این روزها همه خانوادههایی که این سریالها را با خریداری حق اشتراک در پلتفرمهای پخش فیلم آنلاین تماشا میکنند تا ساعات نسبتا بیشتر خانهنشینی اجباری به علت کرونا را بگذرانند، متوجه و البته نگران این اتفاق شدهاند. اما نگاهها بیشتر معطوف به نتایج این خشونت و آثار مخرب آن بر جامعه است تا علتهای به وجود آمدن و رشد این خشونت. این موضوعی است که ابوالفضل آقابابا، جامعهشناسی که در برهههای مختلف مدیریتهای سینمایی را به عهده داشته ما را به آن توجه میدهد.
او میگوید بهتر است اول بپرسیم چرا این خشونت افزایش یافته است، تا پیوندهای این افزایش نمایش با نحوه اثرگذاریاش بر جامعه بهتر فهمیده شود.
«اساسا سینما بستر افزایش خشونت است. از ابتدای تاریخ سینما این اتفاق وجود داشته، مثلا وقتی تماشاگران قطاری را میدیدند که با سرعت به آنان نزدیک میشود، احساس ترس میکردند چون آن را کنشی خشونتآمیز میپنداشتند.» ابوالفضل آقابابا خشونت را از طبیعت سینما و در تاریخ آن جستوجو میکند و سپس ضمن نقل خاطرهای توضیح میدهد: «مادربزرگم همیشه پای فیلمها نگران بود و میپرسید این یکی واقعا که آن دیگری را نمیکشد؟! ما هم همیشه مجبور بودیم یادآوری کنیم و دلداریش بدهیم که اینها فقط بازیگر هستند و کسی کسی را نمیکشد».
شمایل جامعهای که خشونت را تقدیس کرد
این جامعهشناس اضافه میکند: «در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی خشونت در فیلمهای آمریکایی افزایش یافت نه به این علت که مردم واقعا خشنتر از قبل شده بودند، بلکه به این دلیل که نوع نگاه آنها طوری تغییر کرده بود که خشونت و زشتی را تقدیس میکردند. مثلا ژان پلبلموندو به دلیل زشتیاش در مقابل آلن دلون که دوستش هم بود، مشهور شد یا کلینت ایستوود و چارلز برانسون، شمایلهای زشت و خشن آن دوره بودند که به ضدقهرمان مشهور شده بودند. اما آنها نه ضدقهرمان بلکه قهرمانهای جامعهای بودند که زشتی و خشونت را میپرستید چون از خیلی چیزها دلخور و ناامید بود.»
ابزار افزایش جذابیت برای بیهنرها
توسعه مرزهای جذابیت سینمایی و تغییر ذائقه در نتیجه نمایش مدام خشونت، علت دیگری است که سینماگران را وامیدارد تا با استفاده از آن مخاطبشان پای فیلم بکشانند. آقابابا اضافه میکند: «اوایل مثلا وقتی هیچکاک میخواست قتل کسی را با شلیک گلوله نشان دهد، یک لانگشات هم برای مخاطب کافی و قانعکننده بود اما هرچه گذشت مخاطبان به کمتر از تماشای کلوزآپ از سلاح، اصابت گلوله، تماشای خون و واکنش جسم مقتول راضی نمیشدند». این جامعهشناس معتقد است که بخشی از علتها را باید در طبیعت سینما جستوجو کرد و نباید از نقش آن در تغییر ذائقهها غافل شد.
مصیبت فقدان سلیقه هنری در فیلمسازان
اما یک دسته از رویکردها درباره افزایش نمایش خشونت را نظریههای انعکاسی تشکیل میدهند. آنها بر این باورند خشونت فیلمها انعکاسی از وضع جامعه است. اما در مقابل، نظریههایی هم وجود دارند که خشونت فیلمها را محصول خردهفرهنگ سازندگان آنها یا دستکم تمایلات هنریشان میدانند که البته میتواند نه بازتاب وضع جامعه بلکه اثرگذار بر آن و تخریبکننده ثبات فرهنگی آن باشد. آقابابا در این ارتباط تصریح میکند: «غالب فیلمسازان ما سلیقه هنری خاصی در آثارشان ندارند، چرا که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست.»
ادعای روشنفکری، اداواطوارش را میآفریند
فقدان روشنفکری در عین داعیه و اداواطوار آن، موضوع دیگری است که این جامعهشناس مورد تاکید قرار میدهد. «بعد از انقلاب، موضوعی به غلط جا افتاد که فیلمساز حتما باید روشنفکر باشد، درحالی که اگر فیلمسازان بزرگ جهان در حد اسکورسیزی و اسپیلبرگ را ببینید، به صراحت میگویند تکنیسین هستند و کارشان تبدیل متن به تصویر است».
در واقع سوال این است چرا نمایش خشونت در قالبهای بیانی خاصی مثل سوررئالیسم یا رئالیسم باید جزئی از ژست روشنفکرانه فیلمساز به حساب بیاید، درحالی که شاید گاهی حتی متن او واقعا به این خشونت نیازی هم نداشته باشد.
خشم جامعه را باید در شکل درست بروز دادآقابابا البته سرکوب خشم را هم کنشی منفی میداند و یادآوری میکند باید نسبتی واقعی میان خشم جامعه با فیلمها وجود داشته باشد: «مردم ژاپن را با رفتار منظم و سختکوش و آرام میشناسیم. اما برخی پژوهشها نشان دادهاند مردان ژاپنی جزو بدرفتارترین مردان در رفتارهای جنسی هستند.» این یعنی ادب و آرامش ظاهری کفایت نمیکند و خشونت هم باید به طریقی بروز پیدا کند. آقابابا توضیح میدهد یکی از بسترهای مهم خشونت در جامعه، پسران نوجوان و جوان هستند که به دلیل تغییرات جسمانی برخی تمایلات در آنها افزایش مییابد: «تبدیل کردن این دست خشونتها به طنز و کمدی، میتواند تاثیر بهسزایی در کنترل خشم در این سنین داشته باشد و فیلمها میتوانند مانع جدی شدن بروز خشم پسران جوان شوند و کاری کنند که خودشان به شکلی خودآگاه با این خشم شوخی کنند».
نگرانیمان درست است
اما آثار و نتایج افزایش نمایش خشونت در فیلمها هم مسالهای است که باید نگرانش بود. با این حال آقابابا تاکید میکند سینمای ما در مقایسه با نمایش خانگی و نمایش خانگی در مقایسه با تلویزیون، خوشبختانه اثرگذاری کمتری دارند. یعنی هر قدر تعداد تماشاگران بیشتر باشد نمایش خشونت حساستر میشود. اما این تجربه را هم داشتهایم که حتی یک سریال «بریکینگ بد» میتواند به نحوی نامطلوب بر یک نوجوان تاثیر بگذارد و او را به ابراز رفتارهای خشونتآمیز بیسابقه در حد قتل برانگیزد. بنابراین حتی در ابعاد کوچک نیز باید نگران نمایش خشونت در فیلمها بود و به نحوی موثر و کاربردی برای اعمال ردهبندی سنی در آنها فکری کرد.
منبع: فاطمه ترکاشوند - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم