یک روز در تقویم کشور سراسر پر افتخار و کهن تاریخ ایران به نام یک بانو رقم بخورد. رخشنده اعتصامی به سبب آنچه سرود و آنگونه که زیست، یادش را دل نامش را در تقویم این مرز و بوم ماندگار کرد. 25 اسفند مصادف با روز تولد رخشنده اعتصامی متخلص به پروین بزرگداشت این بانوی درخشنده ایرانیست. دانستن اینکه او چگونه زیست خالی از لطف نیست، اما آنچه او را همانند نامش به ستاره رخشنده در آسمان ادبیات ایران مبدل کرد، دغدغه اش در خصوص مسایل اجتماعی و زیبایی و روایی اشعار بی نظیرش بود.به همین مناسبت به گفتگو با دکتر محمد خاکپور استاد ادبیات دانشگاه تبریز پرداختیم تا بدانیم چگونه رخشنده اعتصامی پروین شد.
پروین در آیینه بزرگان
استاد ادبیات و زبان فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز در مصاحبه اختصاصی با جام جام آنلاین در خصوص جایگاه بانو پروین اعتصامی گفت:« ارزش و جایگاه این بزرگ بانو شعر و ادب پارسی را میتوانیم از آنچه بزرگان ادبیات این سرزمین در وصف ایشان مطرح کرده اند دریابیم. محمد ضیا هشترودی برادر پرفسور هشترودی معروف نویسنده کتاب معروف منتخبات که به لحاظ تاریخ نقد ادبی در ایران حایز اهمیت در اولین شرح حالی که نوشته از 11 نفر نام برده که یکی از آنها پروین اعتصامی است. وی عنوان میکند: پروین اعتصامی با تمام معنی یک شاعره سخندان و از تراز اول شعرای معاصر است.متانت سخن، لطف اسلوب و استحکام بیان یک شخصیت قوی و مقام بلندی در ادبیات ما برای او تامین نموده است. این شاعره بزرگ نیز از افتخار تجدد فکری و معنوی که از در هم شکستن محیط محدود افکار پیشینیان به هم می پیوندد کاملا بهره مند است. پروین اسلوب سخن سرایی استادان قدیم را با افکار نوین تالیف نموده و آثار پر قیمتی به منصه ظهور رسانده است. اگر یک نظر بیافکنیم خواهیم دید از طایفه نسوان جز شاعره های عرب، کسانی را که به عنوان شاعر یاد میکنند جز به هم بافتن چند کلمه همراه با معنی یا بی معنی هنری نداشته و از داشتن کمترین مقام ادبی محرومند. از این طبقه تنها کسی که چنین مقام مرتفعی در ادبیات فارسی احراز نموده است پروین اعتصامی است».
علامه قزوینی که پدرش نخستین دیوان پروین را برای وی به پاریس می فرستد در خصوص وی چنین یادمیکند:« دیوان خانم پروین اعتصامی را چندی قبل زیارت کردیم و با کمال لذت و تمتع قسمت عمده این دیوان و مخصوصا قصاید آن را مطالعه کردم و هرچه پیشتر میرفتم و بیشتر میخواندم استعجاب من به تعجب مبدل میشد که چگونه امروزه در این قحط الرجال فضل و ادب یک چنین ملک النساء الشواعر در مرکز ایران ظهور کرده و به سرودن چنین اشعاری در درجهی اول از فصاحت و سلامت و متانت که لفظاً و معناً و مفهوماً و فکراً با بهترین قصاید اساتید مخصوصاً ناصرخسرو دم برابری میزند و موفق گشته است.
ملک الشعرای بهار نیز اشعار پروین اعتصامی را را در اولین مقدمه ای که برای دیوانش نوشته است اینگونه توصیف کرده است:« در این روزها یکی از دوستان گلدسته ای از ازهار نوشکفته به دستم داد و منتی بر گردنم نهاد. دستم از آن رنگین گشت و دامنم مشک آگین. بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. این گلدسته روح نواز عبارت بود از قصاید و قطعات شاعره شیرین زبان معاصر خانم پروین اعتصامی.»
همچنین دانشمند بزرگ روزگار ما استاد شفیعی کدکنی از اشعار او به عنوان معجزه پروین یاد و در باره وی عنوان میکند:« پروین اعتصامی با کمترین عمر و کمترین مجال برای شعر گفتن بیشترین توفیق ممکن را در زبان فارسی از آن خویش کرده است. از این بابت هیچکدام از بزرگان قرن حاضر و حتی قرون گذشته بعد از حافظ به پای او نمی رسند. با این همه نفوذ در میان مردم و با این همه قبول خاطر میتوان گفت معجزه اتفاق افتاده است و کمتر کسی هست که این همه توفیق را یک امر بیرون از امر قلمرو عادت نداند.اما معجزه پروین چیز دیگری است.»
اینها نشان دهنده اهمیت و عظمت پروین است که این بزرگان در موردش چنین سخن گفته اند.
