درخواست طلاق به‌ دلیل خوش‌ قلبی!

راضیه به دادگاه خانواده تهران رفت تا از جهان برای همیشه جدا شود. او دلیل عجیبی برای این درخواست داشت. راضیه از خوش‌ قلبی بیش از حد شوهرش ناراحت و عصبانی بود. به همین دلیل تصمیم گرفت درخواست طلاق بدهد. او هفته گذشته همراه شوهرش راهی دادگاه خانواده شد تا این درخواست را تحویل قاضی دهد.
کد خبر: ۱۳۰۶۹۹۱

به گزارش گروه حوادث جا جم آنلاین از ضمیمه تپش، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: سه سال است ازدواج کرده‌ام. ولی دیگر تحمل زندگی با این مرد را ندارم. او بیش از حد خوش‌قلب است. خوش‌قلبی یک ویژگی خوب است، ولی شوهرم حد و مرز خوش‌قلبی را گذرانده است. او حتی از زندگی خودمان هم می‌زند تا به بقیه برسد. فقط در حال خدمت کردن به مردم است. هرکس هرچیزی از او بخواهد نه نمی‌گوید. بارها شده که خودمان مشکلات مالی شدید داشتیم، اما باز هم به دوستان و آشنایان پول قرض داده است. بارها سر این موضوع با او دعوا کرده و از او خواسته‌ام دست از این کارهایش بردارد. ولی فایده‌ای نداشت. ما زندگی‌مان سر همین رفتار جهان نابود شد. چند روز پیش متوجه شدم جهان به دوست من هم پول قرض داده است. آن هم بدون این‌که به من بگوید. دوستم به دلیل عمل جراحی مادرش به پول نیاز داشت و جهان هم به او پول می‌دهد. در صورتی که خودمان مشکل مالی داریم. کلی بدهی داریم که هنوز آن را پرداخت نکرده‌ایم. وقتی این موضوع را متوجه شدم فهمیدم هرچقدر هم با جهان کلنجار بروم، فایده‌ای ندارد. او رفتارش درست نمی‌شود. فقط می‌خواهد مرا عذاب بدهد. او اگر خوش‌قلب است، پس چرا مرا ناراحت می‌کند؟ انگار همه برایش مهم هستند، به‌جز من؛ من هم تصمیم گرفتم برای همیشه به زندگی با این مرد پایان دهم. ما آینده خوبی کنار هم نخواهیم نداشت. او به حرف‌های من اهمیتی نمی‌دهد. زندگی‌مان برایش مهم نیست. اگر مهم بود اول به من و زندگی‌مان توجه می‌کرد. نه این‌که منتظر باشد ببیند بقیه از او چه می‌خواهند. او هنوز مسؤولیت‌پذیری در زندگی زناشویی را یاد نگرفته است. سه سال است که دارم تحمل می‌کنم. ولی دیگر خسته شدم. می‌دانم فایده‌ای ندارد و او درست نمی‌شود. برای همین دیگر نمی‌خواهم در کنار این مرد زندگی کنم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: من فقط به چند نفر که نیاز مالی داشتم پول قرض دادم. ولی راضیه این موضوع را بزرگ کرده است. من احساس می‌کنم حسودی می‌کند. وقتی فهمید که به دوستش پول قرض داده‌ام جنجال به پا کرد. در صورتی که دوستش مشکل داشت. از من خواهش کرده بود که چیزی به راضیه نگویم. من فقط برای کار خیر این کار را انجام دادم.

نمی‌توانستم به او نه بگویم. ولی راضیه وقتی فهمید زندگی‌مان را نابود کرد. حالا هم که اصرار به جدایی دارد. راستش من هم دیگر طاقت غر‌زدن‌های همسرم را ندارم. تحمل حسودی‌هایش را ندارم. او از من می‌خواهد فقط در خدمت خودش باشم. در صورتی که من نمی‌توانم مشکلات بقیه را نادیده بگیرم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. او از این زوج خواست در فرصت به‌دست آمده با یک مشاوره خانواده صحبت کنند تا شاید مشکل‌شان حل شود.

سیما فراهانی - تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها