پس از 27 سال، هنوز مهم‌ترین کمدین‌های ایرانی همان بازیگران سریال «ساعت خوش» هستند

ماجرا از یک «ساعت خوش» شروع شد

برنامه‌های تلویزیونی پرواز ۵۷ و ساعت‌خوش به کارگردانی مهران مدیری، چهره‌های زیادی را به تلویزیون و سینمای ایران معرفی کرد، از جمله نادر سلیمانی که به ویژه با آیتم سعید و خان دایی در ساعت خوش به شهرت رسید.
کد خبر: ۱۳۰۴۷۹۲

این بازیگر که تا امروز در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بازی کرده، متولد آبادان است و تا ۱۹سالگی در منطقه ارتشی‌های کارون آبادان زندگی کرد و باوجود این‌که با شروع جنگ ایران و عراق همراه خانواده به شهرستان ارسنجان استان فارس رفت و بعد هم برای کار بازیگری و زندگی عازم تهران شد، آن لهجه آبادانی و شیرینی شخصیتش را حفظ کرد و حتی در جدی‌ترین نقش‌ها هم می‌توان رگه‌هایی از این ویژگی‌های جذاب را دید. سلیمانی هروقت که فرصت و موقعیتی برای ایفای نقشی آبادانی پیدا می‌کند، فارغ از کمیت نقش جلوی دوربین می‌رود؛ در آبادان یازده ۶۰ نقش یک آبادانی به نام اسماعیل را داشت و چند سال قبل هم در ۵۰کیلو آلبالو یک‌راننده آبادانی بود.

نظرتان درباره این‌که در این دو دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، سه فیلم با موضوع آبادان داشتیم، چیست؟
راستش نظر من یک نظر متفاوت است و این سوال را باید از کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان این کارها پرسید.

به عنوان یک آبادانی و یک مخاطب نظرتان را بگویید.
بهتر است به جای جواب این سوال، یک شجره کوتاه برایتان بگویم. قبل از این‌که من و شما بخواهیم درباره آبادان حرف بزنیم، آبادان درگذشته و قبل از انقلاب حدود ۱۵سینما داشت؛ سینما تاج، سینما نفت، سینما گلستان، سینما بهمنشیر، سینما رکس، سینما متروپل، سینما شهناز و... یک سینمای روباز هم بود که در اصل متعلق به شرکت‌نفت و برای استفاده انگلیسی‌ها بود. هنوز هم این سینما در منطقه بریم وجود دارد. چون این سینما در منطقه کارگری تاسیس شد، تماشاگر زیادی داشت و فیلم‌های خارجی پخش می‌کرد. مردم آبادان آن موقع علاقه زیادی به سینما داشتند و بعد از تهران، آبادان دومین شهر پرسینمای ایران بود. به جز بخش فرهنگی که همیشه علاقه‌مند سینما بود، دیگر قشرهای آبادان هم عاشق فیلم دیدن بودند. آن موقع انگلیسی‌ها و هندی‌ها حضور پرتعدادی در آبادان داشتند و همین ارتباطات و سینمای روباز آنها و علاقه‌شان به فیلم دیدن هم نقش مهمی در ایجاد علاقه مردم آبادان به سینما داشت. متاسفانه بعد از فاجعه سینما رکس آبادان، بخش اعظمی از مردم شهر تا مدت‌ها به سینما نمی‌رفتند اما آن علاقه همیشگی آبادانی‌ها به سینما و وابستگی شدید به فیلم، به مرور زمان دوباره خود را نشان داد.

شما ظاهرا تا ۲۰سالگی در آبادان بودید. چقدر به سینما می‌رفتید؟
چون پدرم نظامی و ارتشی بود، ما ساکن منطقه ارتشی‌های کارون آبادان بودیم و بیشتر کودکی من در کوچه‌های آنجا گذشت. معمولا هم با خانواده به سینما می‌رفتیم. اما پدرم اکثرا حضور نداشت و چون از نظامی‌های نیروی دریایی بود، بیشتر اوقات به خارج از کشور می‌رفت. برای همین هر وقت پدر که از ماموریت برمی‌گشت، ما همراه او به سینما می‌رفتیم. به جز این گاهی همراه با دایی و عمو و بچه‌هایشان به سینما می‌رفتیم و فیلم می‌دیدیم.

بیشتر چه فیلم‌هایی دوست داشتید؟
من بیشتر فیلم‌های بروس لی را دوست داشتم.