ویژگی شعر پروین اعتصامی
دکتر محمد خاکپور در خصوص اشعار پروین اظهار داشت:« دیوان پروین متشکل از قصاید و چند غزل و مثنوی با یک نوع شعرهای بسیار مهم به نام مناظره است. مجموعه اینها دیوان پروین را میسازند و ما چند ویژگی در این دیوان میبینیم. این دیوان یک دستی ویژه ای از جهت زیبایی و قوت اشعار دارد و هیچ نوسانی در آن دیده نمی شود. همچنین یکدستی زبان و استحکام شعر پروین حیرت انگیز است. آن هم از یک بانو که به شیوه خراسانی و در سن جوانی اینچنین به خلق شاهکار می پردازد. پروین در عصری ظهور میکند که مصادف با روزگار مشروطه طلبی و عصر رضاخان است و جدال میان تجدد و سنت آغاز شده است. از دوره مشروطه بحثی به نام الحاد و گریز از خداباوری و حرکت به سوی انسان گرایی آغاز میشود. ما در ادبیات گذشته خود هرگز بحثی از الحاد نداریم و این چیزی است که از رهگذر ادبیات مغرب زمین وارد فرهنگ ما میشود و ارزشهای جامعه را به ویژه در مورد یک زن از خداباوری، عفت، عصمت و حجاب را به وسیله تبلیغات به چالش میکشاند. اما پروین همیشه موحد است و شعرهای او بر خلاف تبلیغات همیشه روحیه وحدت و خداپرستی و پایبندی به سنت را نشان میدهد. کافی است که ما ایشان را با معاصران خودش مقایسه کنیم. او همواره در شعرش به عنوان یک چهره موحد معروف است و ما اوج این مساله را میتوانیم در مثنوی لطف حق ببینیم و داستانش معروف است آنجا که سروده است:
مادر موسی، چو موسی را به نیل/ در فکند، از گفته رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه/ گفت کای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای/ چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت بیاد/ آب خاکت را دهد ناگه بباد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است/ رهرو ما اینک اندر منزل است
در جای دیگری از این شعر می گوید
بحر را گفتم دگر طوفان مکن/ این بنای شوق را، ویران مکن
در میان مستمندان، فرق نیست/ این غریق خرد، بهر غرق نیست
صخره را گفتم، مکن با او ستیز/ قطره را گفتم، بدان جانب مریز
امر دادم باد را، کان شیرخوار/ گیرد از دریا، گذارد در کنار
و در خصوص لطف ایزد منان به همه بندگان در این شعر چنین می گوید:
ما که دشمن را چنین میپروریم/ دوستان را از نظر، چون میبریم
آنکه با نمرود، این احسان کند/ ظلم، کی با موسی عمران کند
این سخن، پروین، نه از روی هوی ست/ هر کجا نوری است، ز انوار خداست
که این اشعار همگی گواهی روشن بر روحیه خدا پرستی و وحدانیت پروین اعتصامی است که در اشعار دیگر او نیز مشهود است.»
نقد جور و ستم رضاخان در شعر پروین
وی ادامه داد:« ویژگی دیگری اشعار پروین این است که یک کلمه، ترکیب و استعاره یا خصلت های زبان خراسانی که شعر پروین به آن نزدیکتر است نا به جا به کار نرفته است.حتی یک مورد نمی توان یافت که سست که این در شعر بسیار مهم است و پاشنه آشیل بسیاری از بزرگان شعر فارسی محسوب میشود. پروین بزرگترین شاعر زنی است که در تاریخ ادبیات ایران ظهور کرده است. شعر او خصوصا مناظرات وی کاملا جنبه اجتماعی دارد. او در متن پنهان نغمه رفوگر یا گفتگوی درخت و تبر، ماش و نخود، دانه و دهقان و ... در واقع نظام اجتماعی و حاکمیت را زیر سوال میبرد. در آن سوی این مناظرات و شعرها نظام سیاسی کشور که به وسیله رضاخان اداره میشود به چالش کشیده شده است. درشعر معروف مست و هوشیار همه افرادی که ذکر شده اند از قبیل والی، قاضی، محتسب و داروغه همگی از وابستگان حکومتی که کاملا رندانه پروین آنها را زیر سوال میبرد. در شعر معروف اشک یتیم نیز می بینیم که در دوره اوج خفقان رضاخانی خیلی آزادانه و در قالب مناظرات حرف خودش را میزند و نظام اجتماعی و حاکمیت جور و بیداد را به چالش میکشاند.پروین در ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارد. او زمانی به دنیا آمد که مصادف با سالهای امضای فرمان مشروطه بود. اما اگر پروین 20 سال زودتر به دنیا آمده بود و اشعارش در زمان مبارزات مشروطیت چاپ میشد باور کنید غوغا میکرد. اما افسوس زمانی به دنیا آمد که ما با چالش میان تجدد و سنت روبرو بودیم و این امر بسیار در ناشناخته ماندن پروین در میان عامه مردم موثر بود. در هر صورت پروین یکی از بزرگان شعر و ادبیات ماست و هرگز جایگاه او متزلزل نمیشود. قطعات زیبای ایشان از شاهکارهای ادبیات ایران است و از این بابت نه تنها مهمترین شاعر زن ایرانی است بلکه از بسیاری از شعرای مرد تاریخ ادبیات ایران مقام بسیار بالاتری دارد.»