باتوجه به حرف‌های شما، باید عشق ریشه‌دار مردم آبادان به سینما هنوز هم وجود داشته‌باشد.
بله، وجود دارد، اما با این حال آبادان خیلی در این سال‌ها مظلوم واقع شده‌است. آبادانی که زمانی پر از سینما بود، حالا تنها دو سینما دارد که یکی از آنها هم در حال بازسازی است. مدتی قبل که خودم رفتم از یکی از آنها عکس گرفتم، اشکم سرازیر شد. این سینما بعد از جنگ خراب شد و سال‌ها کسی سراغی از آن نگرفت، اما خوشبختانه به تازگی دارند آن را بازسازی می‌کنند. این‌که کارگردان‌ها اخیرا و در این دو سال سراغ قصه‌هایی از آبادان رفتند، جای خوشحالی دارد. مهرداد خوشبخت، کارگردان آبادان یازده ۶۰ خودش از بچه‌های آبادان است. او در این فیلم سراغ روایتی واقعی درباره رادیو نفت آبادان رفت. وقتی جنگ شد، رادیو آبادان به طرز فوق‌العاده‌ای به مردم کمک کرد. مردم در آن وضعیت جنگی و در نبود تلویزیون و حتی برق، اکثرا از رادیو استفاده می‌کردند. نیروهای ارتش و سپاه هم برای اطلاع‌رسانی از رادیو استفاده می‌کردند و حتی وضعیت‌های قرمز، سفید و زرد و آژیر جنگ را از این طریق به اطلاع مردم می‌رساندند. اکثر رادیوها هم با باتری کار می‌کرد، البته باتری هم به‌راحتی در دسترس نبود و گاهی ۱۰بار باتری‌ها را می‌جوشاندند. چون باتری نبود، چون مغازه‌ای باز نبود، چون آب‌آشامیدنی مناسبی وجود نداشت، چون نانی نبود؛ خیلی وضعیت وخیمی بود. در چنین وضعیتی این رادیو بود که از نظر اطلاع‌رسانی به داد مردم آبادان رسید.

نقشی که در آبادان یازده۶۰ داشتید (اسماعیل) به نوعی نماینده عشق مردم آبادان به رادیو بود.
دقیقا. همان داستان فیلم و رادیو، کاملا ریشه در واقعیت داشت و شخصیت اسماعیل هم چشمه‌ای از این عشق و علاقه به رادیو بود. آبادان در قدیم یک تلویزیون مخصوص به خود داشت، چون شهری صنعتی بود. رادیو هم جایگاه ویژه‌ای در آبادان داشت و به‌خصوص در دوران جنگ، اهمیت بیشتری پیدا کرد.

جالب است که شما هر وقت فرصتی پیش بیاید، به نقش‌های آبادانی نه نمی‌گویید و بازی می‌کنید، مثل نقش آن راننده آبادانی در فیلم ۵۰کیلو آلبالو به کارگردانی مانی حقیقی.
بله، البته آن نقش کوتاهی بود. به‌هرحال من بچه جنوب و آبادانم و خیلی دوست دارم برای شهرم کار کنم. اما متاسفانه سازمان صداوسیمای آبادان، بودجه درستی ندارد که بتواند به بچه‌های آبادان برای ساخت فیلم‌ها و سریال‌های خوب کمک کند. این تنها مربوط به آبادان نیست و صداوسیمای استان‌های دیگر مثل یزد، اصفهان و ... هم بودجه‌های خیلی کمی دارند. متاسفانه این بودجه‌ها برای کسانی که کمی می‌خواهند جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر کار کنند، اصلا جوابگو نیست. امیدوارم سازمان صداوسیما بتواند مراکز استانی را تقویت کند. ما بازیگران خیلی خوبی در جنوب و در آبادان داریم، در بخش‌های دیگر تلویزیون و سینما هم استعدادهای فوق‌العاده نابی داریم اما متاسفانه به دلیل شرایط نامناسب حال و روز خوبی ندارند و با خودشان کلنجار می‌روند که چه کنند؛ آیا از شهرشان بیرون بزنند و به سمت تهران بیایند یا همان‌جا بمانند.
من با دوستانم در آبادان و جنوب در ارتباطم، خیلی از آنها مایوس شدند و خیلی از این نوع زندگی ناراحتند. فقط هم بحثم در زمینه تلویزیون و سینما و بازیگر و کارگردان نیست، بلکه هم موسیقیدان می‌شناسم، هم نوازنده می‌شناسم، هم هنرمند در رشته‌های دیگر می‌شناسم اما متاسفانه نه بودجه‌ای در آبادان هست و نه حمایتی وجود دارد.
من واقعا به‌طور دقیق نمی‌دانم بخش فرهنگی آبادان چطور کار می‌کند. فقط در همین حد می‌دانم که بودجه خوبی ندارند. طبیعتا وقتی بودجه و امکانات نباشد، نمی‌توان توقع تولید کافی و باکیفیت داشت. اگر چند گروه بخواهند کار کنند و دو دوربین فیلمبرداری بیشتر وجود نداشته‌باشد، صداوسیما آن را میان چند نفر تقسیم کند؟

در مجموع اذعان دارید که آبادان به لحاظ فرهنگی و تاریخی و استعداد، ظرفیت خوبی برای تولید فیلم و سریال دارد، اما نه از عوامل بومی‌اش به‌خوبی حمایت می‌شود و نه‌سینمای حرفه‌ای ایران، چندان از این ظرفیت بهره می‌برد.
بله، همین‌طور است. در حالی که معتقدم واقعا باید از ظرفیت‌ همه شهرستان‌های کشور در این زمینه استفاده کرد. تازه به نظرم آبادان همیشه یکی از شهرهای بنام در سینما و تلویزیون بوده‌است. مسؤولان باید بودجه بدهند و به فکر شهرستان‌ها باشند. سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی باید به ظرفیت‌های آبادان و دیگر شهرها توجه کنند. چون اگر قرار باشد همه چیز در تهران متمرکز شود، تکلیف جوانان مستعد شهرستانی چه می‌شود؟ 
 
منبع: روزنامه جام جم  
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها